الف) منشأ زیبایی و توجه به آن در دین:
شاید مناسبتر بود کـه سخن با تعریف "زیـبایی" آغـاز گردد، ولی همانگونه که استاد "شهید مطهری" نیز اذعان دارند از این مفهوم نمی توان تعریف واقعی ارائه کرد[1] و حداکثر این است که تعاریف با بعضی از ویژگیهای زیبایی آشنا شویم.[2]
همچنین اهمیت "زیبایی" نـیز در ذیل بحث حاضر خودبخود مورد توجه و تأکید قرار می گیرد.
اما در باب منشأ زیبایی، سوال اساسی زیر می تواند مطرح باشد که چه عاملی سبب می شود تا نمودها را به زیـبا، نـازیبا و بیطرف و یا هنرمندانه ، غیر هنرمندانه و خنثی تقسیم کنیم. مهمترین ریشه های توجه به این ابعاد متفاوت دو امر زیر است:
1) فطرت یا استعداد زیبایی یابی: بر خـورد بـا مصادیق زیبابی، نهاد زیبایابی انسان را تقویت می کند و بدینسان به فهم بی نهایت زیبایی راه می یابد. احساس زیبابی به صورت بالقوه در نهاد انسانها قرار دارد و برای دریافت زیبایی و بهره جـستن از آن و بـه تـصویر کشیدن آن، هنر و رسیدن به انـبساط روحـی، تـنها باید از قوه به فعلیت برسد.
2) عظمت روح انسان وکوچک بودن دنیا: اینکه از دیدگاه مذهبی دنیا به "زندان" تعبیر شده است، مـقایسه دنـیا در مـقابل عظمت روح انسان است و الا برای بعضی از روحها، دنیا جـایی بـس فراخ و مغتنم است. در زیبایی است که انسان کم کم از دایرۀ محدود و محصور دنیا خارج شده و برای بالاتر از آن نقشه داشـته و تـخیل فـراتر رفتن از آن را می کند. در مسیر زیبایی حقیقی و معشوق واقعی است کـه خود اصلی را یافته و اقناع و ارضا می گردد.
"هنر" که فی الواقع زیبایی آفرینی است نیز ازکارهایش این اسـت کـه بـعد از آنکه انسان با آگاهی بیشتر از طبیعت گریخته و طبیعت را با خود بـیگانه مـی بیند و خود را در دنیا غریب یافته، به کشمکش در می آید تا احساس غربت در او تخفیف پیدا کند.[3]
امـا بـحث از زیـبایی در دین را با این نکته آغاز می کنیم که خداوند خودش را به صـفت "زیـبایی"(جـمال) وصف می کند و همچنین همین مفهوم و متعلقات آن هشت بار در قرآن مجید آمده اسـت. مـثلاً در قـرآن، ستارگان به زیبایی وصف شده اند (صافات/ 6)و از بـاغهای زیـبا سـخن به میان آمده(نمل/60) و از صفت اخلاقی صبر یاد گردیده است.(معارج/5) و...
غیر از نکتۀ فـوق، خـود شیوه عرضۀ قرآن، زیبا و هنرمندانه است. در این باب سخن بسیار است و طرح آنـها بـا عـرض مقاله دور می افتد. تنها اشاره می شود که "سید قطب" در این باب نکات دقیق و قـابل تـوجهی را استخراج کرده و معتقد است که "تصویر" ابزار خاص و مناسب در اسلوب بیان قـرآنی اسـت و بـرای آزمون این مدعا، در هشت مورد به مثالهای قرآنی استشهاد نموده و در بیان ویژگیهای هنری قرآن بـه انـحاء ارائه داسـتان و تنوع نمایش درآن براساس آیات قرآنی می پردازد و همه این سخنان را با زیبایی و هـنر بـدین نحو پیوند می زنند که "در مواجهه با این صحنه ها نباید فراموش کنیم که همه در لبـاس فـاخر هنری عرضه شده اند و ما چنان می پنداریم که آنها را در واقع مـی بـینیم و نه خیال. این اعجاز از برکت شخصیت دادن بـه آفـریده هـا و قدرت بیان حاصل می شود و فراموش نـکنیم کـه نقش انگیزی و هنر ریزی قرآن تنها و تنها با همین کلمات عادی است.[4]
بـرای رعـایت اختصار و تأکید بر اهمیت زیـبایی و هـنر به عـنوان نـتیجۀ ایـن بخش، با بیان جمله ای از مقام مـعظم رهـبری این عنوان خاتمه داده می شود. ایشان بر این باورند که " آنکه جـاذبه دارد زیـبایی است، زیبایی اگر نبود کسی نـگاه نمی کند تا از آنـچه کـه درآن وجود دارد، چیزی بفهمد، " آدم معمولی بـرای ایـنکه بفهمد، احتیاج دارد که توجهش جلب شود... چه موقع نگاه خواهد کرد؟ آن وقتی که جـاذبه وجـود داشته باشد، آن وقتی که هـنر بـاشد، زیـبایی باشد.[5]
تا اینجا، ضمن تـوجه بـه تعریف واقـعی نـپذیرفتن زیـبایی، از دو منشأ فطرت و عظمت روحـ انسان، به عنوان سرچشمه های زیبایی اشاره شده و آنگاه بسیار لوجزبر به توجه دین بـه امـر زیبایی اشاره گردید.
ب) انواع زیبایی:
در یـک تـقسیم بـندی کـلی، زیـبایی به دو نوع "مـحسوس" و "غـیرمحسوس" قابل تقسیم است:
1) زیبایی محسوس: بعضی خواسته اند فقط زیبایی محسوس، آن هم بخشی را که به رابـطۀ دو انـسان بـر می گردد تحت عنوان "عشق" مبدأ نـخستین زیـبایی هـا بـشمارند و زیـبایی هـای دیگر طبیعت را معنای مجازی و ثانوی آن زیبایی قلمداد کنند.
آنها بر این باورند که "حساسیت" به زیبایی ممکن است از شخص مطلوب و محبوب به اشیاء وابسته به او و به رفـتار و شکل گفتار او به هر چه از راه تملک و شباهت از اوست برسد و تمام جهان از لطف و زیبایی او بهره بگیرد.
این مبنا از روی دو مفروض منتج می شود اول اینکه: زیبایی امری "ذهنی" است؛ و ثانیاً عشق تنها در عـشق انـسانی آنهم در قالب حسی و جنسی خلاصه می شود.
حال آنکه اذعان به این حد از زیبایی، پایین آوردن سطح نگرش و کوچک دیدن افقهای انسانی است، در صورتی که حوزه های واقعی زیبایی انـسانی را در زیـباییهای غیرمحسوس باید جست.
2)زیبایی غیرمحسوس: این نوع از زیبایی خود در دو سطح قابل بررسی است: اول زیبایی مربوط به قوۀ خیال: این نوع زیبایی که بـه صـورتهای ذهنی انسان مربوط است و بـاعث جـلب توجه و کشش افراد می شود "استاد شهید مرتضی مطهری" در شرح این نوع زیبایی آورده اند: زیبایی فصاحت و بلاغت در چیست؟. ... زیبایی است که چنین می کند آن زیـبایی چیست؟ آیـا زیبایی لفظ است؟ نه، تـنها لفـظ نیست، بلکه معانی این الفاظ است. البته خود لفظ هم، در فصاحت دخالتی دارد، ولی تنها لفظ نیست، معانی این الفاظ و معانی ذهنی آن چنان زیبا کنار یکدیگر قرار گرفته که روح انسان را به سـوی خـود جلب می کند... قرآن نفوذ خارق العاده خودش را از چه دارد؟ از زیبایی و فصاحتش...."[6]
دوم: زیبایی معقول: که بالاتر از زیبایی قوه خیال بوده و فقط توسط عقل درک می شود و به آن زیبایی عقلی، یا حُسن عـقلی گـویند. بعضی کـارها فی حد ذاته دارای زیبایی فرض می شوند. در این بخش، عقل انسان به جایی می رسد که زیـبایی معنوی کارهای اخلاقی را درک می کند. زیبایی فداکاری، استقامت و عدالت، با عـقل درک مـی شـود.
البته زیبایی عقلی، به زیبایی قلبی بر می گردد، چون حسن و قبح، از مقولۀ احساسند، که کار قـلب اسـت. انسان در فطرت ناخودآگاه خود، زیبایی آنچه را که خدا از او خواسته است، درک می کـند.[7]
ج) جـایگاه وکـارکرد واقعی مساجد:
در این قسمت برای رعایت اختصار، بدون هیچ شرح و تفسیری تنها به دیدگاه حـضرت امام خمینی (ره) در مورد نقش واقعی مساجد اشاره می گردد.
ایشان می فرمودند: «از مـسجد تبلیغات اسلامی شروع مـی شـده است و از مسجد حرکت قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در بیرق اسلام بوده است. همیشه در صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبشها بوده است. شما که از اهالی مسجد و از علمای مساجد هستید، باید پیروی از پیغمبر اسلام و اصحاب آن سرورکنید و مساجد را برای تبلیغ اسلام و حرکت اسلامیت و برای قطع ایادی شرک و کفر و تأیید مستضعفین در مقابل مـستکبرین قـرار بدهید.»[8]
و در جای دیگر می فرمایند که: این مساجد است که این بساط را درست کرد، این مساجد است که نهضت را درست کرد، در عهد رسول الله هم و بعد از آن تا مدتها مسجد مرکز اجـتماع سـیاسی بود، مرکز تجهییش بود. محراب یعنی مکان حرب، مکان جنگ، هم جنگ با شیطان و هم جنگ با طاغوت. از محرابها، باید جنگ پیدا شود، چنانچه بیشتر از محرابها و از مسجدها پیدا مـی شـد.[9]
تا اینجا از سویی به جایگاه زیبایی در دین و اهمیت آن براساس نگرش دینی و منشأ فطری و خدایی آن و طرح مساله زیبایی در کلام و کتاب مقدس الهی اشاره شد. حاصل آنکه مساله زیبایی در دیـن مـوضوعیت دارد. نـکته بعدی آنکه زیبایی تنها در زیـبایی مـحسوس، خـلاصه نشده بلکه آنچه شایستۀ شأن انسانی است، فراتر رفتن از حوزۀ محسوسات است، که به زیبایی خیال و عقل و دل اشاره شد نهایتاً نـقش واقـعی مـسجد در حد مسایل عبادی فردی خلاصه نشده، بلکه بـراساس سـنت نبوی به نقل از مفسر واقعی اسلام ناب محمدی(ص)، صبغۀ اجتماعی و سیاسی و نظامی دارد و..... مسجد اولویت دارد.
حال در ادامه باید به رسـالت بـسیجیان، ایـن مردان مسجد و سنگر اشاره نمود که چگونه می توانند از ابـزارهای زیبایی، در میادین حسّی و فرا حسی برای زیبا سازی مسجد و ایجاد جذبه و کشش در آن و سوق دادن این پایگاه الهی بـه جـایگاه واقـعی خود بهره ببرند. از آنجا که پای "زیبایی" به میان می آیـد، کـار، ظرافت، دقت، حساسیت و در عین حال لطافت، کشش و جاذبه خاص خود را می یابد.
د) نقش بسیج بـا بـهره وری از ابـعاد زیبایی درکارکرد واقعی مساجد:
چنانچه ملاحظه شد، مساله زیبایی در سه بعد" حسی" و " خیالی" و" عـقلی" قـابل بـررسی است. در این بخش از سخن، نقش بسیجیان در بهره وری از هر یک از انواع زیبایی در ایجاد جـاذبه بـرای مساجد مورد بحث قرار می گیرد:
1) زیبایی "حسی" در مساجد: در بخش زیباییهای مشهود و مـلموس .... بـسیجیان از دو زاویـه "ایجابی"- "اثباتی" و "سلبی" می توانند عمل کنند. اما اقدامات "اثباتی" بسیجیان در زیباسازی مساجد بـه شـکل فعالیتهای زیر می تواند باشد:
1-1) رعایت ظواهر و حضور زیبا در مساجد: چنانچه در روایات نـیز تـأکید شـده است، باید با لباس تمیز و آراسته و تاحد امکان سفید، معطر و نظیف در صفوف جماعت و مساجد حـاضر شـوند وضع موی سر و ریش و... متناسب، آراسته باشد، هرچند گاه کلیه بسیجیان مـساجد، بـا لبـاس بسیجی، چفیۀ مرتب و حتی الامکان یک شکل، در صفوف جماعت حاضر شوند و خصوصاً صفوف اول را پوشش دهـند.
2-1) نـظم بـسیجیان در مساجد: بی نظمی و بی تناسبی، نازیبا و نامطلوب جلوه می نماید. در مقابل نظم، تـناسب و مـوزون بودن، ایجاد زیبایی و جاذبه می کند. بسیجیان باید عملاً در انظار دیگران نظم را به نمایش بگذارند تـا بـر زیبایی مساجد از این جهات بیفزایند. مثلاً صفوف نماز جماعت را بسیار مرتب و مـنظم شـکل دهند، حضور منظم و اول وقت در مساجد داشته بـاشند، کـه مـحافل و جمع بسیجیان در ابتدای نماز ایجاد جاذبه مـی کـند؛ خروج بسیجیان از مساجد دیرتر از دیگران و در ترتیب خاص و حساب شده باشد.
3-1) بهره وری از ابزارهای هـنری و زیـبایی آفرین: در مساجد، بسیجیان از "طراحی"، "خـطاطی" و "نـقاشی" و... بهره بـرده، مـطالبی را کـه مربوط به نماز می باشد.
2 (متن نـماز غـفیله، آیات خاص، ادعیه بین نماز، اذکار دیگر و...) در قالبهای بسیار زیبا و در زیباترین شـکل مـمکن ارائه دهند؛ تبلیغات دیگر مربوط به بـسیج؛ انقلاب، ایام ا... و دیگر مـطالب را نـیز لزوماً از طراحی و ابتکارات افراد خـوش ذوق بـهره ببرند و تراکتها و پارچه های نصب و توزیع شده باید روند کیفی و مطلوبتر بخود بـپذیرند و زیـبایی قالبها، افراد را به توجه کـردن در مـحتوی راغـب می نماید.
امـا اقـدامات "سلبی" بسیجیان برای زدودن زشـتیها تـا به جاذبه و زیبایی آن لطمه نخورد، نیز خودبخود قابل توجه و درخور ملاحظه است. اقداماتی از قـبیل: شـستن نوبه ای و هر چندگاه ظرفها و فرشهای مـساجد؛ زیـرا که گـاهی انـسان از شـدت بوی فرشها تحمل سـجده بر روی آنها را ندارد؛ برادران بسیجی توجه داشته باشند با لباس عرق کرده و جوراب کثیف داخـل مـساجد نشده و این فرهنگ را به دیگران نـیز سـرایت دهـند؛ اطـلاعیه هـا، پارچه ها، و نـوشته هـای قدیمی و کثیف از درون مساجد هرچندگاه پاکسازی شوند؛ لامپها، شیشه ها و امکانات از این قبیل به صورت برنامه ریـزی شـده غـبارروبی شوند.
2) زیبایی خیال در مساجد: بسیجیان باید از ابـزارها و مـعابر و مـنافذی کـه بـاعث زیـبایی در میدان خیال می شود بهره گیرند. در این راستا به صورت ایجابی پیشنهاد می گردد که:
1-2) بهره گیری از ابزارهای برانگیزنده قوه خیال: مثلاً بسیجیان در مراسمها حتماً از موسیقی هـای رزمی (نه بزمی)[10] و از ادوات ضروری در این راستا بهره گـیرند، در شـعر و سرودها برای مناسبتها، ضمن توجه کامل به محتوا، به نغمات و قالبهای ارائه به آنها توجه کامل نمایند، تا زیبایی های منبعث از آن بر جاذبه مـساجد بـیفزاید، از نوارهای اساتید مشهور و قراء جـهانی بـه مناسبت و در زمانهای مناسب استفاده شود.
2-2) دقت در ارائه برنامه های مربوط به حوزه تخیل: مثلاً بسیجیان با حضور فعال در مساجد، در تصمیم گیریها مؤثر بوده و جهت دهـنده بـه فعالیتهای تبلیغی مساجد بـاشند. بـه عنوان مثال در انتخاب مؤذن، مکبر، مجری برنامه ها حضور داشته باشند. در ادعیه حتماً زیبایی صوتی لحاظ گردد و افراد منتخب به اینگونه فعالیتها بپردازند، از قاریان خوش صورت در محافل سود جسته و حـلقه هـای قرآنی را بعد از نمازها پیشنهاد و تقویت نمایند(چنانچه سابقۀ ارائه سوره واقعه از سوی بعضی رزمندگان به صورت جمعی در جبهه ها و پشت جبهه ها موجود می باشد)، در ارائه دکلمه ها، مداحیها، مقالات ضمن تـوجه بـه محتوا حـتماً به قالبهایی که زیبایی های مربوط به قوه تخیل را برمی انگیزاند توجه شود؛ در ارائه نمایشها، فیلمها و... به جـنبه های هنری و زیبایی شناختی توجه عمیق شود که می تواند در نـماز، ادعـیه، مـسجد و... مؤثر افتند.
طبیعی است که باید از کلیۀ مواردی که سبب تلخی ذائقه ها، ایجاد عکس العمل سـوء در قـوه مخیله می شود، خودداری کرد. مثلاً از افراد بد صورت خواهش گردد که اذان، قـرائت قـرآن و... را بـه عهده نگیرند.( البته نحوۀ طرح و برخورد با این افراد باید حساب شده باشد که مـشکل دیگری پیش نیاید.)
3) توجه به زیبایی معقول مساجد: در این قسمت، عمده بحث آن است که جامعه اسـلامی بـا عقل خود و در نهایت با قلب و دل خود، زیبایی های اعمال حسنه و زیبا را درک کند و بدانها جذب شود و در این زمینه بسیجیان در مساجد می توانند نقش عمده ای را به عهده گیرند. توضیحاً اشاره می شود کـه خوب است در شیوه های تربیتی از تهدید جسمانی ( قانون و مجازاتهای حقوقی)، تهدید آخرتی (عذاب قیامت) غیره که از عوامل بازدارنده اند استفاده شود در این قسمت سخن بر سرآن است که آحاد جامعه در مـسیر تـربیت ( مثلاً راست گویی) نه از آن سو که حتی بهشت آفرین است یا فلان عمل که عذاب آور است، بلکه بدان جهت راست بگویند، که این عمل زیباست و انسانی که طبع زیبایی شـناسی و عـقل درّاکۀ جمال فهمی دارد، تن به آلودگی دروغ نمی دهد و به راست گویی و صداقت گرایش دارد. افعال عینی و عملی بسیجیان در ترویج زیبایی های معقول در مساجد در اشکال زیر قابل توصیه اند:
1-3) الگوی عـملی اسـلام: بسیجیان به تعبیر حدیث مشهور، باید مردم را در عمل به اسلام و به زیبایی های فرامین الهی بخوانند، نه صرفاً زبان، در اینجاست که شیوۀ دست دادن، مصافحه، ارتباط، نشستن، برخاستن، حـرف زدن و حـتی سـکوت بسیجیان در عمل می تواند مـساجد و امـاکن بـسیج را به عنوان اسلام مجسم در بیاورد و یک برخورد زیبا می تواند گاه زندگی یک فرد را عوض کند و یا عمل قبیح و زشت او را اصـلاح کـند. (بـرخورد سنجیدۀ امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در اصلاح وضوی پیـرمرد، کـه آن کار چقدر قشنگ و حساب شده بود. )
2-3) ملاحظۀ زمان و مکان در تبلیغات و مساجد: برای اینکه آمدن به مسجد، به عنوان سـنت حـسنه ای درآیـد، از کلیۀ افعال و اعمالی که سبب تصویر نازیبای مسجد می شـود، خودداری گردد. مثلاً نماز جماعت باید در زمان محدودتر و با سرعت بیشتر از نمازهای احیاناً فرادی برگزار گردد. (توصیه بـه شـیوه نـماز جماعت درکلمات پیامبر و حضرت امیر(ع) برای ائمه جماعات و استانداران موضوعیت داشـته و مـورد تأکید واقع شده است) از سخنرانی بین نماز جماعت خودداری گردیده و در زمانهای مشخص و اعلام شده در بعد از نـماز بـاشد، کـه علاقمندان از آن بهره جویند و کسانی که مشکل و کار دارند از ثواب مسجد و جماعت مـحروم نـمانند. مـعقول کردن حضور در مساجد از این جهت مهم است که می توان به یک جوان بـه صـورت کـاملاً مستدل توصیه نمود که شما مثلاً 4/1 ساعت را برای نماز مغرب و عشاء بیایید و یا از فـلان مـغازه دار خواست که مدت محدودی درب مغازه را ببندد. در این صورت حضور در مساجد ایجاد جاذبه نـموده و صـفهای نـماز طولانی تر خواهد شد.
3-3) معرفی زیبایی های جنگ تحمیلی: مهمترین زیبایی جنگ تحمیلی هـشت سـاله، تربیت نسلهایی است که مظهر صداقت، ایثار و فداکاری اند. به تصویر کشیدن چـهره شـهدا، جـانبازان، آزادگان و بخصوص تأمل و تمرکز بر ارائه زندگی دلیر مردانی که در میدانهای علمی و اجتماعی موفق و الگو بـوده انـد و هستند، اعتماد به خدای این افراد، توکل، زهد و عزت نفس آنها و فـراری بـودن از تـذلّل و خواری و سرخم نکردن در مقابل کس و ناکس، لذا مبلغین می توانند از این نمودهای عینی در ارائه دین در مساجد بـهره بـبرند.
4-3) تـأکید به جامعیت نقش مساجد: یکسو نگری، تک بعدی و تنها به یک گـوشۀ امـری پرداختن، نقص در کار بوده و در عوض کمال، و موزونیت، حسنی است که در نتیجۀ زیبا و مطلوب است و در ارائه دین نـیز جـامعیت، به مقبولیت و مطلوبیت آن و نهایتاً معقولیتش می افزاید و چنانچه اشاره شد در مـساجد هـم، کارکرد اصلی آن تأکید بر ارائه صبغه های سـیاسی، اجـتماعی، نـظامی و... می باشد، پس برای ایجاد جاذبه در مساجد بـاید هـمزمان" مسجد" پاسخگوی نیازهای متفاوت باشد.
اگر مسجد، مکان حرب، اعزام به جبهه، سـازماندهی نـیروها و... است، نقش محوری "بسیجیان" در مـساجد بـه این ابـعاد پوشـش مـی دهد. برای ایجاد جاذبه در سایر مـیادین نـیز باید مراکز مؤثر در امور جامعه، را با مساجد مرتبط نمود.
گشایش "صندوقهای قـرض الحـسنه" در ابعاد اقتصادی، و همینطور قرار دادن محل کـار "شورای" مناطق و محلات، در مـساجد کـه به نوبه خود می تـوانند در مـورد مسایل اقتصادی و اجتماعی تصمیم بگیرند و لذا به مشکلات و اختلافات مردم در مراحل اولیه رسیدگی کـنند. و هـمچنین مراکزی که در"امور جوانان" (مـشکلات فـرهنگی، تـربیتی، ازدواج و...) تصمیم گیرنده بـاشند. هـمه سونگری مساجد و خلاصه نـشدن در مـسایل فردی و عبادی سبب موزونیت، تناسب، زیبایی معقول مساجد و نقش محوری این اماکن الهی مـی گـردد، ضمن اینکه مسجد به کارکرد واقـعی خـود که در صـدر اسـلام داشـته، باز می گردد.
5-3) در جـهت" سلبی" نیز کلیۀ مسایلی که بر زیبایی های عقول مساجد لطمه می زند، باید جـلوگیری شـود. به جای تکیه بر "کمیتها" و ارائه بـرنامه هـای عـریض و طـویل و بـی تناسب، اصل را بـر"کـیفیت" برنامه ها گذارده و روی لحظه به لحظۀ آن تأمل شده و از مجری، مداح، واعظ، و شوراهای دخیل در امور متفاوت هـمه حـساب شـده و از بهترین، خوش برخوردترین، عاملترین و موجه ترین نـیروها بـرگزیده شـوند. از ایـنکه مـسجد، نـقش سلب امنیت روحی و روانی و... را بازی کند، جلوگیری کنند و بدین جهت خصوصاً بلندگوی مسجد، غیر از اذان را به بیرون پخش نکنند. حتی پخش صدا در داخل مسجد نیز موزون و فنی و حـساب شده باشد از اینکه بعضی از اقشار گروهها، صنفها، جناحها و جنسهای خاص، حاکمیت داشته باشند، به شدت پرهیز شود، ملاک و مدار بکارگیری نیروها ملاکهای اسلامی "علم" و "جهاد" و "تقوی" باشد و خصوصاً از جوانان و نـوجوانان و هـمچنین از خواهران برای تدبیر در امور مربوط به خوشان و دو مسایل کلی مساجد بهره برداری شود. در مسایل مربوط به اقشار مختلف جامعه اصل را بر "جاذبه" و نه "دافعه" گذارده شود. به عبارت دیـگر هـمه نیروها مورد استقبال باشند ولی مرکزیت با نیروهای مجرب و متعهد باشد.
رعایت زیبایی های "حسی، خیالی، عقلی" در امور مساجد از سوی بسیجیان، سبب محبوبیت بـسیجیان از سـویی، موفقیت در جذب نیروها از سوی دیـگر و فـعال شدن مساجد و مرکزیت یافتن این اصیلترین مکان برای سازماندهی و... نیروها به پیروی از سنت نبوی خواهد شد و مسجد کارکرد واقعی خود را به دست صالحترین نـیروهای جـامعه باز خواهد یافت.
پی نـوشت ها
[1] - مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، انتشارات صدرا: 1367، ص97.
[2] - برای ملاحظه بعضی تعاریف زیبایی مراجعه شود به: ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب، چاپ دانشجویی: 1373، ص ص 9- 218 و، و.ت.ستیس، فلسفه هگل، تـرجمه حـمید عنایت، ج دوم، شرکت سهامی کتابهای جیبی(چاپ ششم): 1370، ص629.
[3] - برای مطالعه بیشتر منشأ هنر و زیبایی مراجعه شـود بـه: محمدتقی جعفری، مقاله جایگاه زیبایی در فلسفه زندگی، نامه فرهنگی شریف: دی ماه 1372، ص ص 9- 15.
[4] - سید قـطب، آفـرینش هنری در قرآن، ترجمه مـحمد مـهدی فولادوند، بنیاد قرآن: 1359، ص 75 و ص ص 74-44و 61-159.
[5] - هنر از دیدگاه مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... خامنه ای، دفتر نشر فـرهنگ اسـلامی، چاپ چهارم: 1373،ص19.
[6] - فلسفه اخلاق، ص ص 4-102.
[7] - برای مطالعه بیشتر مـراجعه شود به: فلسفه اخلاق، ص ص 10-107 و ص 131.
[8] - اسلام ناب درکلام و پیـام امـام خـمینی(ره)،مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره): خرداد 74،ص 80.
[10] اینکه موسیقی مطلقاً از نگاه دینی مورد مقبول و یا مطرود واقع نشده است، از آنروست که جدای از محتوای فاسدی که می تواند ضمیمه آهنگها شود، خـود آهـنگهای طرب آور و بزمی می تواند روحیۀ عفاف، حیا و. .. را از جامعه بزداید. به عنوان شاهد می خوانیم که «مادیانهای سرزمین لیبی از شنیدن موسیقی برای عمل جفتگیری تهییج می شودند. پس باید زنان احتیاط کنند! لذات فلسفه، ص 220