اما من حدس میزنم،پشتِ سکوتِ زن ها یک دنیا جستجو پنهان شده باشد.
یعنی درست همان لحظه که از صمیم قلب به دوست داشتنشان اعتراف میکنیم،ممکن است تمامِ جستجو های گذشته شان را به یاد بیاورند.
کسی چه میداند، شاید در دلشان به این اعتراف پوزخند میزنند و پیش خودشان میگویند:لطفاً نگو،بارها این را با گوش هایم شنیده ام،اما چشم هایم دارند حسرتِ دیدنِ کسی که پای حرفش بایستد را به گور میبرند.
کسی نمیتواند از سکوت زن ها چیزی بفهمد اما من حدس میزنم
زن ها سکوت میکنند تا همان ابتدای رابطه سخت ترین شرایط ممکن را فراهم کنند که ببینند این احساس میتواند مثلِ عشقِ موج به صخره عمیق باشد؟
کسی از سکوت زن ها نمیتواند چیزی بفهمد،اما من خوب میدانم که
آن ها بهتر از ما میدانند
«ارزش یک احساس به شدت آن نیست،به مدت آن است»
آن ها سکوت میکنند تا مردِ روزهای سختشان،تکیه گاه مطمئنشان را پیدا کنند و فقط کافی است چیزی که از یافتنش نا امید شده بودند را بیابند،آنگاه چنان عاشقت میشوند وعاشقی میکنند که هیچوقت آرزو نکنی زندگی ات تمام شود.
کسی از سکوت زن ها چیزی نمیداند اما همه خوب میدانند زن ها چقدر دوست داشتنی اند…
نوشته :حامد رجب پور
صدا امید: