عوارض جنگ بزرگ آفریقا در آواز و سایه‌ها

مراسم تاریخی ویلیام کنتریج،‌ هنرمند اهل آفریقای جنوبی، یک میلیون آفریقایی را به یاد می‌آورد که در جنگ جهانی اول جان سپردند.

عوارض جنگ بزرگ آفریقا در آواز و سایه‌ها

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، جیسون فاراگو، نویسنده روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به نمایشی از آفریقای جنوبی پرداخته است که در آن هنرمند آفریقایی به نقش مردمان آفریقا در طول جنگ جهانی اول و تأثیر استعمار بر این قاره سبز و سیاه پرداخته است. آنچه می‌خوانید متن کامل این گزارش است.

 

***

گرچه امسال برخی از یادبودهای صدسالگی جنگ جهانی نخست بر آن اذعان دارند؛ اما این یادبودها بیشتر مردان سفیدپوست ارتش‌های اروپایی درگیر در سنگرها را شامل می‌شوند. جنگ جهانی اول نیز با نیروهای آفریقایی، آسیایی، کارائیبی و پولینزی دنبال شده است که به انتخاب یا اجبار ارتش به جبهه غرب آمدند. عطف به دائرةالمعارف بین‌المللی جنگ جهانی اول، حتی تصدیق کمتری از تلفات سربازان، کارگران و غیرنظامیان در قاره آفریقا وجود دارد که احتمالاً بیش از یک میلیون نفر آنان جان خود را در جنگ از دست‌ داده‌اند. از نامیبیا تا مراکش، کامرون تا تانزانیا، آفریقایی‌ها در جنگ خدمت می‌کردند، می‌جنگیدند و از خشونت یا بیماری از پای درمی‌آمدند - و زمانی که جنگ به پایان رسید، قدرت‌ها معاهده صلح را امضا کردند.

ویلیام کنتریج، هنرمند آفریقای جنوبی، به این نمایش شرم‌آور ناشناخته از جنگ بزرگ در نمایش «سر و بار»، نمایش تاریخی زیبا مملو از موسیقی، حرکت و بازی سایه روی آورده که این متحدان آفریقایی از دست رفته را احیا می‌کند، کسانی که عمدتاً به عنوان دست‌اندرکاران تحت فرماندهی انگلیس، فرانسه، بلژیک و آلمان خدمت می‌کردند. تابستان امسال در تیت مدرن لندن اولین اجرا برگزار شد، جایی که بخشی از مراسم یادبود بریتانیا در جنگ جهانی اول در آن برگزار شد. نمایش برای دو هفته در پارک اونیو آرموری نیویورک اجرا می‌شود.

«سر و بار» - عنوان نمایش برآمده از یک ضرب‌المثل غنایی است: «سر و بار مشکل گردن‌اند.» - در پی چند اپرا تحسین شده کنتریج شکل گرفته است. نمایشگرهای ویدئویی دستی و ابزارهایی با تکنولوژی نه چندان پیشرفته برای مخاطبانی آشناست که «بینی»، نمایش پر سرعت کنتریج و یا «لولو» عظیم او را در Opera Metropolitan دیده‌اند. با این حال، این اثر موزیکال فشرده‌تر و حتی تولیدی وحشیانه است، با ارتباط فوری با بحث‌های روز درباره استقامت مستعمرات از دید تاریخ اخیر ما.

 

برای «سر و بار»، آقای کنتریج  به گرایش معمول مخاطبان کارگر در  Drill Hall روی آورده است. شما رو به جنوب می‌نشینید، به باند فرودگاه طولانی و باریک با یک گروه تقریباً 36 نفره شامل خواننده، رقاص و نوازنده - به رهبری بازیگران برجسته آفریقای جنوبی، منسدیسی شابانگو و همیلتون دلامینی که چند نقش به چند زبان را برعهده دارند - خیره می‌شوید. اجراگران معمولاً در ساختارهای مسطح و خطی ظاهر می‌شوند و سایه‌ها را براساس ویدئوهای آقای کنتریج  از سربازان، پرندگان و چشم‌اندازهای جنگ‌زده از فلاندرز تا کنیا را شکل می‌دهند، که بر صفحات فرهنگ لغت و یا بر کتاب‌های شرکت‌های استعماری اجرا می‌شدند. موسیقی فیلیپ میلر و توتوکا سیبیسی (که به عنوان سرپرست فعالیت می‌کند) موتیف‌های مدرنیستی با حالات روحانی مسیحی و آفریقایی جنوبی و غربی را در هم می‌تند، در حالی‌که بازیگران با ماسک گاز به تماشا ادامه می‌دهند.

اکثریت عظیم آفریقایی‌هایی که در جنگ جهانی اول در قاره آفریقا جان خود را از دست دادند، یا «باربران» هستند که به اجبار توپ‌ها، اسلحه‌ها، گرامافون‌های افسران و حتی کشتی‌ها را در طول هزاران مایل جابه‌جا می‌کردند یا هزاران درخت را در میان جنگل‌های متراکم قطع کردند. آقای شابنگو، حمل و نقل هولناک قایق‌های بریتانیا را بازگو می‌کند که از کیپ تاون تا دریاچه تانگانیکا روی زمین توسط مردانی کشیده می‌شدند که به ندرت تا پایان سفر زنده می‌ماندند. آقای دلامینی، نقش یک افسر اروپایی را بر عهده دارد، بدین ترتیب وحشیگری خود را توجیه می‌کند: «آنها انسان نیستند؛ چون نامی ندارند. آنها سرباز نیستند؛ چون عددی ندارند. شما آنها را نمی‌شناسید، آنها را به حساب نمی‌آورید.»

«سر و بار» خرد کردن باربران، کار مرگبار  در یک جشن گرسنگی طولانی مدت را به تصویر می‌کشد که با مرثیه‌ای مرتعش خواننده  معروف گینه‌ای و نوازنده کورا، انفلای کویتیه پشتیبانی می‌شود. این گروه یک به یک در مقابل انیمیشن‌های زغالی بامزه آقای کینتریج رژه می‌روند، پلاکاردها، قایق‌ها، گرامافون‌ها و هواپیماها و همچنین پرتره‌هایی از روشنفکران آفریقایی و تمثالی از «مکانیک سر» رائول هاسمن، یک مصنوع دادایسیتی از سال 1919 را حمل می‌کنند. سایه‌های واقعی آنها با طرح‌های ویدئویی همپوشانی می‌کنند و یک رژه تدفین لایتناهی از باربران و سازوبرگ‌ آنان می‌آفریند.

بعدها ما شاهد رژه مردانی با سوءتغذیه‌ای هستیم که در میان ساوانا تلاش می‌کنند توجه ما را جلب کنند؛ در حالی طراحی‌های لایه لایه آقای کانتریج پشت سر آنها ناپدید می‌شود. روشنفکران از استعمارشدگان عذرخواهی می‌کنند؛ اروپایی‌های خونخوار یاوه‌سرایی می‌کنند که زندگی آفریقایی ارزان است. یک سرباز آفریقایی از بی‌خوابی خود پس از کشتن نخستین مرد سفیدپوست می‌گوید، هرچند که دیگر سیاهپوستان را بدون توجه به خلع سلاح بودن کشتند. همه اینها در آمیزه‌ای از زبان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی با زولو، خوزا، سوازی و سواحیلی و بدون اشاره به بیت بی‌معنای سریعی ترتیب می‌یابند.

زبان‌های پیش از این نشان‌دهنده دین مشخص این اثر به دادایسم است - و یکی از اولویت‌های اصلی «سر و بار» اصرار بر جایگاه آفریقا در جنگ‌های اروپایی و هنر مدرن اروپا است. بازیگران حرف‌های قلمبه سلمبه «اورسونات» کورت شویترس، یادگاری از نوشتار دادایستی را از برمی‌خوانند؛ در حالیکه آقای کنتریج نقشه‌های تکه‌تکه‌شده و مرزبندی‌های بی‌پروای قاره‌ای را پخش می‌کند. گروه کُر غژغژ آژیر حمله هواپیما و‌ تق‌تق‌های مسلسل را تقلید می‌کنند؛ در حالی شعر هوگو بل خوانده می‌شود.

آقای کنتریج از استفاده مکرر از سایه‌ها، ویدئوها و حرکت‌های دسته‌جمعی بهره می‌برد.، زبان بصری «سر و بار» به شدت یادآور کارهای ویدئویی و چند ویدئو از سربازان و میدان‌های نبرد است که آنان را در اپرای اخیرش، «ویستک» بازتاب داده است.

چنین انسجامی دلالت بر هیچ کاستی ندارد زمانی که چنین پتانسیل خلاقانه و نیروی اخلاقی را ارائه می‌دهد، به خصوص در این تولید خشمگین که نه تنها نگاهی به بی‌عدالتی‌های استعماری داشته، بلکه نابرابری‌های پسااستعماری را مطرح می‌کند.آقای کانتریج به شکل فزاینده و قابل تحسینی از وجه بین‌المللی خود به عنوان یک پلتفرم برای همکاری با گروهی از همکاران آفریقای جنوبی بهره می‌برد که به عنوان سازندگان این نمایش هزینه کرده‌اند.

در میانه «سر و بار» آقای دلامینی از نویسنده بزرگ آفریقای جنوبی، سولومون پلاتجه نقل‌قول می‌کند که با تلخی از تلاش جنگی آفریقا می‌نوشت: «برای اینکه رفتار آنها شایسته شناختن نیست، اعمالشان نباید ثبت شود.»


در نتیجه این طرد جسورانه، آقای کنتریج مجموعه‌ای از کتاب‌های را نمایش می‌دهد که  برای پر کردن این تاریخ ثبت نشده مداخله می‌کنند. آنها در ابتدا بوروکراتیک به نظر می‌رسند؛ اما به زودی شما عباراتی از قبیل «آزادی - ما دوباره آن قایق را از دست دادیم» همراه با نام مردان کشته شده در حین کار یا تلف شده از تب زرد را می‌بینید. آنان منقوشان مارتین‌ها و مولرها بر یادبود یک‌صدسال اروپا نیستند. این تلفات جنگ بزرگ اشخاص حقیقی با نام‌ها خانییل، دیوپ، ام‌باتا و ابراهیم است که بالاخره ثبت شده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان