آسیب شناسى تربیت دینى جوانان

امام على(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام) فرمودند: إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْء قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ فَتَکُ ...

 امام على(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام) فرمودند: إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْء قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ فَتَکُونَ قَدْ کُفِیتَ مَئُونَةَ الطَّلَبِ وَ عُوفِیتَ مِنْ عِلَاجِ التَّجْرِبَةِ فَأَتَاکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِیهِ وَ اسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَیْنَا مِنْهُ.
شناختن تمایلات طبیعى و تمنیات فطرى جوانان و ارضاى صحیح و معتدل هر یک از آن تمایلات، اساسى ترین پایه ى تربیت نسل جوان است. مربى لایق کسى است که ابتدا، ساختمان طبیعى جوانان را مورد مطالعه ى دقیق قرار دهد و با بررسى کامل و همه جانبه، تمام خواهش هاى درون آنان را بشناسد و سپس هر کدام را در جاى خود و با اندازه گیرى صحیح و عاقلانه ارضا نماید. چنین تربیتى هم آهنگ با نظام حکیمانه ى خلقت و بر وفق قانون آفرینش است. چنین تربیتى بهترین و پایدارترین تربیت ها است و مى تواند جوانان را به شایستگى بسازد و موجبات خوش بختى و سعادت آنان را فراهم سازد.
در آیین مقدس اسلام، برنامه ى تربیت نسل جوان، بر اساس احیاى تمام تمایلات فطرى، و هدایت همه ى خواهش هاى طبیعى استوار است.
به عقیده ى روان شناسان، دوران جوانى و بلوغ، دوره ى بروز احساسات مذهبى و شکفته شدن تمایلات ایمانى و اخلاقى است.
جوانان از هر ملت و نژادى، به طور فطرى، خواهان معرفت الهى و سجایاى اخلاقى اند. این خواهش عمیق طبیعى باعث شده است که دانشمندان روان شناس، دوران بلوغ و جوانى را سنین ماوراى طبیعى بنامند و در مباحث «روان شناسى جوان» مستقلا درباره آن گفت و گو کنند. حتّى کودکانى که در خانواده هاى دور از مذهب و ایمان پرورش یافته اند، در دوران بلوغ علاقه ى بیش ترى از خود نسبت به مسائل مذهبى نشان مى دهند; امّا متأسفانه از آن جا که بشر به مصداق کلام گُهر بار امیر مؤمنان على(علیه السلام): لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرَّطاً، همیشه در برداشت ها و استنباط ها و در نتیجه در عمل کردها گرفتار افراط ها و تفریط ها یا تندروى ها و کند روى ها است، در این وادى نیز بسیارى به خطا رفته اند.
دسته اى جوانان را یک سره قشرى جاهل، ناشى، نافهم، بى تجربه و اصولا غیر قابل اعتماد مى دانند. این عده جوانان را براى هیچ امرى از امور فردى و اجتماعى لایق و طرف مشاوره و... نمى دانند. به اعتقاد آن ها، جوان باید هم چون موجودى صمٌ و بکم و چشم و گوش بسته به بزرگ ترها توجه کرده و مقلد بى چون و چراى آن ها باشد، و از طرف دیگر، گروهى نیز آن قدر دم از جوان و جوانى مى زنند و آن قدر تعابیر عجیب و غریبى درباره ى آنان به کار مى برند که گاه امر بر خود جوانان نیز مشوه و مشکوک مى نماید.
این جا است که جوان در یک وادى حیران و سرگردانى، دُچار اوهام، تخیلات، سرگردانى و در نهایت بى هویتى و سرخوردگى و دل زدگى نسبت به تمام امور حتّى خود مى شود و همیشه از خود مى پرسد که آیا به واقع من کیستم؟ در کجاى دایره ى هستى واقع شده ام؟ چه ارزشى دارم؟ چه آینده اى در انتظار من است؟ آیا کسى هست که مرا درک کند؟ اگر موفق نشوم چه؟ اگر شکست بخورم چه خواهد شد؟ فریاد جوان مسلمان در این هیاهوى قرن این است که: هان!اى رهبران!اى متولیان امر دین!اى دل سوختگان،اى بزرگان و اساتید حوزه و دانشگاه!اى کسانى که داغ دین بر سینه دارید! مرا دریابید! مرا، دینم را، اندیشه ام را، تفکراتم را، گذشته ام را، آینده ام را، فرهنگم را، ارزش هایم را، میراث پر بهاى اسلامى و ملى ام را و بالاخره من و تمام تعلقات پر ارزشم را دریابید.
مگر نمى بیند که چگونه عده اى تمام آن را به حراج ابتذال فرهنگى گذاشته و حاضرند آن را به ثمن بخس معامله کنند؟ مگر نمى بینید که چگونه دشمن براى همه ى این ارزش ها دندان طمع تیز کرده است؟
مگر نه این است که ما جوانان مسلمان ایرانى، افتخار آفرینان روزهاى پرشکوه انقلاب 57 و هشت سال دفاع مقدس در دهه ى 60 بوده ایم؟ کام تشنه ى جوان، منتظر سیراب شدن توسط یک جواب قانع کننده ى مطابق با فطریات و طبیعیات اوست. پاسخى از سر صدق و صفا.
جوان در این وادى، همیشه به سراغ کسى مى گردد که خارج از هیاهوى شعارى و بدون آن که بخواهد از او کالایى بسازد و براى مواقعى خاص استفاده ببرد، بدون آن که در پس پرده ى شعار حمایت از جوان و جوانان بر موج این شعارها سوار و به اهداف شوم خود برسد، به واقع، او و تمایلات فطرى او و دردهاى نهفته ى در درون او و سؤالات پاسخ نگفته او و هزاران خواسته ى به حق و مشروع او را درک کند و او را بیابد تا مرهمى هر چند مختصر بر دردهاى کهنه اش بگذارد. و چه خوش گفت آن پیر جوان دل و آن ره رو راه على و آن امید دل تمام جوانان مسلمان ایران زمین که: بى توجهى به دغدغه هاى واقعى جوانان و استفاده از آنان به عنوان کالایى که تنها در مواقع خاص نظیر انتخابات مورد استفاده دارد، امرى کاملا غلط و بى انصافى به جوانان است.
او جوانان ایرانى مسلمان را، راد مردانى مى داند که توانستند در دهه ى 50، سرنوشت یک ملت را تغییر داده و در آن هیاهوى فساد و فحشاى حاکم بر جامعه ى آن روز ایران، معجزه ى انقلاب اسلامى را بیافرینند، و در دهه ى شصت، دشمن تا دندان مسلح و متکى به قدرت هاى بزرگ را با شجاعت و فداکارى به زانو در آورد و اکنون نیز نسل جوان ایران مى تواند در دهه ى 80 و 90 کارهاى بسیار بزرگى انجام دهد و خود را به عنوان الگوى جوانان جهان و افکار عمومى ملت ها معرفى نماید.


منبع : پایگاه اسلام شیعه
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان