حقیقت دین (۱)

درآمد سخن هیچ پدیده، نهاد و فعالیت اجتماعی و انسانی در تاریخ حیات بشری، همچون دین، و دین داری از قدمت زمانی، تنوع ساختاری و محتوایی برخوردار نبوده است، زیرا هر دینی، دربردارنده ی باورداشت ها، مفاهیم و مناسک خاصی است که تنوع بخش ادیان تحقق یافته بوده است

حقیقت دین (1)

درآمد سخن

هیچ پدیده، نهاد و فعالیت اجتماعی و انسانی در تاریخ حیات بشری، همچون دین، و دین داری از قدمت زمانی، تنوع ساختاری و محتوایی برخوردار نبوده است، زیرا هر دینی، دربردارنده ی باورداشت ها، مفاهیم و مناسک خاصی است که تنوع بخش ادیان تحقق یافته بوده است. به همین دلیل رشته های گوناگون دین پژوهی، مانند: جامعه شناسی دین، روان شناسی دین، پدیدارشناسی دین، فلسفه دین، کلام، الهیات و غیره از زوایای مختلف به تعریف و تبیین و کارکرد دین پرداخته اند. شایان ذکر است که دین الهی، به عنوان یکی از مهم ترین افعال هدایت گر خداوند، در مباحث کلام سنتی به عنوان مبحث مستقلی مطرح نبوده و تنها در مباحث کلام جدید و فلسفه دینی بحث می شده است.

چگونگی تعریف دین

آیا در تعریف دین باید از تعاریف حقیقی بهره گرفت یا تعاریف لفظی؟ به عبارت دیگر، آیا مفهوم دین از سنخ مفاهیم ماهوی و برخوردار از مفاهیم نوعی و کلیات خمس یعنی: نوع، جنس، فصل، عرض عام و عرض خاص است. یا مفهوم دین از سنخ مفاهیم منطقی و فلسفی و ... است؟ توضیح مطلب این که، فیلسوفان و معرفت شناسان، مطلق آگاهی و معرفت را به علم حصولی و علم حضوری تقسیم کرده اند. علم حضوری، علمی است که بدون واسطه صورت ذهنی، به ذات معلوم تعلق می گیرد و وجود واقعی معلوم را برای تشخیص درک کننده، کشف می سازد مانند آگاهیِ هر کس از خودش که به صورت شهود درونی ظاهر می گردد: علم حصولی، علمی است که به واسطه صورت یا مفهوم ذهنی با معلوم ارتباط پیدا می کند. بنابراین، صورت ذهنی نمایان گر معلوم خارجی است؛ مانند علم ما به شخص زید از طریق مفهوم آن.
اهل منطق، علم حصولی را به تصور و تصدیق تقسیم کرده اند. [تصور، عبارت است از تصور ذهنی ساده ای که فاقد حکم است؛ مانند: مفهوم کوه دماوند]؛ [تصدیق، عبارت است از اذعان به حکم]. همیشه تصدیق، به یک قضیه حملیه یا شرطیه تعلق می گیرد؛ مانند انسان، حیوان ناطق است یا اگر خورشید طلوع کند، هوا روشن می شود. تصور در یک تقسیم بندی، به دو قسم کلی و جزئی انشعاب می یابد. تصور کلی، عبارت است از مفهومی که بتواند نمایشگر اشیاء یا اشخاص متعددی باشد؛ مانند: مفهوم انسان، که بر میلیاردها فرد انسانی صدق می کند؛ به عبارت دیگر، مفهوم کلی، مفهومی است که قابلیت حمل بر افراد فراوانی را داشته باشد؛ خواه برای آن مفهوم کلی، مصادیق بالفعلی در خارج موجود باشد مانند انسان؛ یا این که از داشتن مصداق خارجی محروم باشد، مانند مفهوم شریک الباری؛ یا این که تنها یک مصداق خارجی داشته باشد، مانند مفهوم واجب الوجود.
تصور جزئی، عبارت است از صورت ذهنی که تنها نمایشگر یک موجود باشد؛ مانند: صورت ذهنی سقراط. هر یک از تصورات کلی و جزئی به اقسام دیگری منقسم می گردد. تصورات جزئی به تصورات حسی، تصورات خیالی، تصورات وهمی و تصورات کلی به سه دسته مفاهیم ماهوی (معقولات اُولی)، مفاهیم فلسفی (معقولات ثانیه ی فلسفی)، مفاهیم منطقی (معقولات ثانیه منطقی)، تقسیم می شوند.
مفهوم دین، از مفاهیم کلی است و قابلیت صدق حمل بر مصادیق گوناگون را دارد. حال باید بررسی کرد که آیا از سنخ مفاهیم ماهوی است یا این که مفهومی فلسفی یا منطقی به شمار می آید. قبل از انطباق مفهوم دین بر مفاهیم سه گانه کلی لازم است تعریف روشنی از این مفاهیم سه گانه ارائه نماییم. تعریف هر یک از تصورات کلی عبارت است از:

1. مفاهیم ماهوی یا معقولات اولی:

مفاهیمی هستند که، ذهن انسان به طور خودکار و بدون نیاز به عملیات و مقایسه ذهنی، آن ها را از مصادیق جزئی انتزاع می کند؛ مانند: مفهوم انسان و مفهوم سفیدی؛ یعنی همین که یک یا چند ادراک شخصی، به وسیله ی حواسّ ظاهری یا شهود باطنی حاصل شد؛ فوراً عقل، مفهوم کلی آن را به دست می آورد. ویژگی مفاهیم ماهوی این است که، از ماهیت اشیاء حکایت می کنند، حدود وجودی آن ها را مشخّص می سازند و برای موجودات به منزله ی قالب های مفهومی هستند.

2. مفاهیم فلسفی یا معقولات ثانیه فلسفی:

مفاهیمی هستند که، انتزاع آن ها نیاز به کندوکاو و مقایسه دارد مانند: مفهوم علت و معلول؛ که بعد از مقایسه دو چیزی که وجود یکی از آن ها، متوقّف بر وجود دیگری است و با توجه به این رابطه، انتزاع می شود. مثلاً هنگامی که آتش را با حرارت ناشی از آن مقایسه می کنیم و توقیف حرارت را بر آتش، مورد توجه قرار می دهیم؛ عقل، مفهوم علت را از آتش و مفهوم معلول را از حرارت انتزاع می کند و اگر چنین ملاحظات و مقایساتی در کار نباشد، هرگز این گونه مفاهیم به دست نمی آیند. ویژگی مفاهیم فلسفی این است که در ازاء آن ها، مفاهیم و تصورات جزئی وجود ندارد. مثلاً چنین نیست که ذهن ما، یک صورت جزئی و یک مفهوم کلی از علیت داشته باشد.

3. مفاهیم منطقی یا معقولات ثانیه ی منطقی:

مفاهیمی هستند که از ملاحظه ی مفاهیم دیگر و در نظر گرفتن ویژگی های آن ها انتزاع می شوند؛ چنان که مثلاً وقتی مفهوم انسان را در نظر می گیریم و می بینیم که قابل انطباق بر مصادیق بی شمار است، مفهوم «کلی» را از این مفهوم انتزاع می کنیم. به همین جهت، این مفاهیم فقط صفت برای مفاهیم دیگر واقع می شوند. همه ی مفاهیم اصلی علم منطق، از این دسته هستند. (1)
با توجه به تعاریف پیش گفته، روشن می گردد که مفهوم دین از سنخ مفاهیم ماهوی، فلسفی و منطقی نیست؛ زیرا مفهوم دین، ماهیت و حدود وجودی مصادیق خود را مشخص نمی کند تا مفهوم ماهوی باشد. همچنین مفهوم دین با کندوکاو و مقایسه دو چیز که وجود یکی از آن ها متوقف بر وجود دیگری باشد، انتزاع نمی شود، تا مفهوم فلسفی گردد و همچنین مفهوم دین از ملاحظه ی مفاهیم دیگر و در نظر گرفتن ویژگی های آن ها انتزاع نمی گردد تا مفهوم منطقی به شمار آید.
سرّ این که مفهوم دین به عنوان یک مفهوم کلی، موضوع هیچ یک از مفاهیم سه گانه کلی قرار نمی گیرد، این است که؛ مقسم مفاهیم سه گانه کلیات بسیط است در حالی که مفاهیم دین، مفهوم مرکب اعتباری است و از اجزاء و شاخ و برگ های فرعی تشکیل شده است؛ مانند: مفهوم دانش که بر فیزیک، روان شناسی، ریاضیات و تاریخ حمل می شود. مفهوم دانش یک مرکب اعتباری است که عالمان، آن را به صورت قراردادی بر مرکبی مانند: فیزیک یا روان شناسی اطلاق کرده اند.
حاصل سخن آن که، مفهوم دین از سنخ مفاهیم ماهوی و دربردارنده ی مفاهیم نوع، جنس، فصل، عرض عام و عرض خاص نیست، پس تعریف حقیقی برنمی دارد. نمی توان اقسام چهارگانه تعریف حقیقی یعنی حد تام، حد ناقص، رسم تام، رسم ناقص را درباره آن به کار برد. بنابراین، دین پژوهان ناچارند در تعریف دین به تعاریف لفظی اکتفا کنند تا مدلول و موضوع له لفظ دین را، معین سازند و معنای آن را برای مخاطبان روشن نمایند و اندیشه را از لغزش و خطای در اشتراک لفظی بازدارند. اگر موضوع پژوهش ما یک مصداق معین از مصادیق متعدد باشد، باید به تعریف مصداقی روی آورد؛ یعنی ویژگی ها، اجزاء مؤلفه ها، ارکان و کارکردهای آن مصداق را به مخاطبان شناساند و از بیان مشخصه های مصادیق دیگر پرهیز کرد.

جریان های گوناگون چیستی دین

یکی از شگفتی های حیات آدمی، این است که دین داری از دوران کهن و انسان آغازین شروع شده و در زمان های گوناگون موجود بوده و در دوران معاصر نیز ادامه یافته است و با وجود تفاوت در اشکال، مذاهب و فرقه ها، تغییری در واژه و آوای دین پدیدار نگشته است. اما آیا می توان به معنای ثابت و پایه ای برای دین- علیرغم ثبات گویشی- دست یافت؟ آیا می توان برای دین نوح (علیه السلام)، دین ابراهیم (علیه السلام)، دین موسی (علیه السلام)، دین عیسی (علیه السلام) و دین محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) به عنوان ادیان الهی و آسمانی و دین بودا، دین برهما، دین کنفوسیوس و غیره به عنوان ادیان بشری و زمینی، معنای مشترکی اصطیاد کرد؟ بررسی معانی دین در منابع لغوی و دینی، بهترین روش علمی برای کشف پاسخ به پرسش های پیش گفته است.

واژه دین در زبان های مختلف

واژه دین، از واژگان مشترک ایرانی و سامی است. (2) دین، در زبان عربی و فارسی به جهت برخورداری از معانی متضاد؛ مانند کیش، ملت، شریعت، عبادت، حساب، عصیان و معصیت، قهر و غلبه، رفعت، سلطان، ذلّت، انقیاد، باران پیوسته، قصاص، ملک، بیماری، عادت، شأن، روش، قانون، حق، داوری، وجدان و ... از لغات ضد به شمار می رود. (3) واژه Religion معادل انگلیسی کلمه ی دین از ریشه ی لاتینی Religio و این واژه نیز از واژه لاتینی Religere به معنی نزدیک کردن و پیوند دادن گرفته شده است. شایان ذکر است که تعاریف لغوی در فرهنگ های عربی، فارسی، انگلیسی و غیره جهت تبیین ماهیت و ذات دین ناتوانند؛ به همین دلیل، باید سراغ شناخت اصطلاحی و ماهوی دین رفت.

تعریف دین از نگاه متفکران غربی

متفکران مغرب زمین اعم از فیلسوفان، متکلمان، جامعه شناسان و روان شناسان دین و دین پژوهان، تاکنون تعاریف هنجاری و ارزش گرایانه (Normative)، ماهوی و توصیفی (Descriptive)، کارکردگرایانه (Functional) و تعاریف مرکب و مختلف (complex) از دین را ارائه نموده اند؛ که به اختصار به آن ها اشاره می شود.

1. تعاریف هنجاری و ارزشی:

شلایر ماخر، مؤسس الهیات اعتدالی، دیانت را موضوع تجربه معرفی کرده و احساس وابستگی مطلق و احساس تناهی در برابر نامتناهی را، عنصر ارزشی مشترک همه ادیان می داند. (4) تی یل، دین را به وضعیتی روحی و حالتی ناب و حرمت آمیز به نام خشیت تبیین می کند. (5) ویلیام جیمز، دین را عبارت از احساسات، اعمال و تجربیاتی می داند که افراد به تنهایی و در پیشگاه خداوند می یابند. (6)

2. تعاریف ماهوی و توصیفی:

تعاریف ماهوی در جستجوی پاسخ به این پرسش اند که دین چه ماهیتی دارد؟ از دیدگاه هربرت اسپنسر، دین اعتراف به این حقیقت است که کلیه موجودات، تجلیات نیرویی هستند که فراتر از علم و معرفت ما است. (7) پارسونز نیز دین را مجموعه ای از باورها، اعمال، شعایر و نهادهای دینی که افراد بشر در جوامع مختلف بنا کرده اند، می داند. (8) رابرتسون می گوید: فرهنگ مذهبی به یک رشته از اعتقادات و نمادهایی (ارزش هایی که مستقیماً از آن ها ناشی می شود) اطلاق می گردد که دربرگیرنده تمایزی میان امر تجربی و امر فراتجربی یا واقعیت متعالی باشد. در این جا امور تجربی اهمیتی کمتر از امور غیرتجربی دارند. (9)
اشکال تعاریف هنجاری و ماهوی، این است که بر همه مصادیق دین در جوامع بشری انطباق ندارند و یا این که مفاهیمی مانند: باورها، اعمال و احساسات به گونه ای مبهم است که شاید مکاتب غیردینی را نیز شامل بشود.

3. تعاریف کارکردگرایانه:

این دسته از تعاریف یکنواخت نیستند و بر این مطلب دلالت دارند، که دین، چه کاری انجام می دهد؟ پاره ای از آن ها کارکردهای فردی یا اجتماعی دین و پاره ای دیگر کارکردهای منفی یا مثبت را گزارش داده اند. برای نمونه، براولی می گوید: دین بیش از هر چیز کوششی است، برای آن که حقیقت کامل خیر را در تمام وجود و هستی مان بازنماییم. (10) به اعتقاد اس رایناخ، دین، مجموعه ای از اوامر و نواهی است که مانع عمل کرد آزاد استعدادهای ما می گردد. (11) دورکیم، با چنین رویکردی بر این باور است که دین، پیروانش را در یک اجتماع واحد اخلاقی وحدت می بخشد. سِنگِر می گوید: دین، نظامی از باورداشت ها و عملکردهایی است که از طریق آن ها گروهی از آدمیان با مسائل غایی زندگی بشر کلنجار می روند. (12)
اشکال اساسی این دسته از تعاریف این است که باید پدیده های دیگری را دین، به شمار آورد، که دربرگیرنده ی کارکرد دینی اند. بنابراین، گستردگی بیش از اندازه این تعاریف آسیب جدی آن ها است، به گونه ای که حتی نظام های اعتقادی و ایدئولوژیکی چون کمونیسم؛ که آشکارا ضد مذهبند، را شامل می شود. همچنین هواداران سرسخت یک تیم فوتبال یا یک خواننده موسیقی یا ستاره ی سینما را هم باید پیروان یک دین به شمار آورد.
علاوه بر این، مسائل غایی زندگی بشر چیستند؟ چه کسانی می توانند این مسائل را تعیین کنند؟ مؤمنان یا جامعه شناسان یا روان شناسان و غیره؟ آیا راه لذت بردن از زندگی و پرهیز از رنج، مسائل غایی حیات آدمی به شمار می آیند یا امور دیگری غایت زندگی بشرند؟ نقد دیگر بر این گونه تعاریف این است که درباره ی این پرسش مهم که دین، چه نقش یا تأثیری را باید در جامعه داشته باشد، پیش داوری می کنند؛ زیرا در قالب تعریف دین می گویند که چه چیزی را باید به گونه ی تجربی اثبات کرد. برای مثال وقتی گفته می شود. دین، یک عامل جهانی در زندگی اجتماعی است؛ زیرا برای یکپارچگی اجتماعی و پیشبرد ثبات اجتماعی ضروری است. طرفداران این تعاریف، در برابر هرگونه شاهدی که ممکن است در رد این نظریه اقامه شود، دفاع می کنند. اگر جامعه ای پیدا شود که فاقد هرگونه نظام دینی باشد، باز یک کارکردگرا می تواند ادعا کند که غیبت چیزی که به معنای متعارف آن دین به نظر نرسد، نظریه ی کارکردگرایانه را باطل نمی سازد؛ زیرا هرگونه مجموعه ی باورداشت ها و ارزش هایی که در پیشبرد یکپارچگی و ثبات جامعه مؤثرند، به نظر یک کارکردگرا، دین به شمار می آید. (13) تعریف دورکیم از دین مبنی بر تمایز میان مقدس و نامقدس، مؤید مطلب پیش گفته است. وی در تعریف دین می گوید: «نظام یکپارچه ای از باورداشت ها و عمل کردهای مرتبط به چیزهای مقدس است، یعنی چیزهایی که جدا از چیزهای دیگر انگاشته شده و در زمره ی محارم به شمار می آیند، این باورداشت ها و عمل کردها، همه ی کسانی را که به آن ها عمل می کنند، در یک اجتماع اخلاقی واحد، همبسته می کند». (14)

تعاریف ترکیبی:

این دسته از تعاریف، به گونه ای متنوع اند که انواع گوناگونی از تعاریف اعتقادی- اخلاقی، اعتقادی- سمبلیک، اعتقادی- آدابی و غیره را در بردارند. برای نمونه: از دیدگاه کارل دوبل دین، عبارت است از نظام متحد اعتقادات و آداب، که به یک حقیقت مافوق تجربی و متعالی مرتبط می شوند و تمام معتقدان و پیروان خویش را در جهت تشکیل یک جامعه اخلاقی، وحدت می بخشد. (15)

ماستراو

معتقد است که دین از سه چیز ترکیب یافته، اعتراف به قدرت و یا قدرت هایی که در حیطه ی اختیار ما نیستند، ادراک مقهوریت نسبت به این قدرت یا قدرت ها و طلب ارتباط با این قدرت یا قدرت ها. از این سه جزء عبارت زیر حاصل می شود:
دین، اعتقادی نظری به یک یا چند قوه مفارق از ما و مسلط بر ما است که از این اعتقاد چند امر منتج می شود و نتیجه این اعتقاد چند امر است: تشکیلات و قوانین معین، اعمال مخصوص و نظامات خاصی که ما را با این قوه یا قوا مربوط و متصل می سازند. (16)
این تعاریف نیز می توانند برخی از مکاتب غیردینی، مانند: لیبرالیسم و مارکسیسم را نیز شامل شوند؛ زیرا تعاریف هنجاری، ماهوی، کارکردگرایی و ترکیبی متفکران غربی از دین، با نگاه جامعه شناسانه، فاقد جامعیت و مانعیت بودند. هیچ یک از تعاریف پیش گفته بر ادیان موجود در جوامع بشری منطبق نبوده، بلکه پاره ای از مکاتب غیردینی را در بر می گرفتند. به همین دلیل، وینگنشتاین در تعریف مفاهیمی مانند دین، به نظریه شباهت خانوادگی Family Resembelanee تمسک کرده است. بنابراین نظریه، هیچ گونه امر مشترکی میان مصادیق گوناگون دین وجود ندارد؛ ولی دو به دو یا بیشتر با یکدیگر مشترکند.
ویلیام جیمز، از فراوانی و گوناگونی دین نتیجه می گیرد که واژه ی دین، پذیرای اصل یا واحدی نیست و بیشتر یک نامی است، که بر جمعیتی از آیین ها منطبق است. (17)
ماکس وبر، در آغاز کتاب جامعه شناسی دین، از تعریف دین خودداری می کند و بر این باور است که این کار را باید در پایان بررسی ها و تحقیقات دین شناسانه انجام داد. (18) البته ایشان در تحقیقات جامعه شناختی خود به نظریه روشنی دست نیافت؛ زیرا اگر قرار باشد تعریف جامع و مانع از همه ادیان محقَّق، ارایه نماید، به ناچار گرفتار عناصر مبهم و مجمل در تعریف خواهد شد.

تعریف دین از نگاه متفکران اسلامی

حکیمان و متکلمان و مفسران مسلمان در چیستی دین، خود را اسیر رهیافت های تک محورانه، مانند: رهیافت معرفتی، اعتقادی، وجودی، کارکردی و غیره نکرده و تعریف جامع نگرانه، عرضه کرده اند. برای نمونه، علامه طباطبائی، مجموعه ی اعتقادات و مقررات متناسب با آن ها را، که در مسیر زندگی مورد عمل قرار می گیرد، تعریف دین دانسته اند. (19)
استاد جوادی آملی در تعریف دین بر این باور است که دین، مجموعه ی عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره ی امور جامعه انسانی و پرورش انسان ها باشد که اگر مجموعه، حق باشد، آن دین را دین حق می نامند. بنابراین، دین حق، دینی است که عقاید، قوانین و مقررات آن از طرف خداوند نازل شده و دین باطل، دینی است که از ناحیه ی غیر خداوند تنظیم و مقرر شده است. (20)
حامد الگار می گوید: «دین، مجموعه ای از احکام و عقاید است که خدای متعال برای هدایت انسان و برای وصول به سعادت دنیوی و اخروی، در پیشگاه آدمی قرار داده است... دین با دنیا و زندگی تنیده است و اصلاً برای اصلاح زندگی و برای هدایت ما، در بستر دنیا آمده است. بدون وحی و عمل به احکام دین، روش درست زندگی را نمی شود دانست... دین شامل معارف عقلی، شهود قلبی و عمل شرعی است». (20)
استاد سبحانی، دین را یک معرفت و نهضت همه جانبه به سوی تکامل معرفی می کند؛ که از چهار بُعد اصلاح فکر و عقیده، پرورش اصول عالی اخلاق انسانی، حسن روابط افراد اجتماع و حذف هرگونه تبعیض های ناروا برخوردار است. (22)
استاد مصباح در تعریف دین می نویسد: «دین واژه ای عربی است که در لغت به معنای طاعت و جزا و ... آمده و اصطلاحاً به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید است.» (23)

پی نوشت ها :

1. ر.ک به استاد مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج1، درس پانزدهم.
2. محمدمعین، فرهنگ فارسی، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ هشتم، 1371، ج2، مدخل دین.
3. المنجد، ماده دین و لغت نامه دهخدا ج7، ماده دین و محمد بن عبدالخالق بن معروف، فرهنگ کنز اللغات ج1، تهران: چاپ رضا علوی، 1392، ماده دین، ابن منظور، لسان العرب، قم: نشر ادب الحوزه، 1405، ج4، ماده دین، ابن فارسی، معجم مقاییس اللغه، بی جا، بی نا، بی تا، ج2، ماده دین.
4. دین پژوهی، دفتر اول، ص 85 و علم و دین ص 131.
5. عقل و اعتقاد دینی، ص 18.
6. philosophy of Religion p.2.
7. Ibid.p.2
8. Ibid.p.2
9. E.Robertson. The sociological Interpretation of Religion oxford: Black well, (1976) p.47
10. عقل و اعتقاد دینی ص 18.
11. philosophy of Religion p.2.
12. ملکم همیلتون، جامعه شناسی دین، محسن ثلاثی، مؤسّسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، تهران، 1377، ص 31.
13. جامعه شناسی، دین، ص 32.
14. همان، ص 22 و 23.
15. ژان پل ویل هم، جامعه شناسی ادیان، عبدالرحیم گواهی، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، تهران، 1377 ص 171.
16. فضل الله کمپانی، ماهیت و منشأ دین؛ تهران: انتشارات فراهانی، بی تا، ص 112 و 113.
17. W.James, The varieties of Religious Experience, Newyork: collier macmillan 1961,p.39.
18. M. Weber, The sociology of Religion London: Methuen, 1965 p.1.
19. محمدحسین طباطبایی، شیعه در اسلام، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1348ش، ص3.
20. عبدالله جوادی آملی، شریعت در آیینه معرفت، مرکز نشر فرهنگی رجا، تهران، 1372ش، ص 93-95.
21. کتاب نقد شماره 2 و 3 ص 114.
22. فصلنامه نقد و نظر، ش3، ص 19.
23. آموزش عقاید، ج1، ص 11.

منبع مقاله :
خسروپناه، عبدالحسین؛ (1390)، کلام نوین اسلامی، قم: انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان