ایران؛ محور شکاف بروکسل و واشنگتن

نیکنام ببری

با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، نگرانی ها از هر سو بر آینده اقتصاد و تجارت بین الملل  افزایش یافته است. اینکه ترامپ با اندیشه های ملی گرایی افراطی اش در حوزه اقتصاد جهانی، نظم بین المللی را با چالش هایی عجیب مواجه ساخته است. شعار ترامپ اول آمریکا و بعد جهان، تداعی گر شعارهای اقتصادی ملی گرایی در قرن نوزدهم میلادی است.در آن دوران تاریخی، دولت ها بر آمده از اندیشه های افراطی ملی گرایی بود  و ملاک مشروعیت کسب مستعمرات، غارت ثروت و منابع طبیعی کشورهای جهان سوم برای به حرکت در آوردن چرخ های اقتصادی کشور خودشان بود. کشورهای اروپایی به عنوان سرآمدان قدرت این دوران وارد گود رقابت شدید با یکدیگر برای پیشی گرفتن از صنعت و اقتصاد و تجارت بیشتر شدند.

از آن عصر نگون بخت تاریخی مدت زمان زیادی می گذرد و حافظه تاریخ در این سالها پر از جنگ طلبی، خشونت های انسانی است.  حدود دو قرن از آن زمان می گذرد، زمانه عوض شده است. بازیگران جدیدی در عرصه روابط بین الملل ظهور یافته است. نهادهای فراملی به عنوان عضوی جدید وارد نظام بین الملل شده اند. اما در پس این تغییرات، یک روند ثبات فکری و ایدئولوژیکی در طی این سالها بدون تغییر مانده است. تفکرات ملی گرایی هنوز هم جریانی قوی در دنیای امروز است  و نماد این جریان ترامپ و تفکر ترامپیستی در اقصی و نقاط دنیا است. رفتارها و اقدامات ترامپ درست در نقطه مقابل ایده های جهان محوری و لیبرالیستی است.

تفکرات لیبرالیستی بر این پایه بنا نهاده شده اند که برای صلح در جهان باید هر چه بیشتر به گسترش تجارت آزاد کمک کرد. اقتصادی شدن زندگی ملت ها باعث قفل شدن بیشتر دولت ها و ملت ها به همدیگر می شود و پیامد نهایی این امر، کنار گذاشتن جنگ و حل شدن مشکلات با ابزار دیپلماسی و گفت و گو است. بی جهت نیست که امروزه ترامپ محور اصلی صحبت ها در نشست های مهم جهانی همچون داووس و کنفرانس امنیتی مونیخ است. در این نشست ها رهبران اروپایی به خصوص فرانسه و المان، بزرگترین تهدید آینده جهان، ترامپ اعلام کردند. از دید رهبران اروپایی ترامپ با تعیین سازوکارهای جدید تعرفه، رویکرد تحریمی در برابر ایران تجارت بین الملل را با تهدیدات جدی مواجه ساخته است.

بی گمان در میان سلسله محور های اختلافی محور واشنگتن و بروکسل، موضوع ایران است. اروپا برجام را معاهده ای چند جانبه که ضامن امنیت منطقه پر منازعه خاورمیانه است. منطقه ای که در آتش جنگ های فرقه ای می شود و راه برون رفت از سیکل خشونت در خاورمیانه، همگرایی با قدرت های مهم منطقه ای نظیر ایران است. برای همین منظور، اتحادیه اروپا در کنار سیاست اعلامی نسبت به ضرورت حفظ توافق برجام در حوزه عملیاتی هم وارد فاز اجرا شده اند. فدریکو موگرینی رئیس دستگاه دیپلماسی اتحادیه اروپا از سازوکار ویژه مالی (SPV) برای تسهیل در تبادلات مالی میان ایران با دولت های اروپایی سخن گفته و اعلام کرده که اروپا تمام قد پشت توافق برجام ایستاده و اجازه نقض آن را به ترامپ نمی دهد.

مطابق سازوکار جدید مالی اروپا، شرکت های غیر آمریکایی از گزند مجازات مالی وزرات خزانه داری آمریکا در امان می مانند. مطابق گزارشها قرار است این نهاد مالی به صورت مشترک از سوی فرانسه و المان اداره شود. حال نکته در اینجاست که سازوکارجدید مالی اروپا چه میزان می تواند برجام را زنده نگه دارد و در برابر تحریم های همه جانبه آمریکا تاب مقاومت بیاورد. در پاسخ به این امر بایستی به نوع مواجهه اروپا با آمریکا از یکسو و رویکرد کلی ترامپ نسبت به ایران اشاره داشت. اروپا برای اولین بار در طی سالهای بعد از جنگ دوم جهانی، رویکرد مقابله جویانه در برابر آمریکا در پیش گرفته است.

تاکنون موردی نبوده که اروپا یک چنین سیاست مستقلی از واشنگتن اتخاذ کند. معمولا اروپا بعد از  مدتی سیاست انتقاد از آمریکا در نهایت همراه با آمریکا می شد و موضعی مشترک با واشنگتن اتخاذ می کرد. بحران عراق، مسئله هسته ای کشورمان در طی دوران احمدی نژاد گویای همین امر است. در قضیه برجام داستان به کلی متفاوت است. اینکه گفته می شود اروپا صرفا اعلام مواضع می کند با اتفاقات اخیر و تلاشهای اقتصادی این اتحادیه همخوانی ندارد. در کنار تلاش برای برقراری سازوکار ویژه مالی با ایران، در حوزه های دیگر نظاره گر عدم همراهی اروپا با آمریکا هستیم. یکی از این موارد موضوع موشکی است که اروپا برخلاف آمریکا مشی تندی ندارد و صرفا به لفظ ابراز نگرانی بسنده می کند.

از سوی دیگر اتحادیه اروپا شرکت های متوسط و کوچک و همچنین کشورهای منطقه ای خاورمیانه را به تداوم همکاری مالی و نفتی با ایران تشویق می کند. رهبران اروپایی نیک می دانند که چالش اصلی ترامپ فقط ایران نیست. ایران شاید یکی از زمینه های سیاستی ترامپ برای تضعیف خود اتحادیه اروپا باشد. اظهارات ترامپ در هنگامه پیروزی سیاسی اش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مبنی بر اینکه پول های آزاده شده از برجام، به جای خرید از شرکت بوئینگ به سوی ایرباس و اروپایی ها رفت؛ از همین منظر قابل تحلیل است. تصور و برداشت ترامپ از برجام به این شکل بود که این توافق عاید اقتصادی برای آمریکا نداشت اما اروپایی ها سودهای کلانی از برجام بدست آوردند.

نگاه هزینه – فایده ترامپ یکی از دلایل اصلی خروج اش از برجام است و اینکه آمریکا در قبال ارائه امتیازاتی به ایران، به لحاظ اقتصادی، سودی نصیب شرکت های آمریکایی نشد. رهبران اروپایی به عطف به این امر که ایران کشوری وسیع و باثبات برای حضور شرکت های تجاری و بازاری مطمئن برای عرضه کالاهای خدماتی است؛ در تلاش برای حفظ ایران از تحریم های هوشمند ترامپ هستند. البته در رویکرد اقتصاد محور اروپایی ها به ایران باید به مسائل پرستیژی و سیاسی نیز توجه داشت.

ایده هایی همچون تشکیل ارتش واحد اروپایی این پیام را از سوی رهبران اروپایی به سمت واشنگتن مخابره می کند که دیگر تک روی امریکا در روابط بین الملل به سر رسیده و اروپا به عنوان قطب مهمی از قدرت در عرصه بین المللی سهمی در خور شان برای خود می خواهد. حال در این مسیر ایران به عنوان محور اصلی مخالفت با سیاست های انحصار گرایانه آمریکا، می تواند تسهیل گر مسیر اروپا در کشب شان و جایگاه بین المللی شان باشد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان