آسیب های اجتماعی در روایات «میزان الحکمه»

از دیگر عوامل مهمی که انسانها را دچار آسیب و انحراف می کند صفات و رذائل نفسانی است که مانع از رشد و تعالی انسان می شود و چنانچه درمان نشود موجب هلاکت انسان می شودما در فصل دوم سعی کردیم موضوعاتی را که پیرامون صفات نفسانی است و آسیبهایی را که می تواند برای انسانها ایجاد کند، بیان کرده ایم

از دیگر عوامل مهمی که انسانها را دچار آسیب و انحراف می کند صفات و رذائل نفسانی است که مانع از رشد و تعالی انسان می شود و چنانچه درمان نشود موجب هلاکت انسان می شود
ما در فصل دوم سعی کردیم موضوعاتی را که پیرامون صفات نفسانی است و آسیبهایی را که می تواند برای انسانها ایجاد کند، بیان کرده ایم. مثل: حماقت، بدی، بدبختی، فخرفروشی، لهو، ناامیدی و وسوسه.
البته موارد زیادتری هم در کتاب شریف میزان الحکمة وجود داشت که ما به همین موارد بسنده کردیم.
1- حماقت (1)«الحمق»
الف) حماقت:
الامام علی(علیه السّلام): «ما العدو الی عدوه اسوا تضییعا من الاحمق الی نفسه»
زیانی که بی خرد به خود می زند دشمن به دشمنش نمی زند.
ب) صفات احمق:
الامام علی (علیه السّلام): «مِن أمارات الاحمق کثرة تلونه»
از نشانه های بی خرد آن است که هر دم به رنگی در می آید.
4398- الامام علی(علیه السّلام): «لا ترد علی الناس کل ما حدثوک فکفی بذلک حقا»
سعی نکن هر چه مردم برای تو می گویند رد کنی که نشان دادن حماقت همین بس است.
ج) همنشینی با احمق:
 الامام الصادق(علیه السّلام): « مَن لَم یجتنب مصادقة او شک ان یتخلق باخلاقه»
هر که از دوستی با بی خرد دوری نکند بزودی خلق و خوی او را به خود بگیرد.
د) احمق ترین مردم:
الامام علی (علیه السّلام) : «أحمق الناس مَن ظن انه اعقل الناس»
احمق ترین مردم کسی است که خود را خردمندترین مردم می داند.
الامام علی(علیه السّلام) : «أحمق الناس مَن انکر علی غیره رذیلة و هو مقیم علیها»
نابخردترین مردم کسی است که عیب دیگران را زشت می شمارد، حالی که خود آن عیب را داراست.
هـ) جواب احمق:
الامام علی(علیه السّلام) : « السکوت علی الاحمق افضل (مِن) جوابه»
سکوت در برابر احمق بهتر از جواب دادن به اوست.

2- بدی (2)«الشرّ»
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (3)
جهاد بر شما مقرر شده است و آن برای شما ناگوار است و چه بسا چیزی را ناخوش داشته باشید و آن به زیان شما باشد و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید و آن به زیان شما باشد و خدا می داند و شما نمی دانید.
الف) بدترین مردم:
الامام علی :«انّ شر الناس عند الله امام جائر ضلَّ و ضُلّ به»
بدترین مردم نزد خداوند، پیشوای منحرفی است که خود گمراه است و موجب گمراهی دیگران می شود.
ب) بالاتر از هر بدی:
رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «خصلتان لیس فوقهمامِنَ البر شیء: الایمان بالله و النفع لعباد الله و خصلتان لیس فوقهما مِنَ الشر شیء الشرک بالله و الضر لعباد الله».
دو کار است که هیچ خوبی بالاتر از آن نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به بندگان خدا؛ و دو کار است که بالاتر از آن دو بدی وجود ندارد: شرک ورزیدن به خدا و گزند رساندن به بندگان خدا.
الامام علی (علیه السّلام) : «فاعل الشرِ شرٌ منه».
بدی کننده بدتر از بدی است.
ج) کلیدهای بدیها:
الامام الباقر (علیه السّلام) : « ان الله جعل للشر اقنالا و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب و الکذب شر مِنَ الشراب»
خداوند برای بدی قفلهایی نهاده و کلید همه این قفلها را شراب قرار داده است و دروغ بدتر از شراب است.
3- بدبختی (4)« الشّقاوة »
الف) ویژگیهای بدبخت:
الامام علی(علیه السّلام):« الشقی مَنِ انخذع لهواه و غروره»
بدبخت کسی است که فریفته هوا و هوس خود گردد.
الامام علی (علیه السّلام):« توقوا المعاصی واحبسوا انفسکم عنها؛ فان الشقی مَن اطلق فیها عنانه»
از گناهان باز ایستید و نفسهای خود را از آنها بازدارید؛ زیرا بدبخت کسی است که عنان خود را در عرصه گناهان رها سازد.
ب) بدبخت، در شکم مادرش بدبخت است:
الامام الصادق(علیه السّلام) : «ان الله تبارک و تعالی ینقل العبد مِنَ الشقاء الی السعادة و لا ینقله مِنَ السعادة الی الشقاء»
خداوند تبارک و تعالی بنده را از بدبختی به خوشبختی منتقل می کند، ولی از خوشبختی به بدبختی منتقل نمی کند.
رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « السعید مَن سعد فی بطن امه و الشقی مَن شقی فی بطن امه»
خوشبخت از همان شکم مادر خود خوشبخت است و بدبخت از همان شکم مادر خود بدبخت است.
ج) عوامل بدبختی:
الامام علی(علیه السّلام):«سبب الشقاء حب الدنیا»
علت بدبختی دنیا پرستی است.
د) بدبخت ترین مردم:
المسیح (علیه السّلام):«اشقی الناس من هو معروف عند الناس بعلمه مجهول بعمله»
بدبخت ترین مردم کسی است که به علم در میان مردم سرشناس باشد و به عمل ناشناخته.
الامام علی(علیه السّلام):« و قد سئل عن اشقی الناس -: مَن باع دینه بدنیا غیره»
در پاسخ به این پرسش که: بدبخت ترین مردم کیست؟ کسی که دین خود را به دنیای دیگری بفروشد.
هـ ) نشانه های بدبختی:
رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم):« مِن علامات الشقاء: جمود العین و قسوة القلب و شدة الحرص فی طلب الرزق و الاصرار علی الذنب»
از نشانه های بدبختی است: چشم بی اشک و سختی دل و حرص زدن زیاد در طلب روزی و پایداری بر گناه.
الامام علی(علیه السّلام):« مِن علامات الشقاء الاساءة الی الاخیار»
از نشانه های شقاوت بدی کردن به نیکان است.
4- فخر فروشی (5)«الفخر»
الف) فخر فروشی:
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ ... (6)
بدانید که زندگی دنیا، در حقیقت بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشی میان شماست.
إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (7)
همانا خدا هیچ متکبر فخر فروشی را دوست ندارد.
 الامام علی(علیه السّلام) : « اهلک الناس اثنان:خوف الفقر و طلب الفخر»
دو چیز مردم را نابود کرده است: ترس از ناداری و فخر جویی.
الامام علی(علیه السّلام): « مَن صنع شیئا للمفاخرة حشره الله یوم القیامة اسود»
هر کس برای فخر فروشی کاری کند، خداوند در روز قیامت او را سیاه محشور گرداند.
ب) عوامل بازدارند از فخر فروشی:
الامام علی (علیه السّلام) : «ما لابن آدم و الفخر؟ اوله نطفة و آخره جیفة و لا یرزق نفسه و لا یدفع حتفه».
آدمیزاد را چه به فخر فروشی! آغازش نطفه ای است و فرجامش مرداری نه می تواند خود را روزی دهد و نه می تواند جلو مرگ خویش را بگیرد.
الامام زین العابدین(علیه السّلام) : « عجباً للمتکبر الفخور الذی کان بالامس نطفة ثم هو غدا حیفة».
شگفتا از متکبر فخر فروشی که دیروز نطفه ای بود وفردا مرداری است !
ج) نکوهش فخر فروشی به تبار:
رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «آفت الحسب الافتخار»
آفت بزرگی خاندان فخر فروشی است.
الامام الرضا(علیه السّلام) : « انّ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) عاد صعصعة بن صوحان فی مرضه فلما قام مِن عنده قال: یا صعصعة لا تفتخرن علی اخوانک بعیادتی ایاک و اتق الله»
امیرالمؤمنین از صعصعة بن صوحان که بیمار بود عیادت می کرد می فرمود: مبادا از این که من به عیادت تو آمده ام بر برادرانت فخر بفروشی، از خدا بترس.
د) آنچه شایسته افتخار است:
الامام الصادق (علیه السّلام):«ثلاث هن فخر المؤمن و زینه فی الدنیا و الاخرة:الصلاة فی آخر اللیل و یأسه مما فی ایدی الناس و ولایته الامام من آل محمد».
سه چیز است که افتخار مؤمن و زیور او در دنیا و آخرت است: نماز آخر شب و چشم نداشتن به آنچه مردم دارند و ولایت و دوستی او نسبت به امامان خاندان محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) .
5- سرگرمی و غفلت (8)«اللّهو»
الف) لهو:
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ ... (9)
بدانید که زندگی دنیا، در حقیقت بازیچه و سرگرمی و زیور و فخر فروشی میان شماست
الامام علی(علیه السّلام) : « ایها الناس، اتقوا الله؛ فما خلق امرؤ عبثا فیلهو و لا ترک سدی فلیغو!»
ای مردم از خدا بترسید زیرا هیچ کسی عبث آفریده نشده است تا به سرگرمی و غفلت گذراند و مهمل رها نشده است تا بیهودگی کند.
الامام العلی(علیه السّلام) : « شرّ ما ضیّع فیه العمر اللّعب».
بدترین چیزی که عمر در آن تلف می شود بازی است.
ب) پیامدهای سرگرمی کردن:
الامام علی (علیه السّلام):« اللهو یفسد عزائم الجد»
سرگرمی تصمیمات جدی را تباه می کند.
الامام علی(علیه السّلام): «ابعد الناس مِن النجاح المستهتر باللهو و المزاح»
دورترین مردم از موفقیت کسی است که شیفته سرگرمی و شوخی است.
الامام علی (علیه السّلام) : « اللهو یسخط الرحمن و یرضی الشیطان و ینسی القرآن»
سرگرمی کردن، خدای مهربان را به خشم می آورد وشیطان را خوشنود می سازد و قرآن را از یاد می برد.
ج) ایمان و سرگرمی:
الامام علی (علیه السّلام): «فی صفة المؤمن: مشغول وقته»
از اوصاف مؤمن این است که وقتش پُر است.
الامام الصادق (علیه السّلام) : «فیمن طلب الصید لاهیا: و ان المؤمن لفی شغل عن ذلک شغله طلب الآخرة عن الملاهی – الی ان قال – و ان المؤمن عن جمیع ذلک لفی شغل ماله و للملاهی ؟ فان الملاهی تورث قساوة القلب و تورث النفاق».
درباره کسی که برای سرگرمی دنبال شکار می رود - : مؤمن، فرصت چنین کارهایی را ندارد، آخرت جویی او را از سرگرمی بازداشته است تا آنجا که فرمود: مومن به هیچ یک از این کارها نمی رسد او را چه به سرگرمی ها؟ کارهای لهو و سرگرم کننده، سختدلی و نفاق بر جای می گذارد. د) سرگرمی مؤمن:
رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم):« کل لهو المؤمن باطل الا فی ثلاث: فی تأدیبه الفرس و رمیه عن قومه و ملاعبته امرأته فانهن حق»
هرگونه سرگرمی برای مؤمن نادرست است مگر سه کار: تربیت اسب، تیراندازی با کمانش و بازی و شوخی با همسرش زیرا این سه کار حقّ است.
رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « خیر لهو المؤمن السباحة و خیر لهو المرأة المغزل»
بهترین سرگرمی مؤمن شنا است و بهترین سرگرمی زن ریسندگی.
هـ ) نمونه ای از سرگرمی ناسالم (کبوتر بازی):
الامام علی(علیه السّلام) : « ان النبی رای رجلا یرسل طیرا فقال: شیطان یتبع شیطانا»
پیامبر مردی را دید که کبوتر می پراند. فرمود شیطانی دنبال شیطانی می رود.
6- نومیدی (10)«الیأس»
الف) نومیدی:
وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ (11)
و اگر از جانب خود رحمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از وی سلب کنیم، قطعا او بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود.
 الامام علی(علیه السّلام): «اعظم البلاء انقطاع الرجاء»
بزرگترین بلا نومیدی است.
ب) نتایج قطع امید کردن از آنچه مردم دارند:
الامام علی(علیه السّلام) : « الغنی الاکبر الیاس عما فی ایدی الناس»
بزرگترین توانگری چشم نداشتن به مال مردم است.
الامام الصادق(علیه السّلام) : « الیأس مما فی ایدی الناس عز للمؤمن فی دینه».
قطع امید کردن از آنچه مردم دارند مایه عزت دینی مؤمن است.
7- وسوسه (12)«الوسوسة»
الف) وسوسه در عقاید:
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الجَنّةِ وَ النَّاسِ (13)
بگو: پناه می برم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، معبود مردم، از بدی وسوسه گر خناس، که در سینه های مردم وسوسه می کند از جن و انس.
رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « تجاوز الله لامتی عما حدصت به انفسها ما لم تنطق به او تعمل»
خداوند از وسوسه ها و تشکیکات ذهنی امت من تا زمانی که آنها را به زبان یا به مرحله عمل در نیاورند گذشت کرده است.
ب) پرهیز از وسواس در وضوو نماز:
 الامام الصادق(علیه السّلام) : « لما ذکر عبدالله بن سنان رجلا مبتلی بالوضوء و الصلاة و ادعی انه رجل عاقل-: و ای عقل له و هو یطیع الشیطان؟! {قال} فقلت له: و کیف یطیع الشیطان فقال: سله هذا الذی یاتیه مِن ای شیء هو؟ فانه یقول لک؟مِن عمل الشیطان».
چون عبدالله بن سنان از مردی یاد کرد که در وضو و نمازش گرفتار وسواس است و ادعا کرد که او مردی عاقل است - : چه عقلی دارد که فرمانبری شیطان می کند؟ (راوی می گوید) عرض کردم: چگونه فرمانبری شیطان می کند؟ فرمود: از او بپرس وسوسه ای که به وی دست می دهد از چیست؟ قطعا به تو خواهد گفت: کار شیطان است.
ج) علاج وسواس:
الامام علی(علیه السّلام): « صوم ثلاثة ایام مِن کل شهر ـ اربعاء بین خمسین ـ و صوم شعبان یذهب بوسواس الصدر و بلابل القلب»
روزه گرفتن در سه روز از هر ماه ـ پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط آن و روزه ماه شعبان ـ وسواس سینه و پریشانی های دل را از بین می برد.
الامام علی(علیه السّلام): « ذکرنا اهل البیت شفاء مِن الوعک و الاسقام و وسواس الریب».
یاد ما اهل بیت، شفا بخش هر ناخوشی و بیماری و وسوسه تردید آورد است.
فصل سوم: آسیب هایی که به واسطه ارتباطات کلامی در جامعه پدید می آید.
مقدمه فصل سوم
از مهلکات انسان زبان اوست و همانطور که در احادیث بیان شده است انسان زمانی سنجیده می شود که سخنی بگوید و تا زمانی که لب به سخن نگشاید علم و هنر او نهفته می ماند.
آنچه انسانها را روزانه به هم پیوند می دهد؛ اکثراً ارتباطات کلامی است که محیطهای گوناگون به واسطه زبان ایجاد می شود و مردم را همچون حلقه ای به هم پیوند می دهد. حال می توان از این ابزار به صورت خوب یا بد استفاده کرد و همانطور که گفته شد اگر از مسیر صحیح خود استفاده نشود انسان را به هلاکت می اندازد.
ما در این فصل سعی کردیم بعضی از موضوعاتی را که پیرامون ارتباطات کلامی و آسیبهای آن است را بیان نموده ایم، مثل: بهتان، تهمت، ناسزاگویی، غیبت، دروغ، لغو و شوخی.
1- بهتان (14)«البهتان»
وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِینًا (15)
و کسانیکه مردان مؤمن و زنان مؤمن را بی آنکه گناهی کرده باشند می آزارند بهتان و گناه آشکاری را به دوش می کشند.
الامام علی(علیه السّلام) : « البهتان علی البریء اعظم مِنَ السماء»
بهتان زدن به آدم بیگناه بزرگتر از آسمان است.
 الامام زین العابدین(علیه السّلام) : « مَن رمی الناس بما فیهم رموه بما لیس فیه».
هر کس به مردم عیبی را نسبت دهد که دارند؛ مردم به او عیبی را که ندارد نسبت دهند.
رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « مَن بهت مومنا او مؤمنة او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله تعالی یوم القیامة علی ثل مِن نار حتی یخرج مما قاله فیه».
هر کس به مرد یا زن مؤمن بهتان زند یا درباره او چیزی بگوید که از آن مبرّاست خداوند در روز رستاخیز وی را بر تلّی از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره او برگردد.
2- تهمت (16)«التّهمة»
الف) تهمت:
الامام الصادق(علیه السّلام) : « اذا اتهم المؤمن اخاه اهاث الایمان مِن قلبه کما ینعاث الملح فی الماء»
هرگاه مؤمن به برادر خود تهمت زند، ایمان در قلب او آب شود، همچنان که نمک در آب حل می شود.
الامام الصادق (علیه السّلام) : « مَنِ اتهم اخاه فی دینه فلا حرمة بینهما»
هر کس به برادر دینی خود تهمت زند، حرمتی میان آن دو به جا نمی ماند.
ب) نهی از رفتن به جاهای تهمت برانگیز:
رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « اولی الناس بالتهمة مَن جالس اهمل التهمة»
سزاوارترین مردم به تهمت کسی است که با متهمان همنشینی کند.
الامام علی(علیه السّلام) : « مَن وقف نفسه موقف التهمة فلا یلومن مَن اساء به الظن»
کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او گمان بد برد سرزنش کند.
3- ناسزاگویی (17)«السّبّ»
الف) ناسزاگویی به مؤمن:
رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « سبّاب المؤمن فسوق و قتاله کفر و اکل لحمه مِن معصیة الله».
ناسزا گفتن به مؤمن فسق است و جنگیدن با او کفر است و خوردن گوشت او (غیبت) معصیت خداست.
ب) نهی از ناسزاگویی:
وَلا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (18)
به کسانی که جز خدا را می خوانند (می پرستند) ناسزا مگویید که (در این صورت) آنها نیز از روی دشمنی و نادانی به خدا ناسزا می گویند بدینسان برای هر امتی کردارشان را بیاراستیم و عاقبت بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و ایشان را از اعمالی که می کرده اند آگاه می سازد.
رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « لا تسبّوا الناس فتکتسبوا العداوة بینهم»
به مردم ناسزا مگویید که با این کار در میان آنها دشمن پیدا می کنید.
 الامام الکاظم(علیه السّلام) : « لما رای رجلین یتسابان ـ : الباریءاظلم و وزره و وزر صاحبه علمه ما لم یعتد المظلوم»
هنگامی که دید دو نفر به یکدیگر ناسزا می گویند- : آغاز کننده ستمکارتر و گناه طرف مقابل نیز به گردن اوست تا زمانی که ستمدیده زیاده روی نکند.
ج) کیفر کسی که پیامبران و اوصیاء را دشنام دهد:
رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « مَن سبّ نبیا مِنَ الانبیاء فاقتلوه و من سب وصیا فقد سب نبیا».
هر که یکی از پیامبران را دشنام داد او را بکشید و هر که یکی از اوصیای آنان را دشنام داد بی شک پیامبری را دشنام داده است.
پی نوشت ها :
1- میزان الحکمة، جلد3، ص1301.
2- میزان الحکمة، جلد6، ص2689.
3- بقره،216.
4- میزان الحکمة، جلد6، ص2801.
5- میزان الحکمة، جلد 9، ص4549.
6-حدید،20.
7- لقمان،18.
8- میزان الحکمة، جلد 11، ص5355.
9- حدید،20.
10- میزان الحکمة، جلد 14، ص5045.
11- هود،9.
12- میزان الحکمة، جلد 14، ص6785.
13- ناس،1 تا 6.
14- میزان الحکمة، جلد2، ص4795.
15- احزاب 58.
16- میزان الحکمة، جلد2، ص631.
17- میزان الحکمة، جلد 5، ص2351.
18- انعام 108.


منبع : پایگاه راسخون
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان