خواستگاری از دیدگاه فقه مذاهب اسلامی (۲)

خواستگاری از نامزد دیگری در مذاهب اهل سنت به استناد برخی روایات نبوی، خواستگاری از زنی که قبلاً توسط مرد دیگر خواستگاری شده و آن زن موافقت خود را اعلام کرده است حرام و ممنوع اعلام شده است

خواستگاری از دیدگاه فقه مذاهب اسلامی (2)

خواستگاری از نامزد دیگری

در مذاهب اهل سنت به استناد برخی روایات نبوی، خواستگاری از زنی که قبلاً توسط مرد دیگر خواستگاری شده و آن زن موافقت خود را اعلام کرده است حرام و ممنوع اعلام شده است. مثلاً، در روایتی از قول پیامبر اکرم نقل شده است : مؤمن، برادر مؤمن است و حلال نیست که در معامله برادر مؤمنش وارد شود و همچنین حلال نیست از زنی که برادر دینی او خواستگاری نموده، خواستگاری نماید، مگر اینکه او به هم بزند. همچنین از رسول خدا نقل شده که فرمودند : هیچ یک از شما زنی را که مرد دیگری از او خواستگاری کرده خواستگاری ننمایید تا اینکه او ازدواج کند یا منصرف گردد(بخاری، 1401، باب 45 / مالک بن أنس، 1422 ق، ج2، ص 532/ زحیلی، 1418 ق، ج9، ص 6500/ طحطاوی، 1423 ق، ص 178/ ابن قدامه، 1403 ق، ج6، ص 607 / ابوزهره، 1936 م، ص 30 / صابونی، 1979 م، ص 47)
در مذهب امامیه دراین خصوص اختلاف نظر وجود دارد. جمعی از فقها از جمله شیخ طوسی و شهید اول، خواستگاری از زنی که قبلاً مرد مسلمانی از او خواستگاری کرده و مورد موافقت قرار گرفته است، حرام و ممنوع دانسته اند؛ به این دلیل که هم روایاتی در حرمت این نوع خواستگاری وجود دارند و هم اینکه چنین خواستگاری موجب آزار و اذیت و باعث دشمنی می شود. اما عده ای دیگر، از قبیل شهید ثانی و محقق حلی، چنین خواستگاری را مکروه دانسته و در تحلیل نظر خود آورده اند: اصل، برعدم حرمت است، به علاوه اینکه وعده ازدواج فی نفسه علقه ای بین زن و مرد ایجاد نمی کند، از این رو، همان طور که طرفین حق بر هم زدن نامزدی را دارند، خواستگاری دیگران نیز بلامانع است. مضافاً این که هر چند روایات این باب ظهور در حرمت دارند، ولی سند روایات مذکور ضعیف است.(فخر المحققین، 1389 ق، ج3، ص 10/ حلی، 1404 ق، ج2، ص 569/ همو، 1407 ق، ج2، ص 47/ عاملی، 1406 ق، ج5،
ص241 و 242/ طباطبائی، 1409 ق، ج2، ص 343) در مجموع، به نظر می رسد ادله گروه دوم قوی تر باشد؛ زیرا همان گونه که اشاره شد، خواستگاری صرفاً وعده ازدواج است و اصل بر اباحه است و جواز خواستگاری با آزادی اراده طرفین بیشتر سازگار است و مادامی که عقد نکاح بین طرفین منعقد نشده است، طرفین در انتخاب همسر آزاد می باشند.
در مورد خواستگاری از زنی که قبلاً مرد دیگر از او خواستگاری کرده ولی هنوز آن زن یا ولی او جوابی نداده اند، بیشتر فقها نظر به جواز داده اند(عاملی، 1406، ج5، ص 242)؛ زیرا اصل، بر حلیت و عدم تحریم است و احادیثی که دلالت بر منع دارند، به لحاظ ضعف سندی، توانایی بر هم زدن اصل جواز را ندارند. مضافاً اینکه صرف پذیرش خواستگار و وعده ازدواج هیچ گونه علقه ای بین زن و مرد ایجاد نمی کند. همچنین در فقه امامیه به استناد فعل پیامبر که فاطمه بنت قیس را برای اسامه بن زید خواستگاری نمود، با وجود آنکه پیش از آن معاویه و ابوجهل از او خواستگاری کرده بودند، اما آن زن موافقت خود را اعلام نکرده بود، این حالت از خواستگاری را جایز دانسته اند.(حلی، 1404 ق، ج2، ص 570) مطابق مذهب مالکیه نیز چنین خواستگاری شرعا جایز شمرده شده است.(مالک بن أنس، 1422 ق، ج2، ص 523)

حکم عقد خواستگار دوم

در فرضی که ذکر شد(حرمت خواستگاری دوم از زنی که فرد دیگری از او قبلاً خواستگاری کرده است)، حال اگر شخصی از چنین زنی خواستگاری کند و بعد از موافقت آن زن، او را به عقد خود در آورد، آیا عقد صحیح است یا باطل ؟ فقهای امامیه به اتفاق چنین عقدی را صحیح دانسته، هر چند مرتکب را مستوجب عقاب می دانند.(عاملی، 1406 ق، ج5، ص 243)
در دلیل صحت چنین عقدی گفته می شود: اولا، آیات و روایاتی که در باب توصیه به نکاح وارد شده است اطلاق دارد و مقید به موردی نیست که خواستگار دوم نباشد. ثانیاً، اینکه گفته می شود چنین خواستگاری حرام است، این حکم تکلیفی است، ولی صحت یا بطلان، حکم وضعی است؛ چنین نیست که هر تکلیفی حرام؛ نتیجه و اثر وضعی آن بطلان باشد، بلکه همان گونه که در اصول فقه بیان شده است، موارد نهی در غیر عبادات و معاملات فی نفسه دلالت بر بطلان نمی کند. مذاهب شافعی، حنبلی و حنفی هم با نظر امامیه موافق هستند که چنین عقدی صحیح است. لیکن از مذهب مالکی سه قول نقل شده که در یک قول، عقد نکاح را در چنین وضعیتی باطل دانسته اند. (ابن قدامه، 1403، ج7، ص 520/ حلی، 1404 ق، ج2، ص 570)

خواستگاری زن از مرد

همان گونه که بیان گردید، معمولاً خواستگاری از جانب مرد صورت می گیرد (محقق داماد، 1368، ص 25 / مطهری، 1378، ص 38) ولیکن این بدان معنی نیست که خواستگاری کردن زن از مرد حرام و ممنوع باشد، بلکه مطابق اصل اباحه، باید قایل به جواز رستگاری، زن از مرد شد. به علاوه اینکه از اصول و قواعد شرعی استفاده می شود که در عقد ازدواج اصلی ترین مرجع تصمیم گیرنده زن و شوهر هستند و این مطلب به رغم محدودیت هایی که برای زنان وجود دارد، جالب توجه است که آیه 230 سوره «بقره» نکاح را به زن نسبت می دهد و تحقق آن را به اراده او می داند و این زن است که با جواب مثبت خود به درخواست مرد، نکاح را متحقق می گرداند. در سیره نبوی هم در تاریخ اسلام نقل شده است که درخصوص
ازدواج حضرت خدیجه(س) با رسول اکرم(ص) درخواست از جانب خدیجه آغاز گردید.(سبحانی، 1418 ق، ص 130)
در سایر مذاهب اسلامی نیز خواستگاری زن از مرد جایز شمرده شده است. درمذهب مالکیه، همچنان که جایزاست زن از مرد خواستگاری کند، به زن اجازه داده شده است که از میان خواستگاران متعدد خود، یکی را انتخاب نماید و به آن کس که دوست دارد ابراز علاقه کند. در این خصوص، به قضیه زنی اشاره کرده اند که به رسول خدا گفته بود: من تمایل به ازدواج دارم، و آنگاه پیامبر به مسجد رفت و اعلام نمود: این زن از من طلب خواستگاری نموده است، کدام یک از شما حاضرید با او ازدواج نمایید؟ آنگاه مردی اعلام نمود: من حاضرم، لیکن چیزی به عنوان مهریه ندارم. پیامبر اکرم فرمود: آیا از قرآن و معانی چیزی آگاه هستی ؟ گفت : آری. پیامبراکرم فرمود : تعلیم قرآن را مهریه این زن قرار بده.(مسلم، 1407 ق، ص 569) در صحیح مسلم در توضیح این حدیث آمده است : دراین روایت روشن است که آن زن از مردی نامعین از پیامبر طلب خواستگاری کرد و در امر خواستگاری معادله متعارف را بر هم زد؛ زیرا خواستگاری معمولاً و عرفاً از ناحیه مرد صورت می گیرد. لیکن خواستگاری زن از مرد هم از موارد ممنوع نیست؛ زیرا اگر این کار ممنوع بود، پیامبر اکرم این زن را سرزنش می نمود و برای او خواستگاری نمی کرد. در مذاهب شافعی، حنبلی و حنفی نیز خواستگاری زن از مرد جایز شمرده شده است، هر چند در مذهب شافعی خواستگاری زن ازمرد را خلاف حیا و نوعی خفت و سبکی اخلاقی برای زن دانسته اند.(کاشانی، 1377 ق، ج3، ص 204 / بجیرمی، 1415 ق، ج2، ص 180/ باجوری، 1369 ق، ج2، ص 180)
قرآن کریم ازوقوع چنین امری در گذشته و دوران پیش ازاسلام خبر می دهد : داستان حضرت موسی زمانی که وارد شهر مدین شد و به کمک دختران حضرت شعیب شتافت. یکی از دختران شعیب در عین حجب و حیا، و با وقار و کمال عفت نزد پدرش رفت و تقاضای ازدواج با حضرت موسی را مطرح کرد و پدر را در خواستگاری از مرد مورد پسند خود واسطه قرار داد و چنین گفت : «ای پدر، این مرد را به خدمت خود اجیرکن؛ زیرا بهترین فردی که باید به خدمت برگزیده شود کسی است که امین و توانا باشد»، و حضرت شعیب این امر را پذیرفت و به حضرت موسی گفت : «إنی ارید ان انکحک احدی ابنتی هاتین علیان تأجرنی ثمانی حجج فإن اتممت عشرا فمن عندک» (قصص : 27)؛ من قصد دارم یکی از دو دختر خود را به نکاح تو درآورم با این مهریه که مدت هشت سال اجیر من باشی و اگر خواستی ده سال تمام باشد به میل و اختیار تو.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان