نقد فیلم درخونگاه, در بستر احتضار

نقد فیلم درخونگاه, در بستر احتضار

سید مهدی ملک
2 روز پیش - 3 دقیقه مطالعه
منبعاختصاصی سلام سینما
امتیاز منتقد به فیلم :

در روزگاری که آب نداریم و سهم آیندگان را مصرف کرده‌ایم؛ در روگاری که فساد سیستمی را همه به آن معترفند؛ در روزگاری که حتی فیلمی که حوزه آنرا می‌سازد هم به فساد حاکمیتی معترف است؛ در چنین روزگاری، عده‌ای از اینکه مام وطن به شکل نمادین در احتضار است گله می‌کنند! با چه کسی شوخی می‌کنیم؟! با خودمان؟؟

  

مردی که از ژاپن برمی‌گردد تا زندگی خود را بسازد اما می‌فهمد سال‌ها در توهم بوده است. این خلاصه یک خطی فیلم «درخونگاه» است. فیلمی که با واکنش‌های عصبی و عجیب و غریب عده‌ای مواجه شد که یا شجاعانه خود را محتواگرا می‌دانند و با محتوای فیلم مشکل دارند و یا غیرصادقانه خود را فرم‌گرا معرفی می‌کنند اما فرم ر ا به شکلی تعریف می‌کنند که محتوا و مضمون، اصیل باشد و به قول خودشان بعضی مفاهیم و مضامین چون غلطند اصلا فرم نمی‌گیرند!! (این جمله را آقای فراستی گفته که مدعی فلسفه دانستن است اما با این جمله گویی اولیات فلسفه را هم نفهمیده است)

در کنار این واکنش‌های عصبی و ایدئولوژیک ناشی از خود درست‌انگاری و مطلق‌اندیشی، عده دیگری هم هستند که نقدهایی به فیلمنامه اثر دارند و کارگردانی آنرا جلوتر از فیلمنامه می‌دانند.

نگارنده معتقد است اتفاقا در بخش فیلمنامه با فیلم خوبی روبه‌رو هستیم. فردی از ژاپن می‌آید و به خانواده‌اش اطمینان دارد. اصلا در خود فیلم می‌گوید که رفته تا زمانی برگردد و در اینجا زندگی خود و خانواده‌اش را بسازد. در طول فیلم به خوبی نشان داده می‌شود که نسبت به بعضی از رفتارهای خانواده تعجب می‌کند و شکی در دلش نشسته که چه شده است، اما آنقدر به خانواده و مخصوصا مادرش اعتماد دارد که نمی‌تواند این شک‌ها را باور کند. نقش اول مرد جنبه‌های مختلف پیدا می‌کند و کاملا شخصیت می‌شود؛ برخلاف نظر بعضی منتقدین، فیلم ضعف شخصیت‌پردازی ندارد. بله می‌شود شخصیتی همه عمر زرنگ باشد و کار کند و در انتها رکب خورده باشد از مادر و خانواده‌ای که اعتماد کامل بهشان دارد. همین ابعاد مختلف باعث می‌شود که دیگر تیپ نباشد؛ زرنگ برای خود در عین حال به فکر کمک به دیگران و حمایت از آنها و البته رام و مطیع خانواده، مخصوصا مادر.

دیگر نکته فیلمنامه آن است که از ابتدا مشخص است مشکلی وجود دارد اما از جایی فیلمنامه از معما عبور می‌کند؛ تغییر مسیر می‌دهد و پس از تغییر مسیر، دوباره در انتها به معمای طرح کرده خود باز می‌گردد. کاری که باعث شده فیلم ابعاد مختلف پیدا کند و تخت و حوصله‌سربر نباشد؛ از سطح عبور کند و به عمق کافی هم برسد. فیلم اتفاقا از نظر فیلمنامه و جزییاتش مشکلی ندارد. کل حرف‌های مادر درباره آمدن دوستان پسرش و خبر دادن آنها از اینکه او معتاد شده و مرده است را هم بگذارید به حساب دروغ مادر برای بیگناه نشان دادن خود و خانواده. اگر مشکلی هست اتفاقا از کارگردانی‌ست. کارگردان آنقدر که به بازیها و جزییات بازی دقت کرده است، به میزانسن خود دقت نکرده است و در خلق تصاویر ناب که شایسته چنین فیلمنامه‌ای باشد ناتوان است.

در بعد مضمون و محتوا کیست که معتقد باشد جنگ دفاعی هشت ساله باعث از بین رفتن سرمایه‌های مادی و معنوی کشور نشده است؟ بله از خودمان دفاع کردیم اما آیا چون دفاع کردیم از بلاهایی که جنگ سرمان آورده باید چشمپوشی کرد؟ اتفاقا برادر دوقلوی شخصیت اول فیلم مفقودالاثر است. یک برادر رفته به ژاپن تا پول در بیاورد؛ به مملکت برگردد؛ به بقیه و خودش خیر برساند و برادر دیگر هم برای دفاع از کشور به جنگ رفته است. هر کدام از دو برادر به نوعی در راستای اخلاقیات گام برداشته‌اند و اصلا گویی یک نفرند.

آیا فیلم سیاه نمایی و نشان دادن وضعیت غیر واقعی از خانواده و جامعه ایرانی است؟ باور کنید اگر شخصیت اول قصه فیلم به جایی که با آن زن زیبا که تن فروش است آشنا شده بود و در انتها به او پناه می‌برد؛ با فردی مورد تایید آنها آشنا شده بود؛ همین‌ها که از فیلم بد می‌گویند از آن دفاع می‌کردند. مشکل اینها با نگاه افراد است نه با نشان دادن سیاهی‌ها. مگر در «لاتاری» نمایش سیاهی و نشان دادن وضعیت بد جامعه نبود؟ اما چه می‌شود که آنجا فیلم مورد پسند همین گروه قرار می‌گیرد؟ چون فردی از جنس خودشان می‌رود تا شرایط را درست کند؛ چون درست کردن شرایط با نگاه انقلابی و تمدن اسلامی تایید می‌شود اما در اینجا نگاه نویسنده و کارگردان متفاوت است و درست شدن را در تفکر قهقرایی داعشی مانند مثلا اسلامی نمی‌بیند. در «درخونگاه» اتفاقا مشکل با بی‌بندوباری وتمدن غرب و... نیست؛ مشکل با برطرف نشدن اولیات غریزی انسان و فضای استبدادی و تجسس در همه چیز مردم و تبدیل شدن دین به ماده‌ای مخدر به جای نیرویی به پیش برنده است. پس مشکل با رویکرد سازنده است و چون رویکرد و نگاهت را قبول نداریم پس می‌کوبیمت و حتی اجازه اکرانت نخواهیم داد.

آقای فراستی در نقد این فیلم در تلویزیون ایران فرمودند که ما با نگاه مخالف مشکلی نداریم؛ فیلم مخالف نگاه ما هم ساخته شود ولی فیلمی که ببینیم و از آن لذت ببریم!! داداش گرامی آن فیلمی که شما از آن لذت ببری دیگر فیلم مخالف نگاه شما نیست؛ چون به قول خودت بعضی مضامین از آنجا که غلط هستند فرم‌بردار نیستند! طبق تعریف خودت آنچه در نگاه شما غلط باشد هرگز فرم نخواهد گرفت و آنچه فرم ندارد هم فیلم بدی‌ست! و من واقعا نمی‌فهمم این چه تعریفی از فرمگرایی‌ست... 

در روزگاری که آب نداریم و سهم آیندگان را مصرف کرده‌ایم؛ در روگاری که فساد سیستمی را همه به آن معترفند؛ در روزگاری که حتی فیلمی که حوزه آنرا می‌سازد هم به فساد حاکمیتی معترف است؛ در چنین روزگاری، عده‌ای از اینکه مام وطن به شکل نمادین در احتضار است گله می‌کنند! با چه کسی شوخی می‌کنیم؟! با خودمان؟؟ 

0

نقدهای مرتبط با این اثر


در صورت تمایل نظر خود را درباره این نوشته بنویسید


نظر سایر کاربران

هنوز نظری ثبت نشده است
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان