شناسه : ۱۴۶۴۷۹۷ - جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۰۸
نقد فیلم بمب یک عاشقانه, bomb, دو عاشقانه در یک بمب
نقد فیلم بمب یک عاشقانه, bomb, دو عاشقانه در یک بمب
فیلم «بمب» در ادامه پروژه «گشودهتر کردن روایت جنگ» در سینمای ایران است. از ابتدای شکلگیری سینمای جنگ در ایران، گروهی بر روایت حماسی از صحنههای خط مقدم متمرکز بودهاند و گروهی دیگر بهمرور با خارج کردن دوربین از فضای جنگی، آن را به درون خانهها و روابط خانوادگی موازی با جنگ بردند تا با نمایش هستههای لطیف زیر سایه هولناک جنگ، آن را برای دامنه وسیعتری از مخاطبان خود ملموس کنند.
فیلم معادی، تلاشی انتقادی و بلندپروازانه در تجسم بخشیدن به همین هستههای مهجور از طریق «جاسازی دو عاشقانه در درون یک بمب» است. او دو عاشقانه دارد: که قصه اول (عشق ایرج و میترا) را پشت قصه دوم و هر دو را پشت «بستری» که قصه در آن رخ میدهد، میزانسن داده است. بهطوریکه بستر اجتماعی دهه شصت، همچون آلبومی از تصاویر نوستالژیک بیش از هر چیز خودنمایی میکند و در بسیاری از مواقع ارتباط ارگانیک آنها با روال درونی فیلم از دست میرود. او زیست روزمره را با تمام جزئیات به تصویر میکشد تا سایه جنگ را در آن شناسایی کند. جنگی که در کیلومترها دورتر از خط مقدم در قامت بمب ظاهر میشود. بااینحال معادی بافاصله گذاری میان «نشانه بمب» همچون غیاب آن و «خود بمب» همچون حضور، توانسته به کندوکاوی در لایههای طبیعی زندگی در بحران بپردازد؛ اما این امر چطور محقق شده است و چگونه دو عاشقانه در یک بمب جای گرفتهاند؟
فیلم به ما نشان میدهد که چگونه حتی زمانی که بمب در عمل غایب است، معادلات مرسوم زندگی را بههمریخته و بهنوعی «فضاپریشی» منجر شده است؛ اگر در شرایط نرمال، فضاهای خصوصی و متمایز، زیست اجتماعی را تکهتکه و مفصلبندی میکنند، بمب همچون یک «دال اضطرابآور» با از جاکندن زندگیها، این انتظام را بر هم زده و واحدهای اجتماعی متفاوت و متضاد را در فضاهایی مشترک به نام زیرزمین گردآورده است. معادی با واسازی تصویر کلیشهای از این فضا بهمثابه یک پناهگاه، به روایت تصویری بازنمایی نشده از آن بهمثابه یک مهمانخانه دستزده است؛ مهمانخانهای که نهتنها گپ و گفت و تختهبازی کردن را در خود جایداده است بلکه، فضایی برای شکل گرفتن یک عشق لطیف میان دو کودک نیز هست. این عشق لطیف حادث شدن و البته تداوم خود را وامدار غیاب یا نشانه بمب است. بااینحال بهموازات شکلگیری یک عاشقانه در زیرزمین، زوج ایرج و میترا بهواسطه از دست دادن عشق مشترک خود در برابر این از جاکندگی مقاومت میکنند و بر انتظام سابق زندگی در فضای خانه اصرار میورزند. ایرج از طریق یک مواجهه نابهنگام، به دنیای بکر این عشق پنهان دسترسی پیدا میکند و به میانجی آن عشق، خودش را به خاطر میآورد. او به خانه میرود و میترا با یادآوری نشانه بمب که بر پایان همهچیز دلالت میکند، تکانه ناشی از نامه را کامل میکند و او را به عشق متروک برمیگرداند؛ بمب، دومین عاشقانه را به جریان انداخته است. اما درست زمانی که این زوج بهواسطه بازکشف عشق، رویای زندگی را بازمییابند و تصمیم میگیرند به آرایش تازه زندگی بپیوندند، بمب بهمثابه یک امر واقعی حضور مخاصمه آمیز خودش را اعلام میکند تا با تغییر موقعیت از غیاب به حضور، دو روایت از خود را روی یکدیگر سوار و واسازی کند. بمب بهمثابه یک نشانه که با نگهداشتن آدمها در کنار یکدیگر عشق را به جریان میاندازد و بمب بهمثابه امر واقعی که با هجوم جراحت آمیز و نابه هنگامش عشق را زیر وحشت مدفون میکند.
0
نقدهای مرتبط با این اثر