عرفان اسلامی (۶۸) وجوب اشتغال به عیوب خود

شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة وجوب اشتغال به عیوب خود از صفات بسیار بد انسان ، عیب جویى از دیگران است و این عیب جویى در اکثر موارد منتهى به ضربه خوردن به اعتبار و آبروى دیگران مى‌شود

عرفان اسلامی (68) وجوب اشتغال به عیوب خود

شرح کتاب مصباح الشریعة ومفتاح الحقیقة

وجوب اشتغال به عیوب خود

از صفات بسیار بد انسان ، عیب جویى از دیگران است و این عیب جویى در اکثر موارد منتهى به ضربه خوردن به اعتبار و آبروى دیگران مى‌شود .
عیوبى که انسان در دیگران مى‌بیند ، گاهى بدتر از آن عیوب یا مساوى آن عیوب در خود انسان است و این عیب جویى از دیگران علتى جز حسد و کینه و حقد در قلب انسان نسبت به دیگران ندارد .
و از صفات بسیار عالى انسان این است که به جاى عیب‌جویى از دیگران مشغول معالجه عیوب خود گردد و به تزکیه نفس و رفع عیوب از وجود خود سرگرم شود .
رفع عیوب از نفس و تزکیه جان و علاج امراض عقلى و قلبى خویش باید گفت از بهترین کارهایى است که خداوند بزرگ توفیق آن را به انسان عنایت مى‌فرماید و عبد مؤمن در حقیقت کسى است که به رفع نقائص خود برخاسته و براى طهارت جان و تزکیه نفس زحمت بکشد .
نفس و قلب وقتى تصفیه شد و عیوب وقتى از جان و دل برداشته شد ، آدمى مستحق تجلى انوار ربوبى شده و در فیوضات ربانى و الهامات ملکوتى به روى قلب باز مى‌گردد و در حقیقت انسان مظهر مقام خلافة اللهى مى‌شود .
داود پیغمبر علیه‌السلام گفت :
الهى ! تو را کجا طلب کنم و تو کجا باشى ؟ جواب داد :
أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسَرَةِ قَلْبُهُمْ لِأَجْلى ؛ من نزد آنانم که دلشان براى خاطر من شکست .
از بهر آن که هرکه چیزى دوست دارد ذکر آن بسیار کند :
مَنْ أَحَبَّ شَیْئا أَکْثَرَ ذِکْرَهُ[77] ؛ اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنى[78] ؛ لا یَسَعُنى أَرْضى وَلا سَمائى وَوَسَعَنى قَلْبُ عَبْدِىَ الْمُؤْمِنِ[79] ؛
آسمان با او چه معرفت دارد که حامل او باشد و زمین با او چه قربت دارد که موضع او بود ؟!
قلب مؤمن هم مونس اوست و هم محب اوست و هم موضع اسرار اوست :
قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرحمن[80] ؛
هرکه طواف قلب کند مقصود یافته و هرکه راه دل غلط و گم کند ، چنان دور افتاده که هرگز خود را باز نیابد .
عارفى بیدار ، شبى در ابتداى حالت و راه به حضرت دوست عرضه داشت :
الهى ! راه به تو چگونه است ؟ جواب آمد «به الهام قلبى» .
إِرْفَعْ نَفْسَکَ مِنَ الطَّریقِ فَقَدْ وَصَلْتَ ؛
تو ز راه برخیز که رسیدى ، چون به مطلوب رسیدى طلب نیز حجاب راه بود ، ترکش واجب باشد .
گفتم ملکا تو را کجا جویم من
وز خلعت تو وصف کجا گویم من
گفتا که مرا مجو به عرش و به سما
نزد دل خود ، که نزد دل پویم من [81]

مدح روایات از اشتغال به عیوب خود

در مدح و تعریف اشتغال به عیوب خود ، روایات بسیار مهمى از اولیاى الهى و واصلان کامل و عارفان عاشق یعنى نبىّ اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و ائمه طاهرین علیهم‌السلام رسیده که اشاره به بعضى از آن‌ها لازم است :
قالَ امیرالمؤمنین علیه‌السلام فى بَعْضِ خُطَبِهِ : یا أَیُّها النّاسُ طُوبى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النّاسِ وَطُوبى لِمَنْ لَزِمَ بَیْتَهُ وَأَکَلَ قُوتَهُ وَاشْتَغَلَ لِطاعَةِ رَبِّهِ وَبَکى عَلى خَطیئَتِهِ فَکانَ مِنْ نَفْسِهِ فى شُغْلٍ وَالنّاسُ مِنْهُ فى راحَةٍ[82] ؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بعضى از خطبه‌هایش فرمود : اى مردم ! خوشا به حال کسى که در رفع عیب خودش از عیب جویى نسبت به مردم باز ماند و خوشا به حال کسى که ملتزم خانه‌اش شد و قوت و غذاى خود را خورد و به طاعت خداوندش مشغول و بر گناهش گریست ، پس مشغول خود شد و مردم از او راحت بودند .
وَقالَ علیه‌السلام لاِبْنِهِ الْحُسَیْنِ : أَىْ بُنَىَّ إِنَّهُ مَنْ أَبْصَرَ عَیْبَ نَفْسِهِ شَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ[83] ؛
و به فرزندش حضرت حسین علیه‌السلام فرمود : اى پسر من ! به حقیقت کسى که بیدار عیب خودش بود از عیب‌جویى نسبت به دیگران باز مى‌ماند .
اشتغال به عیوب خود در حقیقت همان خود سازى است که زیربنا و اساس عرفان و کار عارفان است و در تمام ادوار تاریخ هرکس به هرکجا رسید از خودسازى رسید .
چون عیوب از وجود انسان رفع شود ، صفحه حیات و هستى آدمى تجلى گاه صفات و اسماى حضرت یار شود .
به قول فرزانه عاشق ، حکیم صفاى اصفهانى :
تجلى گه خود کرد خدا دیده ما را
در این دیده در آیید و ببینید خدا را
خدا در دل سودا زدگانست بجویید
مجویید زمین را و مپویید سما را
گدایان در فقر و فناییم و گرفتیم
به پاداش سر و افسر سلطان بقا را
بلا را بپرستیم و به رحمت بگزینیم
اگر دوست پسندید پسندیم بلا را
طبیبان خداییم و بهر درد دواییم
به جایى که بود درد فرستیم دوا را
ببندید در مرگ وز مردن مگریزید
که ما باز نمودیم در دار شفا را
حجاب رخ مقصود من و ما و شمایید
شمایید ببینید من و ما و شما را
صفا را نتوان دید که در خانه فقر است
درین خانه بیایید و ببینید صفا را

چشم پوشى از آنچه سود دنیایى و آخرتى ندارد

این چشم پوشى بستگى به این دارد که انسان از قیمت و ارزش عمر آگاه شود و به نبوت صد و بیست و چهار هزار پیامبر و امامت دوازده امام و فقاهت فقیهان و حکمت حکیمان و علم عالمان و عرفان عارفان عالم گردد و بفهمد و بداند که این بزرگواران در صحنه حیات انسانى ، زحمات طاقت فرسایى که متحمل شدند ، براى این بود که عمر انسان به باطل نگذرد و بدون سود و منفعت از دست نرود ؛ در روایات بسیارى به مردم سفارش شده که آنچه را براى شما سودى در جهت دنیا و آخرت ندارد ترک کنید .
انسان تا زمانى که اسیر نفس اماره است ، از افعال و اعمال بیهوده بر حذر نیست و از این‌که عمر و وقت پرارزش خود را در ساعات روز و ساعات شب به بطالت و سرگرمى هاى بیهوده بگذراند خوددارى نمى‌کند .
گذراندن عمر در کارهاى بیهوده و آنچه نفعى براى دنیا و آخرت انسان ندارد در آینده مورث حسرت و پشیمانى سخت است ، حسرتى که براى هیچ کس قابل جبران نیست !!
بیهوده گذرانى ، انسان را به کسالت ، تنبلى ، خوش گذرانى و عافیت‌طلبى مبتلا مى‌کند و توبه و بازگشت از این حالات ، پس از این‌که مدتى بر انسان بگذرد کار بسیار مشکلى است .
از تماشاى آنچه براى شما سود ندارد و شنیدن آنچه براى شما منفعت ندارد و انجام آنچه براى شما نفعى نمى‌آورد ، بپرهیزید .
عمر را صرف برنامه‌هاى باطل و مسائل بیهوده و معاشرت‌هاى غلط نکنید و بیدار باشید که این گوهر پربهاى خلقت را مفت از دست شما نگیرند !!
... ادامه دارد.

پی نوشت ها :

[77] ـ هر کس چیزى را دوست بدارد زیاد او را یاد مى‌کند ، مجموعة ورام : 1/135 ، باب ذم الدنیا .
[78] ـ من همنشین کسى هستم که مرا یاد کند ، الکافى : 2/496 ، باب ما یجب ذکر اللّه ، حدیث 4 ؛ بحار الأنوار : 13/342 ، باب 11 ، حدیث 20 .
[79] ـ زمین و آسمان گنجایش تحمل و درک مرا ندارد و لکن قلب بنده مؤمن من این گنجایش را دارد ، عوالى اللآلى : 4/7 ، حدیث 7 .
[80] ـ قلب و دل مؤمن عرش خداوند رحمان است ، بحار الأنوار : 55/39 .
[81] ـ تمهیدات : 24 .
[82] ـ نهج البلاغة : خطبه 175 .
[83] ـ تحف العقول : 88 ، وصیته لإبنه الحسین علیه‌السلام ؛ بحار الأنوار : 72/47 ، باب 40 ، حدیث 3 .

منبع: http://erfan.ir
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان