به گزارش ایسنا، مجموعه داستان «نخ قرمز به جای لبهایش» نوشته زهرا نوری - نویسنده افغانستانی - در 80 صفحه با شمارگان 500 نسخه و قیمت 11هزار تومان در انتشارات پیدایش منتشر شده است.
«دلم یک مادر خوب میخواهد»، «اشکهای کسی را در شب ندیده بودی»، «این دستهای من است»، «بیرون از خانه، زیر چادری»، «چیزی جز درد حس نمیکردی»، «زیبای سنبله» ، «صدای لباس مادر»، «مگر خودش یک زن نیست؟»، «نخ قرمز به جای لبهایش»، «پوستش را کمی خاراند» و «انگشتهای خینهکرده» داستانهای این مجموعه هستند.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: به حویلی نگاه کردم. چیزی ندیدم، اما صداهایی را میشنیدم. نزدیک در رفتم و از شیشه، اطراف را ورانداز کردم. اولین چیزی که دیدم خودم بودم. با دهانی باز، بینی و لبی کوچک. چشم از خودم کندم و به حویلی چشم دوختم. نها چیزی که دیدم بوته اسپند بود. شمال تکانش میداد. صدای خش خشش روی دیوار نگاهم را به آن میخکوب کرده بود. همان جایی که بوته آویزان بود، ظهرها آفتاب میتابید. هم خانه را آفتابی میکرد هم بوته را.
همچنین کتاب دیگری از مجموعه «ادبیات خفن» با عنوان «داستانهای شکسپیر» نوشته تری دیری با ترجمه فرانک معنوی امین در 200 صفحه مصور با شمارگان 1000 نسخه و بهای 24 هزار تومان در نشر یادشده راهی بازار شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: برترینهای دوران الیزابت چه چیزهایی بودند؟
میخواهید بدانید کدام داستان شکسپیر از قرن شانزدهم تا به امروز جایگاه شماره یک را به خود اختصاص داده؟ شاید یکی از این داستانها باشد...
هملت- ده جسد روی صحنه پخش شدهاند. هوراشیو مظنون اصلی است... ولی آیا این یک پرونده ساده و شفاف است؟
رویای شب چله تابستان- اتفاقات عجیبی در جنگل در حال رخ دادن است. پوک اوضاع را خراب میکند و باتم احمقبازی درمیآورد. پوک همه چیز را آشکار میکند.
لیرشاه- در آوردن چشم از حدقه، خنجر زدن و مسموم کردن... خودتان این نمایش را اجرا کنید. هر دقیقهاش خندهدار است!
همراه با بخش ده حقیقت مهم، عذاب بینندگان، نفرین نمایشنامه اسکاتلندی و ده بازیگر برتر.
داستانهای شکسپیر، به شکلی که پیش از این هرگز ندیدهای!
دیگر کتاب منتشرشده در نشر پیدایش، «خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی» نوشته بهزاد قدیمی است که در مجموعه «ادبیات ژانری» و در 180 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و بهای 24هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
در نوشته پشت جلد کتاب عنوان شده است: درباره شالجوم حرف و حدیث بسیار است. برخی معتقدند که شاعری مشاعری بوده است که در قرون گذشته اطراف حلب میزیسته است، حال آنکه عدهای دیگر بر این باورند که شالجوم در حقیقت هیولایی غیرموجه بوده است که در اثر معاشرت با آدمیان آداب و احوال آنان را آموخته است و بعدها در بسیاری از علوم و فنون از ایشان پیشی گرفته است. از میان این حکایات اما یکی هست که کمتر از سایرین معروف است و از قضا بیشتر از سایرین نزدیک به حقیقت است. در این حکایت شالجوم صنعتگری است هنرمند ساکن دمشق که هنری بسیار خاص داشته است. او هیولا میساخته است. غریب آنکه دکان و دخمههای هیولاسازیاش هم بر هر کس آشکار نبوده بلکه تنها مشتریان مخصوص و واقعیاش میتوانستهاند در آن خیابانهای شلوغ و بازارهای پرتردد دمشق دخمهای شالجوم - هیولاساز دمشقی - را بیابند.
حقیقت هرچه باشد، در این داستانها، خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی به آدم کاغذیها و شهر نفرینزده شیرفروشان و حتی در یک مورد به هیولایی ریزان که هرگز نمیمرده است بررسی شدهاند. البته حقیقت و تخیل در این داستانها به هم آمیخته است و تشخیص واقعیت تماما بر عهده خوانندگان تیزبین داستانهاست.
مجموعه داستان «گریخته: هفت روایت در باب مرگ» به کوشش گروه ادبیات گمانهزن دیگر کتاب نشر یادشده است که در 108 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 14هزار تومان راهی بازار شده است.
«خدمت و خیانت هیولاساز دمشقی»، «یادداشتی درباب جنون به انضمام پرترههایی از مرد جانی»، «بازخوانی زندگی وحشتآور آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازهاش»، «دکتر به واقع چگونه مرد؟»، «تن»، «رازکاوی تاریخ نحریه» و «گریخته» داستانها این مجموعه هستند.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: مرگ آخرین دری است که از آن عبور میکنیم. مجموعهای که در دست دارید گمانهزنی در باب مرگ را بههم وصل میکند. هر داستان ملغمهای از وحشت و لذت و کندوکاوی دیگر به سوی دروازه آخر است.