حاصل ریاضت های گذشته طلب ریاضتی بیشتر شد

گفت و گو با دکتر مهرداد عربستانی

رضا رحیمی: افزایش افسارگسیخته قیمت‌ها که در بسیاری موارد از هیچ قانون و روال مشخصی تبعیت نمی‌کند، امان بسیاری از شهروندان به ویژه قشر مستضعف و حقوق بگیر جامعه را بریده و مشکلات اقتصادی ایشان را افزایش داده است؛ مشکلاتی که گویا متولیان امر چندان به آن توجه نمی‌کنند، ولی بررسی‌ها نشان می‌دهد پیامد‌های ویرانگرشان به مراتب از پیامد‌های اقتصادی خطرناک‌تر است.

به گزارش «تابناک»؛ جدا از درصد کوچکی از جمعیت کشور که در پی افزایش قیمت‌ها فشار اقتصادی و معیشتی قابل ذکری را احساس نکرده و نمی‌کنند، بخش عمده‌ای از شهروندان ایرانی به واسطه مشکلات اقتصادی پیش آمده در تنگنا قرار گرفته اند و شرایط معیشتی آن‌ها تعریفی ندارد؛ وضعیتی که در کنار بحران‌های اقتصادی به خسارات اجتماعی نیز دامن خواهد زد و در صورت عدم اقدام جدی مسئولان پیامد‌های نگران کننده‌ای را به همراه خواهد داشت.

افزایش قیمت کالا و خدمات به ویژه در شرایطی که حقوق و مزایای بسیاری از شهروندان جامعه مثل کارگران و قشر‌های حقوق بگیر افزایشی نداشته، اکنون مشکلات فراوانی را در بعد اجتماعی رقم زده که به نظر می‌رسد مسئولان اجرایی کشور در طرح و برنامه‌های اجرایی خود نسبت به آن‌ها حساسیت قابل ذکری ندارند.

این روز‌ها کمتر کسی را می‌توان یافت که در خرید کالا و خدمات از بازار متوجه کاهش قدرت خرید خود نشود و در پاره‌ای موارد، قدرت خرید خود را از دست نداده باشد؛ شهروندانی که مشخص نیست در این وضعیت خاص در چه احوالی هستند و نسبت به آینده خود و خانواده خود چگونه می‌اندیشند.

بی شک استمرار این شرایط می‌تواند پیامد‌های اجتماعی نگران کننده ای، چون ناآرامی‌های اجتماعی مثل آنچه در مورد تعداد زیادی از کارگران شرکت‌های اقتصادی کشور دیدیم، افسردگی شهروندان و نیز افزایش آمار آسیب‌های اجتماعی را به همراه داشته باشد.

برای یافتن پیامد‌های اجتماعی بحران اقتصادی پیش آمده در جامعه و راهکار‌های مطلوب برون رفت از آن، به سراغ دکتر مهرداد عربستانی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران رفتیم و با وی در این باره هم کلام شدیم.

آنچه در ادامه می‌آید، مشروح این گفتگو است:

-آقای دکتر عربستانی با سلام، لطفاً برای شروع ارزیابی کلی خود را از شرایط اقتصادی پیش آمده در جامعه و بار منفی که بر محیط‌های اجتماعی می‌گذارد، بفرمایید؟
من مایلم در اینجا به اقتصاد نه در معنای فنی و کلان آن بلکه به تجربه روزانه مردم از معیشت و هزینه‌های زندگی اشاره کنم. گمان نمی‌کنم این موضوع اصولاً محل تردید باشد که افزایش جهشی هزینه‌های زندگی و ثبات درآمد، به خصوص درآمد حقوق بگیران، به گونه‌ای بوده است که امروزه غالب مردم فقر را به عینه در قدرت خرید و در محتویات سفره شان احساس می‌کنند، به طوری که زندگی کرامت مندانه برای بسیاری از حوزه امکان خارج می‌شود و احساس تحقیر و گیرافتادگی بر بسیاری تحمیل شده است.
 
نمی‌خواهم مرثیه سرایی کنم، ولی امروز، به نسبت گذشته، کم نیستند سرپرست‌های خانواری که احساس شرمندگی در مقابل خانواده را تجربه می‌کنند، و وفور زنان و مردان میانسال تا کهنسال که با تن رنجور در سرما و شرایط سخت فیزیکی به دستفروشی کالا‌های خرد و کم سرمایه مبادرت می‌کنند، اصولاً واقعیت این وضعیت را به صورت ما می‌کوبد.
 
دایره فقر امروز در حال گسترش و توسعه است و روز به روز گروه بیشتری آن را روی پوست خود احساس می‌کنند. برای سوژه درگیر این مسأله این سؤال پیش می‌آید که چه شد که به اینجا رسیدیم؟ این دست تنگی و تحقیر تحمیلی برای چیست و چه کسی مقصر آن است؟ سال‌ها طلب ایثار و از خودگذشتگی می‌بایست امروز به نتیجه بشیند و ثمره آن به صورت گشودگی و رفاه مشهود شود، ولی وقتی حاصل همه¬‌ی ریاضت‌های گذشته طلب ریاضتی حتی بیشتر است، سؤال مهمی در برابر سوژه قرار می‌گیرد.

-به نظر شما مهم‌ترین پیامد‌های اجتماعی که با بروز بحران‌های اقتصادی می‌توان انتظار آن را داشت، چیست؟
در بحران اقتصادی این چنینی که ما درگیر آن هستیم، بی اعتمادی اجتماعی می‌تواند مهم‌ترین پیامد باشد. پیش بینی ناپذیری آینده، افت ارزش دارایی و درآمد، و خلاصه احساس ناامنی اقتصادی و اجتماعی، می‌تواند اعتماد نسبت دیگر مردم و نهاد‌های اجتماعی را کاهش دهد، که به نوبه خود لطمه بزرگی به مبانی مقوم زندگی اجتماعی است. به عبارت دیگر در چنین حالتی به طور طبیعی و به خاطر صیانت نقس حیات اجتماعی به نفع فردیت بیگانه از جامعه، منقبض می‌شود.
 
به خصوص درکشور ما که شرایط اقتصادی تابعی مستقیم از تصمیمات حکومت و سیاست هستند، این بی اعتمادی شامل نها‌های حکومتی نیز می‌شود. البته این فقط معضل معیشتی نیست که بی اعتمادی را افزایش می‌دهد. در واقع معضل معیشتی و اقتصادی یکی از نشانه‌های مجموعه نشانگانی است که به بی اعتمادی دامن می‌زنند. نشانگان دیگر، درکی است که سوژه ایرانی از وجود اقتصاد رانتی و نابرابری و فساد، و نیز عدم صداقت اخلاقی برخی اشغال کنندگان جایگاه‌های قدرتمند دارد.

-برخی عقیده دارند بحران‌های اقتصادی علی رغم دشواری‌هایی که دارند، امکان جبران دارد، اما پیامد‌های اجتماعی این مشکلات جبران پذیر نیست. نظر شما در این باره چیست؟

نمی توان گفت که اصولاً قابل جبران نیست، ولی اعاده اعتماد مخدوش شده، یا همان اعتماد سازی، به خصوص که بی اعتمادی به  امری مزمن تبدیل شده باشد، فرآیند ساده و سرراستی نخواهد بود، بگذریم که چه بسا اصلاً ممکن نباشد. ولی موضوع را از بعد دیگری هم می توان دید. از بعد انسانی و فردی هر دوره ای از چرخه زندگی، مثلاً کودکی، نوجوانی، جوانی، تأهل، دوره فعالیت کاری، والدگری در دوره های مختلف فرزند پروری، و بازنشستگی، اقتضائات خاص خودشان را دارند که محدود به آن دوره زمانی مشخص است. مثلاً اگر دوران نوجوانی و جهش رشد تغذیه مناسسب نباشد، آثار آن  تا انتهای زندگی باقی می ماند. اگر در  جوانی آموزش مناسب مقدور نشود، احتمال ارتقای اجتماعی برای تمام عمر تحت تأثیر قرار می گیرد. 

به همین ترتیب هر یک از مراحل چرخه زندگی اقتضائات خود و محدودیت زمانی خود را دارند.  پس وقتی به خاطر شرایط محیطی و اقتصادی بخشی از این چرخه مخدوش شود، مثلاً تغذیه در زمان رشد نامناسب بشود، آموزش در دوران نوجوانی و جوانی به خوبی صورت نگیرد و امکان اشتغال در زمان مناسب شکل نگیرد، تبعات آن بر کل مراحل دیگر زندگی سایه می اندازد و جبران آن در کل زندگی ممکن نخواهد بود. این نقیصه ای است که عملاً و واقعاً بر حیات بدنی و روانی انسانی  تأثیر می گذارد. تنگی و سختی معیشت در یک دوره، بالقوه  می تواند زندگی چند نسل را مخدوش کند.   

-به نظر می‌رسد مسئولان اجرایی به میزانی که در پی حل مشکلات اقتصادی هستند، به پیامد‌های اجتماعی این مشکلات توجهی ندارند، با این نظر موافقید؟
در واقع دهه هاست که همیشه مسؤولین اجرایی و تصمیم گیران کلان، از "شرایط بحرانی کنونی" گفته اند اینکه این شرایط ریاضت و صبر مردم را طلب می‌کند. ولی در بحران اخیر ظاهراً بحران چنان مهیب است که دیگر چندان از "بحران" سخن نمی‌گویند. به نظر من در این شرایط مسؤولین اجرایی و تصمیم گیران بیش از هر چیز و هر زمان درگیر امور روزمره و گذران روزانه امور هستند و چشم انداز بلند مدتی- که لازمه برنامه ریزی و اثر گذاری اجتماعی است- برای مسائل اجتماعی وجود ندارد، یا نمی‌تواند وجود داشته باشد. اندیشه برای رفاه مردم وقتی می‌تواند دغدغه برنامه ریزان و تصمیم گیران باشد که از زندگی بحران زده خلاص شویم. فعلاً به نظر من ما در وضعیت گیرافتادگی اجتماعی قرار داریم.

-با فرض استمرار شرایط کنونی افق آسیب و خسارت‌های اجتماعی شرایط کنونی را چگونه می‌بینید؟
برای آینده من هیج پیش بینی مشخصی نمی‌توانم داشته باشم، شاید غرق شدن در ناامیدی و خمود، شاید اعتراض و شورش مانند آنچه در اعتراضات کارگری و کارمندی اخیر دیده می‌شود، شاید هم باز کردن دریچه‌های اطمینان (همان سوپاپ) برای تخلیه هیجانی و کاهش فشار که استراتژی آشنایی است و عملاً باعث می‌شود که وضعیت تا مدت نامعلومی به صورت کج دار و مریز ادامه یابد.

-دولت برای کاهش مشکلات اقتصادی مردم به ویژه قشر مستضعف بسته‌های حمایتی را در دستور کار خود قرار داده است. به نظر شما این اقدام تا چه حد می‌تواند در کاهش مشکلات موثر باشد؟

بسته های حمایتی 200 هزار تومانی حتی سوپاپ هم نیست چه برسد به اینکه راهکاری برای کاهش مشکلات اقتصادی باشد. شاید اصولاً به خاطر تحقیر آمیز بودن شان و یاد آوری فلاکت باعث نتایج معکوس هم بشوند. 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان