درنگ : بنیاد نیمور (Nemours Foundation) از قدیمی‌ترین سازمان‌های غیرانتفاعی است که هدفش آگاهی‌رسانی درباره سلامت کودکان و نوجوانان است. آلفرد دوپونت (Alfred I. du Pont) این مرکز را در سال 1936 در شهر جکسون‌ویل در ایالت فلوریدا بنا نهاد. وبسایت این بنیاد در پژوهشی از بیش از دو هزار کودک و نوجوان سوالاتی درباره مسائل سیاسی پرسید. مسائلی از قبیل اینکه درباره انتخابات چه فکر می‌کنند و چگونه انتخابات بر زندگی آنان تاثیر می‌گذارد؟

نتایج این پژوهش شگفت‌آور است؛ 75 درصد کودکان و 79 درصد نوجوانان در پاسخ به این پرسش که آیا آنان فکر می‌کنند نتایج انتخابات منجر به تغییر زندگی‌شان می‌شود، گفتند بله. در همین پژوهش نزدیک به نیمی از نوجوانان باور داشتند که در انتخاب گزینه نهایی، مامان-باباها تاثیر گذار بوده‌اند. در این پژوهش، بیشتر نوجوانان مسائلی همچون قیمت سوخت و غذا، آموزش و پرورش، مراقبت‌های بهداشتی، جنگ و محیط زیست را بسیار مهم ارزیابی کردند.

پس ظاهرا مسائل سیاسی فراتر از انتظار ما در ذهن فرزندانمان اهمیت دارد.

در جهان امروز سخت است که جلوی اطلاعات را بگیریم؛ اطرافمان را انبوهی از داده‌ها فرا گرفته و اتفاقات مهم سیاسی هم کم نیستند. استراتژی سانسور اما مانع دسترسی فرزندان‌مان به اطلاعات نمی‌شود. احتمالا همه ما از دوران کودکی خود خاطره‌ای از دور زدن سانسور داریم. کودکان بسیار کمتر از بزرگ‌ترها تحمل مخفی کاری را دارند. مخفی کاری اضطراب کودکان را افزایش می‌دهد. آنها همیشه به دنبال پاسخ‌های شفاف هستند. حس کنجکاوی در کودکان بسیار برانگیخته است و باید آن را ارج نهیم. پرسشگری کودکان و نوجوانان یعنی سلامتی و شادابی ذهن‌شان. کنجکاوی در انسان پدیده‌ای تکاملی است؛ هر چقدر بیشتر بدانیم شانس بقای بیشتری داریم.

پیشنهاد بیشتر کارشناسان این است که با کوچک‌ترها گپ سیاسی بزنیم. چنین گفتگوهایی، تفکر انتقادی را در آنان تقویت می‌کند؛ اعتماد به نفشسان را بالا می‌برد و برایشان آموزنده است. به علاوه می‌تواند راهی باشد تا پیش‌فرض‌های کودکان‌مان را بررسی کنیم و اگر ترسی دارند آرامشان کنیم.

در این جا سیزده راهکار برای برقراری و هدایت گفتگوهای سیاسی با کوچک‌ترها را مرور می‌کنیم.

بیشتر پیشنهادها محدوده سنی شش تا هفده سال -دوران دانش‌آموزی- را در بر می‌گیرد؛ البته برخی از این توصیه‌ها را با تغییراتی می‌توان در موقعیت‌های متفاوت به کار برد.

با توجه به رده سنی یاد شده، به قرارداد از واژه کودک برای ارجاع به پیش از بلوغ استفاده می‌کنیم و از نوجوان برای افراد در حوالی و پس از بلوغ. اگر شما زیر 17 سال هستید و مشغول خواندن این مقاله، نگران نباشید. در واقع شما می‌توانید خودتان این توصیه‌ها را پیگیری کنید. اگر خواهر، برادر یا نوه‌ای در این سن و سال داریم نیز شاید بتوانیم هر از چندگاهی این راهکارها را به کار گیریم.

1. گفتگوهایمان را با پرسش آغاز کنیم

اگر می‌خواهیم اندیشه سیاسی را در کوچک‌ترها تقویت کنیم می‌توانیم هر از چند گاهی خودمان باب بحث را با آنان باز کنیم. گفتگو را میتوان با پرسش‌هایی آغاز کرد که تفکر انتقادی و انتزاعی را هدف قرار می‌دهد. حتی می‌توان زمان‌های مشخصی را برای گپ و گفت‌های سیاسی اجتماعی خانوادگی مشخص کرد. وقتی در این بحث‌ها فرزندان‌مان احساس کنند آزادانه می‌توانند نظرات‌شان را در میان بگذارند، بیشتر و بیشتر درگیر آن خواهند شد.

قرار نیست سوالات‌مان مستقیما درباره مسائل سیاسی روز باشد. بهتر است تجربه های شخصی و ارزش‌های خانوادگی را در این گونه پرسش‌ها مد نظر قرار دهیم. به عنوان نمونه چند پرسش‌ از این دست را با هم مرور می‌کنیم. هر کدام از این پرسش‌ها می‌تواند موضوع یک دورهمی خانوادگی باشد.

اگه میتونستی یکی از قوانین خونه رو عوض کنی، چی رو تغییر می‌دادی؟

اگه مطمئن باشی کسی متوجه نمی‍شه، تو امتحان تقلب می‎کنی؟ چرا؟

اگه بتونی یه روز کاملا نامرئی باشی، چه کارایی می‌کنی؟

اگه معلم بودی و بچه‌های کلاس به حرفات گوش نمیدادن، چی کار می‌کردی؟

اگه حیوونا می‌تونستن حرف بزنن دنیا چه فرقی با الان داشت؟

اگه قرار باشه به همه بچه‌های دنیا یک هدیه بدی، چی بهشون میدی؟

اگه قرار باشه یه چیزی اختراع کنی که زندگی همه مردم رو راحت‌تر کنه، اون چیه؟

اگه قرار باشه یه قانون برای همه مردم بذاری تا ازش اطاعت کنن، اون قانون چیه؟

از بین تمام چیزایی که تا حالا یاد گرفتی، فکر میکنی کدومشون وقتی بزرگ شدی بیشتر به دردت می‌خوره؟

2. لحن بچه‌گانه را کنار بگذاریم

وقتی مسئله‌ جدی است لحن‌مان هم باید جدی باشد. باید همانگونه که با یک برزگسال صحبت می‌کنیم با کوچک‌ترها حرف بزنیم. لازم نیست مثلا صدایمان را نازک کنیم چون با “بچه” صحبت می‌کنیم. کودکان و بویژه نوجوانان ناراحت می‌شوند از اینکه در گفتگوهای جدی دست کم گرفته شوند. ساده سخن گفتن یک چیز است، تغییر لحن و صدا چیزی دیگر. با زبانی ساده و شفاف سخن بگوییم همراه با لحنی دوستانه و محکم.

3. درباره مسائل سیاسی صحبت کنیم نه سیاست به طور عام

مسئله سیاسی را به شکلی مشخص مطرح کنیم و قوانین را با زندگی بچه‌ها ربط بدهیم. آنها هم مثل بزرگ‌ترها هر روز با دولت سر و کار دارند. از آسفالت خیابان و وسائل بازی در پارک محله گرفته تا امکانات کلاس درس همگی وابسته است به تصمیم‌های سیاست‌مداران بومی و کشوری. در نتیجه وقتی در انتخابات یا اعتراضات سیاسی شعارهایی داده می‌شود، فرصتی است تا آن شعارها را در ارتباط با زندگی شخصی آنان توضیح دهیم.

همانگونه که پیشتر ذکر شد برای کودکان هم مسائلی همچون قیمت سوخت و غذا، آموزش و پرورش، مراقبت‌های بهداشتی، جنگ و محیط زیست مهم است. سخن گفتن درباره سیاست به طور عام ممکن است برای کودکان بسیار خسته کننده باشد زیرا هنوز چهارچوبی در ذهن‌شان برای سنجش آن ندارند اما مسائلی مثل اینکه آیا سال تحصیلی باید طولانی‌تر باشد یا کوتاه‌تر یا امتحانات مدارس باید چگونه باشد، از آنجا که به زندگی‌شان مربوط است می‌تواند موضوع بحث باشد.

پرسش‌هایی از این دست کودکان را به تفکر وا می‌دارد و بالطبع بیشتر درباره نقش‌شان در جامعه می‌اندیشند. لازم نیست در قامت یک فیلسوف و تحلیل‌گر سیاسی برای کودکان‌مان ظاهر شویم حتی اگر واقعا تحلیل‌گر سیاسی هستیم. بگذاریم خودشان به نتیجه و قضاوت برسند.

4. از گفتار منفی پرهیز کنیم

احساسات شدید در فصول داغ سیاسی می‌تواند اختلاف نظرهای زیادی را در پی داشته باشد. در چنین فرصت‌هایی می‌توانیم به فرزندان‌مان نشان دهیم که چگونه می‌توان تفاوت عقیده‌ را محترمانه و قاطع بیان کرد. مثلا در دوران انتخابات می‌توانیم به آنان بگوییم از کدام برنامه‌ها و عقاید نامزد مورد علاقه‌‌مان خوشمان می‌آید و چه چیزهایی را درباره کاندیداهای دیگر و مواضع‌شان دوست نداریم و چرا. تشویقشان کنیم آنان نیز چنین کنند. بهتر است بر روی ویژگی‌های مثبت نامزد مورد حمایت‌مان تمرکز کنیم. درباره آنچه طرفدارش هستیم سخن بگوییم تا آنان نیز چنین کنند.

در بحث به فرزندمان شخصیت ببخشیم. از به کار بردن زبانی که کلیشه‌های منفی را درباره کودکان و نوجوانان تقویت می‌کند پرهیز کنیم. “دهانش بوی شیر می‌دهد”، “کله‌اش بوی قرمه سبزی می‌دهد”، “بچه‌بازی نیست که”، “طفل معصوم” و عباراتی از این دست مناسب گفتگوی جدی نیستند.

5. جایمان را در بحث عوض کنیم

در گفتگو با نوجوانان جایمان را گهگاه در بحث عوض کنیم بویژه هنگامی که اختلاف نظر داریم. از هم بپرسیم اگر به جای او بودیم چه دلایلی برای قانع کردنش ارائه می‌دادیم. چنین راهکاری کمک می‌کند بیاموزیم اصل گفتگو ارزشمندتر از این است که چه کسی درست می‌گوید. به علاوه بگذاریم گاهی اوقات آنان گفتگو را پیش ببرند.

6. قوت قلب ببخشیم

گاهی اوقات ممکن است کودکان و نوجوانان با شنیدن سخنان سیاست‌مداران درباره مسائلی همچون بازار کار، بیکاری و جنگ نگران و بی‌قرار شوند؛ از ترس اینکه چه ممکن است سر خانه و کاشانه‌شان بیاید. به نگرانی‌هایشان با دقت گوش کنیم. به آنان قوت قلب ببخشیم و دیدگاه خودمان را با آنان در میان بگذاریم. مثلا اگر در همان دوران مشکلات مالی داریم، با آنان صادق باشیم و با زبانی مناسب سن و سال‌شان به آنان بگوییم که برای حل مشکلات در حال انجام چه کارهایی هستیم.

در زمان‌های انتخابات یا اعتراضات به آنها یادآوری کنیم که انسان ممکن است برای بردن یا باختن هر کاری بکند اما لزوما آن کارها عقلانی و اخلاقی نیستند. مطمئن باشیم آنان ما را بسیار خوب درک خواهند کرد چون معنی برد و باخت را خوب می‌دانند.

7. گمان نکنیم از کوچک‌ترها خیلی بیشتر می‌فهمیم

بسیاری از پژوهش‌ها بروشنی نشان می‌دهد که کوچک‌ترها از آنچه می‌پنداریم بسیار باهوش‌ترند. به علاوه آنان کمتر در دام تعصبات ذهنی گرفتارند چون جهت‌گیری‌های ذهنی‌شان هنوز به طور کامل شکل نگرفته‌اند. اتفاقا با شنیدن قضاوت آنان می‌توانیم جهت‌گیری‌های خودمان را بهتر بشناسیم.

عناوین و برچسب‌ها ما را بیشتر مرعوب می‌کنند تا کودکانمان. بر چسب‌هایی مثل راست و چپ ممکن است برای ما یادآور خیلی چیزها باشد در حالیکه ذهن کوچک‌ترها نسبت به آن عناوین و برچسب‌ها خالی از هر گونه پیش‌فرض است. بی‌دلیل نیست که از قدیم گفته‌اند حرف راست را باید از بچه‌ها شنید.

8. اخبار روزانه و مناظره‌های سیاسی را در کنار یکدیگر تماشا کنیم

به جای اینکه تلویزیون یا اینترنت بیست و چهارساعته مشغول پخش اخبار باشد بهتر است ساعات مشخصی را به دیدن اخبار و برنامه‌های سیاسی اختصاص دهیم. برخی اوقات می‌توانیم در کنار فرزندان‌مان این برنامه‌ها را تماشا کنیم. بعد از برنامه هم می‌توان درباره‌اش به گفتگو و تبادل نظر پرداخت. به طور مرتب به آنان یادآوری کنیم که قرار نیست هر چیزی را که می‌خوانیم یا می‌شنویم باور کنیم.

9. درباره باورهای سیاسی‌مان توضیح دهیم

در گفتگوهایمان با نوجوانان درباره اینکه باورمان چیست و چرایی‌اش سخن بگوییم. از آنها بپرسیم درباره آن مسئله چگونه فکر می‌کنند. این نشان می‌دهد که عقاید آنان و اینکه چه چیزی در ذهن‌شان می‌گذرد برای ما ارزشمند است.

اگر باورشان با ما متفاوت است فرصتی است عالی برای آموزش هر دو طرف. اینجاست که می‌توانیم بپرسیم چرا آنگونه فکر می‌کنند؟ آیا می‌توانند با چند مثال و نمونه از باورشان پشتیبانی کنند؟ درگیر کردن کودکان و نوجوانان با چنین سوالاتی به آنان کمک می‌کند که هم عقایدشان پرورش پیدا کند هم بتوانند آنان را بیان کنند.

10. به تمسخر حساسیت نشان دهیم

ممکن است در برنامه‌ای، نوشته‌ای یا مناظره‌ای سیاستمداران به مسخره کردن هم بپردازند و بر روی یکدیگر اسم بگذارند. لازم است در چنین مواردی واکنش نشان ‌دهیم. حتی اگر این عبارات در باره چهره‌ای سیاسی گفته شود که ما با وی مخالفیم. حساسیت‌های ما در شکل‌‌گیری جهت‌گیری‌های ذهنی فرزندان‌مان تاثیر بسیاری دارد. باید مراقب باشیم که به چه چیزهایی واکنش نشان می‌دهیم.

کوچک‌ترها پدیده‌هایی مثل اسم‌گذاری و مسخره‌کردن را شاید در مدرسه نیز تجربه کنند. با مشاهده چنین رفتارهایی از سوی سیاست‌مداران ممکن است آنها نیز در مدرسه دست به تکرار و تقلید بزنند. برایشان توضیح دهیم که برخی سیاستمداران برای اینکه جهت بحث را عوض کنند یا رقیبشان را خراب کنند مرتکب چنین رفتارهایی می‌شوند.

تاکید کنیم که اسم گذاشتن روی دیگران و دست انداختن‌شان نه در خانه نه در مدرسه نه در هیچ جای دیگری پسندیده نیست. به آنان آموزش دهیم که می‌توانند محترمانه مخالفت کنند و لزومی به مسخره کردن دیگران در گفتار و نوشتار نیست.

11. ارزش اندیشه و پژوهش را مرتب یادآوری کنیم

قبل از پاسخ دادن به هر پرسشی فکر کنیم و به آنان بگوییم که باید درباره سوال‌شان فکر کنیم. اینگونه ارزش اندیشیدن را برایشان برجسته می‌کنیم. در صورتی که پاسخی نداریم به جستجو و تحقیق بپردازیم. اینگونه ارزش کاوش برایشان برجسته می‌شود.

هر سوال‌شان فرصتی است بی‌نظیر برای آموختن. می‌توانیم در کنار هم تحقیق کنیم درباره پرسش‌هایی مثل اینکه فرایند و قوانین مربوط به انتخابات و اعتراضات در کشورهای دیگر چگونه است؟ چرا رای و نظر هر فرد مهم است؟ اهمیت انتخابات و اعتراضات در چیست؟ افراد چگونه می‌توانند نامزد انتخابات شوند؟ هر کاندیدا باید چه مقدار رای بیاورد تا انتخاب شود؟ حق اعتراض در قانون چگونه است؟

بسیاری از کوچک‌ترها به مسائل روز علاقمندند. اقدام عملی آنان را نیرو‌مند می‎سازد، به آنها احساس موثربودن می‌دهد و مهارت‌های حل مسئله را‌ تقویت می‌کند. به آنان کمک کنیم فکر کنند درباره یک موضوع روز از دستشان چه بر می‌آید؟ یادآوری کنیم که چگونه کارهایی هر چند کوچک می‌تواند کم‌کم تغییراتی بزرگ را ایجاد کند.

اگر دوست دارند برای جایی نامه بنویسند یا نقاشی بکشند و بفرستند، آنان را یاری کنیم. می‌توانیم درباره محیط زیست و حفاظت از سیاره‌مان با آنان سخن بگوییم. اگر در خانه‌مان از حیوانات یا گیاهانی نگهداری می‌کنیم، قسمتی از مسئولیت مراقبت و نگهداری از آنان را می‌توانیم به بچه‌ها بسپاریم.

اگر به فعالیت‌های داوطلبانه، خیرخواهانه یا عضویت در گروه‌های سیاسی و فرهنگی علاقه نشان دادند، پشتیبانشان باشیم؛ مثلا اگر خواستند در انتخابات شورای مدرسه شرکت کنند، آنان را تشویق کنیم.

اگر می‌خواهیم رای دهیم، می‌توانیم کودکان‌مان را با خودمان به حوزه رای‌گیری ببریم تا فرایند رای دادن را از نزدیک مشاهده کنند. ممکن است آنان هنوز به سن رای دادن نرسیده باشند، اما بهتر است درباره حقی که در آینده دارند هر چه زودتر مطلع شوند.

13. منابع مناسب فراهم کنیم

روزنامه‌، مجله یا وبسایت‌های مناسب سن بچه‌ها را پیدا کنیم و در اختیارشان قرار دهیم تا اخبار روز و مطالب مفید را پیگیری کنند. به علاوه می‌توانیم گفتگوهای کوتاه روزانه برقرار کنیم و پیگیری کنیم که آیا به آن منابع علاقمند شده‌اند یا خیر.

به نوجوانان بیاموزیم که گاهی در میان سیاست‌مداران تنفر و ترس بر عشق و محبت چیره است. نوجوانان آنقدر رشد کرده‌اند که مواضع رادیکال را تشخیص دهند. در این مواقع شاید بد نباشد کمی دانش تاریخی برایشان فراهم کنیم. اینکه مثلا چرا بین فلان گروه سیاسی با دیگری یا فلان دولت با آن یکی تنفر و کینه وجود دارد؟ اینگونه کمک می‌کنیم بیاموزند که در سیاست، تنفر و هراس افکنی نوعی استراتژی است که در درازای تاریخ به کار گرفته شده و داستان تازه‌ای نیست.