فردی مشابه و هم استعداد

یکی دیگر از مواردی که می‌تواند نقشی تعیین کننده و مؤثر در برطرف نمودن کمبود اعتماد به نفس داشته باشد، موضوع کشف استعدادهای شغلی و استعدادهای جانبی فرد است

فردی مشابه و هم استعداد


یکی دیگر از مواردی که می‌تواند نقشی تعیین کننده و مؤثر در برطرف نمودن کمبود اعتماد به نفس داشته باشد، موضوع کشف استعدادهای شغلی و استعدادهای جانبی فرد است. به عبارتی فردی که استعداد خود را یافته و آن را به ظهور برساند در حد و اندازه‌های قابل ملاحظه‌ای توانسته خود را به رشد، تعالی و شکوفایی برساند و با انجام فعالیت در حوزه‌ی تحصیلی و شغلی مورد استعدادش ابراز وجود نموده و بدیهی است که چنین امری مغایر با اختلال کمبود اعتماد به نفس خواهد بود. یکی از برداشت‌های نادرستی که بعضی افراد به آن دچار می‌شوند، این شناخت و باور است که چنان چه آنها رو به هر شغل، فعالیت و کاری بیاورند، در آن حرفه موفق خواهند شد. البته افراد می‌توانند به هر شغل و حرفه‌ای که علاقمند باشند، روی بیاورند، اما در موفق بودن و کار و فعالیت با کیفیت ارائه نمودن در حرفه‌ی مورد نظر چنان چه استعداد لازم را نداشته باشند، قادر به ارائه‌ی کار با کیفیت نخواهند بود. در ارتباط با این امر به نکات و مواردی به قرار زیر اشاره می‌گردد.
1- هر فردی دارای استعداد ویژه‌ی خویش است.
2- کشف، بارور و شکوفا نمودن استعداد
3- استعداد شغلی در صدر سایر استعدادها قرار دارد.
4- افراد لزوماً دارای هر استعدادی نیستند.
5- کشف استعداد و رشد و شکوفایی در آن، در حد و اندازه‌ی قابل توجهی کمبود اعتماد به نفس را برطرف می‌نماید.
6- تفاوت میان علاقه و استعداد
7- یافتن استعدادهای غیر شغلی نیز از اهمیت و تأثیرگذاری ویژه‌ای برخوردار است.
8- کشف استعداد عاملی تسهیل کننده در روابط متقابل با جنس مخالف
توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده‌ی فوق ارائه می‌گردد.

1- هر فردی دارای استعداد ویژه‌ی خویش است.

این امر یکی از ویژگی‌ها و شاید عجایب خلقت باشد که همه‌ی افراد و آحاد اجتماع دارای استعدادی ویژه در زمینه‌ای هستند. البته افرادی یافت می‌شوند که بنا به دلایل گوناگونی قادر نبوده‌اند تا استعداد خویش را شناسایی کرده باشند. اما همان افراد هم دارای استعدادی در درون بوده‌اند، اما آگاهی، فرصت و موقعیت مناسب فراهم نشده تا بتوانند استعداد خویش را یافته و آن را بارور نمایند.
در هر صورت همه‌ی افراد دارای استعدادی خاص در زمینه‌ی شغلی و جانبی هستند و ملاحظه می‌شود که مشاغل در جوامع بشری هر قدر گسترده‌تر و پیچیده‌تر می‌شوند، باز هم افرادی وجود دارند که بتوانند مشاغل موجود را به نحوی مطلوب به انجام برسانند.

2- کشف، بارور و شکوفا نمودن استعداد

این نکته‌ی مهم نیز لازم است خاطر نشان شود که هدف فقط کشف کردن استعداد نیست، بلکه پس از یافتن، بایستی استعداد موجود مورد رسیدگی و پرورش قرار گرفته تا به تدریج به مراحل بازدهی و شکوفایی نزدیک شود.
در هر حال مراحل بارور نمودن و به شکوفایی رساندن استعدادهای درونی نیز از اهمیت و تعیین کنندگی ویژه‌ای برخوردار است. زیرا افرادی نیز یافت می‌شوند که استعداد خویش را یافته‌اند، اما اقدام‌های لازم جهت بارور نمودن آن را به اجرا در نیاورده‌اند، به همین جهت نتوانسته‌اند به رشد، بالندگی و شکوفایی استعداد خویش دست یابند.

3- استعداد شغلی در صدر سایر استعدادها قرار دارد.

عمده‌ترین استعدادی که هر فردی با آن در ارتباط است و این استعداد پیامدهای بسیار مهم و تعیین کننده‌ای را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی شخص به همراه دارد، استعداد شغلی است. به همین مناسبت پی بردن به استعداد شغلی برای هر دختر و پسر و یا زن و مردی از اهمیت سرنوشت سازی برخوردار است.
البته استعدادهای دیگری غیر از استعداد شغلی در افراد وجود دارد، مانند استعدادهای ورزشی، هنری و مواردی از این قبیل که افراد در کنار شغل خود به فعالیت‌های دیگری نیز می‌پردازند. در واقع همین استعدادهای فرعی در کنار استعداد اصلی اشتغال نیز از اهمیت خاص خود برخوردار است.
در هر حال یک نوجوان دختر و پسر لازم است که در درجه‌ی اول به شناخت و کشف استعداد شغلی خود بپردازد و سپس به بازیابی سایر استعدادهای جانبی مشغول شود.

4- افراد لزوماً دارای هر استعدادی نیستند.

یکی از برداشت‌های نادرستی که بعضی افراد به آن دچار می‌شوند، این شناخت و باور است که چنان چه آنها رو به هر شغل، فعالیت و کاری بیاورند، در آن حرفه موفق خواهند شد. البته افراد می‌توانند به هر شغل و حرفه‌ای که علاقمند باشند، روی بیاورند، اما در موفق بودن و کار و فعالیت با کیفیت ارائه نمودن در حرفه‌ی مورد نظر چنان چه استعداد لازم را نداشته باشند، قادر به ارائه‌ی کار با کیفیت نخواهند بود. نمونه‌ی آن هم افرادی هستند که در حرفه و مشاغلی وارد شده‌اند، اما موفقیتی در آن حرفه به دست نیاورده‌اند و یا اگر هم فعالیت‌هایی را از خود نشان داده‌اند، امور انجام شده کیفیت چندانی را به همراه نداشته است.

5- کشف استعداد و رشد و شکوفایی در آن، در حد و اندازه‌ی قابل توجهی کمبود اعتماد به نفس را برطرف می‌نماید.

هم‌پوشی‌ها و اشتراک‌هایی میان اختلال کمبود اعتماد به نفس و اختلال‌های رفتاری و شخصیتی وجود دارد. یکی از علائم بارز اختلال‌های رفتاری و شخصیتی کشف نکردن استعدادهای فردی و به ویژه شغلی است. این امر در افراد مبتلا به کمبود اعتماد به نفس نیز ملاحظه می‌شود که استعداد شغلی خویش را نمی‌یابند.
از سوی دیگر و با توجه به این امر که کمبود اعتماد به نفس بیش‌تر در اوایل نوجوانی ایجاد می‌گردد و هم چنین در این دوران یکی از عواملی که ذهن هر دختر و پسر نوجوانی را به خود مشغول می‌کند، موضوع انتخاب شغل است که کدام شغل می‌تواند مناسب برای فرد نوجوان باشد. البته و با توجه به این امر که آموزش علمی و برنامه‌ای مدون برای انتخاب شغل و رشته‌ی تحصیلی ارائه نمی‌گردد، از این رو انتخاب شغل بدون توجه به استعداد دانش‌آموز و با در نظر گرفتن این که فرد در کدام رشته‌ی دانشگاه‌ی قبول می‌شود، صورت می‌پذیرد. نمونه‌ی آن نیز فارغ‌التحصیلانی هستند که در حوزه‌ها و مشاغلی غیر از رشته‌ی تحصیلی‌شان مشغول به کار هستند و یا اگر در حوزه‌ی رشته‌ی تحصیلی خود مشغول به کارند، فعالیت شغلی آنان بازدهی چندان مفید و کارآمدی را به همراه ندارد.
در هر صورت کشف نکردن استعداد و رشد نیافتن در آن هم معلول مشکلات رفتاری و کمبود اعتماد به نفس است و هم علت آن، زیرا افراد مبتلا به اختلال‌های رفتاری و کمبود اعتماد به نفس به واسطه‌ی درگیری‌ها، اضطراب‌ها و مشغله‌های ذهنی که برای‌شان ایجاد می‌شود، توانایی‌های فکری و ذهنی آنان بیش‌تر صرف همین اموری که با آن درگیر هستند، می‌شود و فکر و ذهن آنها فراغت لازم برای یافتن و کشف استعدادهای درونی‌شان را نخواهد داشت. البته آنها به طور معمول اقدام به انتخاب رشته‌ی تحصیلی و شغل می‌نمایند، اما انتخاب درست و مناسبی را انجام نمی‌دهند و طبیعی است که کار با کیفیت و مطلوبی را نتوانند ارائه نمایند.
اما در هر صورت و چنان چه شخص استعداد شغلی و سایر استعدادهای دیگر خود را کشف نماید و به رشد، تعالی و شکوفایی لازم دست یابد، همین امر رضایت خاطر قابل توجهی را برایش فراهم می‌نماید، به نحوی که می‌تواند در عزت نفس و خود پنداره‌ی فرد تأثیرگذار باشد. البته این امری بدیهی است که شخص به هر میزان و در هر زمینه‌ای که به رشد مورد نیاز برسد، با کم رشدی و مشکلات رفتاری و کمبود اعتماد به نفس فاصله گرفته و به سلامت رفتار نزدیک‌تر می‌شود.
در هر حال، در وضعیتی که فرد از فعالیت‌هایی که در انجام شغل و کارهای مرتبط با استعدادش لذت می‌برد، رضایت خاطری از خود و مفید و مولد بودنش برای مردم و اجتماع برایش حاصل می‌‌شود و همین امر باعث می‌گردد تا برداشت به نسبت سالم و کارآمدی در ارتباط با خویش به دست آورد و در ادامه چنان چه مبتلا به کمبود اعتماد به نفس باشد، چنین اختلالی به تدریج کم رنگ و در حد و اندازه‌هایی نیز برطرف گردد.

6- تفاوت میان علاقه و استعداد

یکی از اشتباه‌های عمده‌ای که در میان افراد ملاحظه می‌شود، علاقمند بودن به یک شغل، حرفه و یا فعالیت را با استعداد داشتن در آن شغل، حرفه و یا فعالیت یکسان می‌دانند. در حالی که بسیاری از امور را فرد بدان می‌تواند علاقه‌مند گردد، اما استعدادی در آن نداشته باشد. هم چنین در مواردی نیز ملاحظه می‌شود که شخص در حوزه‌ای دارای استعداد است، اما علاقه‌ای نسبت به حرفه‌ی مورد استعداد خود ندارد.
البته در سنین پیش از نوجوانی به دلیل نداشتن اطلاعات مورد نیاز چنین امری بیش‌تر روی می‌دهد، اما به تدریج با افزایش سن و به میزانی که شخص اطلاعات واقع بینانه‌تری در ارتباط با امور موجود پیدا می‌کند، تفاوت میان علاقه و استعداد را بهتر متوجه می‌شود.

7- یافتن استعدادهای غیر شغلی نیز از اهمیت و تأثیرگذاری ویژه‌ای برخوردار است.

استعدادهای حاشیه‌ای دیگری از قبیل ورزشی، هنری، تفریحی و مواردی از این قبیل در افراد، در کنار و همراه استعداد شغلی ملاحظه می‌شود. کشف این گونه استعداد نیز می‌تواند فرد را در جهت ارائه کارهای مولد و سازنده حرکت داده و به شکوفایی بهتر و بیش‌تری برساند.
برای مثال فردی که بتواند در کنار شغل و حرفه‌ی خویش استعداد هنری مانند خطاطی و یا نقاشی و هم چنین استعداد ورزشی در زمینه‌ای خاص را نیز پی‌گیری نماید. فعالیت‌های ناشی از این گونه استعدادها می‌تواند در خود پنداره و عزت نفس شخص پیامدهای سازنده‌ای را به همراه داشته باشد.

بیشتر بخوانید: ارزش‌های شغلی شما چه مواردی هستند؟

 

8- کشف استعداد عاملی تسهیل کننده در روابط متقابل با جنس مخالف

یکی از ویژگی‌های اغلب افرادی که مبتلا به کمبود اعتماد به نفس هستند، ضعف، ناتوانی‌ها و محدودیت‌هایی است که آنها در آشنایی و ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف دارند. در ارتباط با این امر کشف استعداد شغلی و سایر استعدادهای جانبی می‌تواند حالت تسهیل‌کننده‌ای را در ارتباط متقابل با جنس مخالف داشته باشد. در مورد این مطلب به نکات و مواردی به قرار زیر می‌توان اشاره نمود.
الف: اغلب مبتلایان به اختلال کمبود اعتماد به نفس در روابط متقابل با جنس مخالف نیز دچار کمبودها و کاستی‌هایی در زمینه‌های ارتباط هستند.
ب: با کشف استعداد، شخص در حوزه‌هایی از تحصیل و اشتغال واقع می‌شود که با افراد مشابه خویش از جنس مخالف در ارتباط قرار می‌گیرد.
ج: ارتباط برقرار کردن با فردی مشابه و هم استعداد از جنس مخالف به مراتب آسان‌تر خواهد بود.
توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده‌ی فوق ارائه می‌گردد.

الف: اغلب مبتلایان به اختلال کمبود اعتماد به نفس در روابط متقابل با جنس مخالف نیز دچار کمبودها و کاستی‌هایی در زمینه‌های ارتباطی هستند.

افراد مبتلا به کمبود اعتماد به نفس در روابط متقابل با سایرین به دلیل ناتوانی در ابراز وجود قادر به بیان خواسته‌ها، نیازها، احساسات و عواطف خود نیستند و همین امر کمبودها و کاستی‌هایی را در روابط متقابل با سایر افراد ایجاد می‌نماید. چنین امری به ویژه در دوره‌ی نوجوانی که توأم با تغییراتی در زمینه‌های رفتاری، عاطفی و جنسی است، وضعیتی را ایجاد می‌کند که شخص را با شرایط ویژه‌ای روبرو می‌نماید، به نحوی که در ارتباط متقابل با جنس مخالف نیز بازدارنده‌هایی را به وجود می‌آورد.

ب: با کشف استعداد، شخص در حوزه‌هایی از تحصیل و اشتغال واقع می‌شود که با افراد مشابه خویش از جنس مخالف در ارتباط قرار می‌گیرد.

کشف استعداد تحصیلی، شغلی و هم چنین استعدادهای حاشیه‌ای شخص را در حوزه‌هایی از تحصیل، اشتغال و فعالیت‌های جانبی قرار می‌دهد که با افرادی مشابه خویش اعم از هم جنس و جنس مخالف قرار می‌گیرد.
از سوی دیگر و با توجه به این امر که یکی از عوامل مهم، تعیین‌ کننده و تأثیرگذار در روابط متقابل میان یک زوج تشابهات و موارد مشترک است. به عبارتی دختر و پسر و زن و مردی که شباهت بیش‌تری نسبت به هم داشته باشند، یکدیگر را بهتر درک نموده و تفاهم به نسبت بهتری نیز می‌توانند در میان‌شان ایجاد شود.
هم‌چنین یکی دیگر از مشکلاتی که برای بعضی از نوجوانان دختر و پسر و به ویژه آن‌هایی که دچار خجولی و کمبود اعتماد به نفس هستند، مشکل آنان در ارتباط برقرار نمودن با جنس مخالف و یافتن شرایط و موقعیت‌هایی است که بتوانند با افرادی از جنس مخالف آشنا شوند، به همین مناسبت قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که بتوان با افرادی مشابه از هم جنس آشنا شد، از اهمیت به نسبت قابل توجهی برخوردار است.
مینو 48 ساله حدود یک سال پیش از همسرش طلاق گرفته بود و همراه با پسر 19 ساله‌اش زندگی می‌کرد. او مشکلاتی نیز در ارتباط با پسرش داشت و با وجود طلاق از همسرش هم چنان در ارتباط با امور تربیتی و نوع برخورد با فرزند و مواردی دیگر، اختلاف‌ها و رنجش‌هایی را از سوی او تجربه می‌کرد.
بیش‌تر مطالبی را که وی در طی جلسات مطرح می‌کرد، در ارتباط با درگیری‌ها، اختلاف نظرها و رنجش‌هایی بود که از سوی همسر سابق و فرزندش نسبت به او اعمال می‌شد. البته او تا اندازه‌ای مبتلا به کمبود اعتماد به نفس نیز بود و نمی‌توانست در برابر همسر و فرزندش برخورد مناسب و ابراز وجود داشته باشد.
مینو پرستار بازنشسته وبیش از حد معمول با اموری آزاردهنده و مشکل‌آفرین درگیر بود. در جلسه‌ای از او پرسیده شد که آیا غیر از پرستاری به فن، هنر و یا امور دیگری هم علاقمند است؟ و او در پاسخ اشاره کرد که در زمان تحصیل به شعر علاقمند بوده و در حدی مختصر نیز شعر می‌سروده. از او سوال شد که آیا تمایل دارد تا در کلاس‌های آموزش شعر شرکت نماید؟ او خاطر نشان کرد که تا به حال به این موضوع فکر نکرده‌ام، اما بدم نمی‌آید که چنین کاری را شروع کنم.
مینو دارای استعداد شعر بود و در دوره‌های آموزشی آن نیز شرکت کرد و پس از مدتی شروع به سرودن شعر نمود. از دوره‌های آموزشی به انجمن‌های ادبی راه یافت و به واسطه‌ی این که با افرادی مشابه خود در ارتباط بود احساس به نسبت خوبی داشت و تا اندازه‌ی قابل توجهی از افکار و درگیری‌های بیهوده و بیش از اندازه با همسر و فرزندش فاصله گرفت. یک مورد نیز از او تقاضای ازدواج شده بود، اما او به واسطه‌ی ناآرامی و طلاقی که برایش رخ داده بود، آمادگی لازم برای اقدام به چنین امری را نداشت.
در مجموع مینو با یافتن استعدادی که در او به صورت نهفته وجود داشت و پی‌گیری امور و فعالیت‌هایی که برای او جالب و لذت بخش بود و در ادامه با افرادی که از نظر استعداد با وی شباهت داشتند، موجب شد تا در مقایسه با گذشته اوقات به نسبت بهتری را داشته باشد و خودپنداره و عزت نفس او افزایش یابد.

ج: ارتباط برقرار کردن با فردی مشابه و هم استعداد از جنس مخالف به مراتب آسان‌تر خواهد بود.

افرادی که مبتلا به کمبود اعتماد به نفس هستند، به طور معمول توانایی ارتباط برقرار کردن ضعیف‌تری را دارند. این امر به ویژه در ارتباط با جنس مخالف نیز می‌تواند در حد و اندازه‌هایی سخت‌تر و دشوارتر باشد. اما افرادی که در یک رده از نظر استعدادهای شغلی و جانبی باشند، به مراتب مطالب بیش‌تری را برای مطرح نمودن با یکدیگر در اختیار دارند و می‌توانند از آن طریق تعامل و ارتباطی کارآمد را به وجود آورند.
بهمن 35 ساله مشکلاتی در ارتباط با همسرش فیروزه 32 ساله داشت. در جلسه‌ای که بهمن به تنهایی آمده بود، اشاره کرد که به فیروزه علاقمند است و از بابت ازدواج با او پشیمان نیست. در زمان ازدواج آنها هر دو دیپلمه و کارمند بودند. اما چند سالی پس از ازدواج بهمن استعداد شغلی‌اش را کشف می‌کند و تحصیلات دانشگاهی خود را تا پایان کارشناسی ارشد ادامه می‌دهد و در شغلی تخصصی به فعالیت ادامه می‌دهد.
بهمن خاطرنشان کرد که در حال حاضر نیز از ازدواج با فیروزه با وجود اختلاف‌هایی که با یکدیگر دارند، پشیمان نیست. اما اگر پس از پایان تحصیلاتش می‌خواست به انتخاب همسر بپردازد، با توجه به تشابهات بیش‌تری که میان خود و خانم‌های دارای همان استعداد شغلی ملاحظه می‌کرد، می‌توانسته به انتخاب مناسب‌تری بپردازد. در واقع او به تدریج در طی تحصیل و اشتغال متوجه این امر شده بود که جذابیت، سنخیت و هماهنگی بیش‌تری میان افراد در یک استعداد وجود دارد.
در مجموع اختلال کمبود اعتماد به نفس با نشانه‌های گوناگونی همراه است، که یکی از آنها پی نبردن و یا کشف نکردن استعداد شغلی و یا سایر استعدادهای جانبی فرد است، که در نهایت و چنان چه این امر برطرف نگردد و شخص مبتلا به کمبود اعتماد به نفس استعداد و توانایی خویش را کشف کند، کمبود اعتماد به نفس با توجه به رشد و شکوفایی که شخص از خود نشان می‌دهد و تغییر و تحولاتی که از نظر رفتاری در او ایجاد می‌شود، به تدریج کم رنگ و در نهایت برطرف خواهد شد.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، کمبود اعتماد به نفس: شناخت و بررسی اختلال کمبود اعتماد به نفس و راه‌کارهایی در جهت درمان و بر طرف نمودن آن، تهران: سخن، چاپ اول.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان