برای این روزهای مدعیان لیگ جزیره؛

تئاتر یا کابوس رویاها

منچستریونایتد و هوادارانش در تلخ‌ترین حس دنیا قرار گرفته‌اند، در دو راهی، در ناچاری، در انتخاب بین بد و بدتر. راه دیگری وجود ندارد. یکی از آن دو قهرمان خواهد شد.

تئاتر یا کابوس رویاها

خبرگزاری مهر - گروه ورزشی: پایان این فصل از کتاب لیگ برتر، به برگ‌های آخرش رسیده، به برگ‌هایی که به هیجان انگیزترین آنان و لحظات این ماجرا خواهد رسید، به برگ‌هایی که احتمالاً این بار بیش از هر باری دیگری اشک‌ها و لبخندها واپسین پاراگراف آن را خواهند نوشت.

بی تردید، دوپلی (انحصار دو جانبه) لیورپول و منچسترسیتی، به مونوپلی (انحصار یک جانبه) ختم خواهد شد. دو تیم شایسته و فوق العاده، اما تنها یک قهرمان. یا پایانی برای یک حسرت 29 ساله و یا تکرار قهرمانی مدافع عنوان قهرمانی. یا «مرسی ساید» یا «گریتر منچستر». یا پرواز شورانگیز «لیوربرد» بر فراز آسمان رودخانه «مِرسی» یا رژه رفتن «عقاب طلایی» بر بلندای رودخانه‌های «ایرول»، «اِرک» و «مَدلاک». یا قرمز و یا آبی آسمانی.

اما آنچه که این نقطه از ماجرا را جذاب‌تر و هیجان انگیز تر می‌کند، نبرد سرنوشت ساز سیتیزن ها برابر شیاطین سرخ است، برابر تیمی که هم با آنها در ستیز است و هم با قرمزهای آنفیلد! اما این بار نه در اتحاد و نه در هیچ کجای دیگری، بلکه در اولدترافورد، در تئاتر رویاها، در قلمروی که آفتاب فوتبال آنگلوساکسون‌ها قریب به دو دهه از آنجا طلوع کرد، دژ مستحکمی که روزگاری شاهد روزهای پرفروغ و باشکوه فرگی و پسرانش بود؛ اما، بود! این بار شیاطین سرخ در تئاتر رویاها می‌تواند تقدیر دیگری را در پایان این ماجرا رقم بزند، اما برخلاف سال‌های معمول گذشته، نه برای خودشان، بلکه برای دو بیگانه، دو دشمن، دو دشمنی که یکی از آنها قطعاً برای 90 دقیقه دوستدار آنها خواهد شد، دو دشمنی که احتمالاً یکی‌شان، تئاتر رویاها را برای شیاطین سرخ، تبدیل به کابوس رویاها خواهد کرد.

منچستریونایتد: تلخ‌ترین دو راهی دنیا
من یو و هوادارانش در تلخ‌ترین حس دنیا قرار گرفته اند، در دو دو راهی، در ناچاری، در انتخاب بین بد و بدتر. راه دیگری وجود ندارد. یکی از آن دو قهرمان خواهد شد. یکی از آن دو رقیب بزرگ و منفور. منچسترسیتی یا لیورپول. آنها کدام یک را ترجیح خواهند داد؟

تیم اوله گانر سولشر که در بدو ورودش با توجه به نتایج بسیار خوبی که کسب کرده بود، نوید روزهای درخشانی را می‌داد، حال در باتلاق ناکامی گرفتار شده و فستیوالی از آمار و ارقام نا امید کننده ای را از خودش به جا گذاشته.

من یو پس از انتخاب سولشر به عنوان سرمربی تا 28 مارچ توانسته بود که در 73% بازی‌هایش پیروز شود اما پس از 28 مارچ آنها توانستند فقط در 33% بازی‌هایشان پیروز شوند. از طرفی با 4 گلی که از آبی‌های مرسی ساید در گودیسون پارک دریافتند گل‌های خورده شأن در این فصل پس از 34 بازی به 48 گل رسید که پس از فصل 1979-1978 که 63 گل دریافت کرده بودند این بدترین آمار خط دفاعی آنها به لحاظ گلهای دریافتی بود.

همچنین آنها در 11 بازی پشت سر هم در لیگ نتوانسته اند کلین شیت داشته باشد که پس از سال 1998 این نیز بدترین آمار دیگر آنها بوده. ضمن اینکه داوید دخیا دروازه بان این تیم بیش از هر دروازه بان دیگری در سال 2019 در لیگ برتر، خارج از محوطه جریمه گل دریافت کرده (5 گل). در نهایت تیم سولشر از 8 بازی اخیر خودشان، 6 شکست داشتند و در 5 بازی متوالی خارج از خانه شأن نیز مغلوب حریفان شدند که از این منظر، بدترین رکورد آنها پس از سال 1981 نیز به شمار می‌رود. اگرچه برچسب این ناکامی‌ها به نام تیم سولشر زده شده اما می‌بایست و می شایست فراموش نشود، که مرد نروژی میراث‌بَر کسی (خوزه مورینیو) است که کشتی شیاطین سرخ را به سوی این موج‌های پرتلاطم رهسپار کرده بود.

شاید این بار همانطور که گری نویل، دوست و هم تیمی سابق سولشر گفت، هواداران از او دلخور نیستند، باید به او زمان داد و در کنارش ایستاد، اتهام اصلی بیشتر به سوی بازیکنانی است که در چند بازی اخیر نمایش فاجعه باری به ویژه برابر اورتون داشتند و عمق فاجعه را شاید در روز بی سر و صدای جوردن پیکفورد (دروازه بان اورتون) یافت، روزی که مقابل همتای یونایتدی خودش که چهار گل را دریافت کرد، تنها یک سیو را داشت. پس از بازی وقتی از سولشر در مورد بازیکنانش پرسیدند او در جواب گفت «شما از آنها بپرسید. من از آنها پرسیدم، شما از من جوابی نخواهید گرفت، اما اگر می‌خواهید برای این باشگاه بازی کنید، بازی برای این تیم، معنای بیشتری دارد.»

در ادامه او اضافه می‌کند: «من می‌خواهم که در این باشگاه موفق باشم. بازیکنانی هستند که نمی‌خواهند قسمتی از این موفقیت باشند اما بازیکنان بسیاری هستند که می‌خواهند قسمتی از آن باشند.» و قطعاً بازیکنان یونایتد، بخصوص دروازه بان باسابقه یونایتدی‌ها (دخیا) به خوبی این را می‌داند، که بازی برای این باشگاه معنای فراتر می‌دهد «ما در قواره‌ی پیراهن این باشگاه نبودیم.»

هرچند باخت برابر اورتون بارقه‌های امید آنها را برای حضور در جمع تاپ فور و راهیابی به فصل آینده یو سی ال کمرنگ‌تر کرده، و اگر چه امتیاز گرفتن این یونایتد از سیتی تا حد زیادی نامتعارف و دور از انتظار به نظر می‌رسد، اما با پیروزی برابر منچسترسیتی این بارقه‌ها دوباره می‌توانند جان تازه ای به خودشان بگیرند تا پُل یونایتدی‌ها به سوی یو سی ال تا آخرین دقایق فصل، خراب نگردد و البته تنها دلیلی هم باشد که آنها پیروزی در این بازی را بر امتیاز نگرفتن ترجیح دهند، چرا که امتیاز گرفتن آنها از منچسترسیتی برابر است با نزدیک شدن لیورپول به نوزدهمین قهرمانی اش در لیگ برتر و این می‌تواند حتی از قهرمانی سیتی هم برای آنها دردناک‌تر باشد. و صحبت‌های چند سال پیش رایان گیگز گویای این واقعیت است که گفته بود «هنوز هم لیورپول، بزرگترین رقیب ماست».

منچسترسیتی: تکرار قهرمانی، شاید در خانه دشمن
پپ گواردیولا و شاگردانش پس از حذف دراماتیک برابر تاتنهام در چمپیونزلیگ با انگیزه دو چندان به مصاف اسپرز رفتند تا با پیروزی در این بازی بتوانند ذره‌ای از درد شکست برابر آنها را تسکین دهند، و هم با پیروزی در این بازی یک گام دیگر به قهرمانی در لیگ، نزدیک و نزدیک تر شوند. گوآردیولا که دیگر رؤیای 4 گانه اش با سیتیزنها نابود شده اکنون درصدد آن است که با فتح سه گانه ی داخلی، به تنها تیم تاریخ انگلستان تبدیل شود که توانسته لیگ برتر، اف ای کاپ و لیگ کاپ را در یک فصل، فتح کند. اما بی‌تردید، سخت‌ترین چالش او در این ماراتن قهرمانی در لیگ است، لیگی که پپ به خوبی می‌داند که در صورت از دست دادن امتیاز، غافله را به لیورپولی که هر لحظه منتظر لغزش آنهاست، از دست خواهد داد، لیورپولی که پپ در ستایشش گفته: «ما داریم با بهترین تیم لیورپول می‌جنگیم، با یکی از بهترین تیم‌هایی که من در تمام زندگی ام، دیدم.»

لیورپول: یک حسرت 29 ساله
از آنجایی که قرمزها فرصت کسب دو جام مهم را در این فصل دارند، سوال کلیشه‌ای اما تأمل برانگیزی که این روزها از هواداران لیورپول می‌پرسند این است «اگر به شما بگویند که تنها یکی از این دو را می‌توانید داشته باشید، کدام را انتخاب می‌کند؟ لیگ یا چمیونز لیگ؟» و احتمالاً 99 درصد آنها خواهند گفت: لیگ! شاید باید لیورپولی باشید تا بدانید که که چرا در این برهه از زمان لیگ برای آنها ارزش بیشتری دارد تا چمیونزلیگ که معتبرترین جام در عرصه باشگاهی هست؛ شاید باید لیورپولی باشید تا بدانید که حسرت 29 ساله ناکامی در لیگ یعنی چه؟ شاید باید لیورپولی باشید تا بدانید که از دست دادن قهرمانی در واپسین هفته‌های لیگ در فصل 2014_2013 معنایی بیشتر از یک کابوس را می‌دهد، کابوسی که به سان زخمی مانا و ماندگار جایش همواره می سوزد و خواهد سوخت. شاید باید لیورپولی باشید تا بدانید...

تیم این فصل یورگن کلوب بی تردید بهترین لیورپول بعد از عصر درخشان دهه 80 است و اکنون با پیروزی برابر کاردیف، آنها توانستند به 88 امتیاز دست یابند. به بهترین عملکردی که این تیم در تمام دوران لیگ برتر و در فرمت 20 تیمی اش داشته است. اما هنوز هم قهرمانی آنها در هاله‌ای از ابهام است. در ابهامی که زیر سایه‌های سنگین منچسترسیتی تاریک و تاریک‌تر می‌شود و گویی رهایی از آن بیشتر شبیه به یک معجزه می‌ماند.

شاید این از بدشانسی قرمزها باشد که بهترین تیم 29 سال اخیرشان برابر یکی از قوی‌ترین تیم‌های تاریخ لیگ برتر قرار گرفته است. شاید در پایان این فصل آنها بار دیگر خودشان را نگون بخت بنامند، در حالی که 97 امتیاز کسب کردند و قهرمان نشدند! تنها تیمی که در بیست سال اخیر توانسته بیش از 97 امتیاز کسب کند و قهرمان شود، همین سیتی گواردیولا در فصل گذشته بود که با 100 امتیاز قهرمان شد و در این فصل می‌تواند با 98 امتیاز قهرمان گردد.

یعنی یونایتد فرگوسن در فصل 2000-1999 که سه گانه بزرگ را توانست فتح کند، آرسنال آرسن ونگر که در فصل 2004-2003 بدون شکست فاتح لیگ برتر شد، چلسی مورینیو که دو فصل پیاپی (2005-2004 و 2006-2005) توانست بدون شکست در بازی‌های خانگی جام لیگ برتر را ببرد و از همه نیش دارتر لسترسیتی رانیری که در آن فصل به یادماندنی با 81 امتیاز قهرمان لیگ شد، همه و همه کمتر از 97 امتیاز کسب کردند و قهرمان شدند. گویا سیتی تنها تیمی که است می‌تواند یک تیم 97 امتیازی را تبدیل به نایب قهرمان کند تا خودش بر تخت سلطنت بنشیند و قرمزها به خوبی آن را می‌دانند، بیشتر از، هرکس دیگری!

اگرچه قرمزها می‌توانند به امتیازگیریِ برنلی و برایتون در خانه شأن _ که هر دو، به ویژه برایتون، خطر سقوط را حس می‌کند_ و لسترسیتی برندان راجرز_ سرمربی اسبقشان که که 5 سال پیش در یک قدمی کسب جام لیگ برتر با لیورپول، نبرد را به منچسترسیتی پلگرینی واگذار کرد_ امیدوار باشند؛ اما گویا دست تقدیر سرنوشت آنها را بیش از هر تیم دیگری، در دستان بزرگترین رقیب و دشمنشان قرار داده، به دست‌هایی که می‌تواند، شاه کلید گشودن قفلِ یک قفس 29 ساله باشد.

هر چند، زمانیکه که از ستاره‌ی بی بدیل این روزهای لیورپول، ویرجیل فن دایک در مورد اینکه یونایتد با گرفتن امتیاز از سیتی می‌تواند به آنها لطف کند، سوال شد، او در جواب گفت «آنها باید به خودشان لطف کنند» یا وقتی که از یورگن کلوپ در مورد اینکه آیا یونایتد شانسی برابر سیتی دارد پرسیده شد او نیز در پاسخ گفت «داربی منچستر چیزی نیست که ما بتوانیم روی آن تأثیری بگذاریم. و به نظر می‌رسد که یونایتد هم در شرایطی نباشد که بتواند روی آن تأثیر بگذارد.» همه ی این پاسخ‌های طعنه آمیز و نیش دار نشان از نا امیدی قرمزها از یونایتدی‌ها در بازی چهارشنبه است؛ یا شاید هم حتی، یک جنگ روانی تاکتیکی از کلوپ و پسرانش باشد.

با تمام این تفاسیر، چه کسی فکرش را می‌کرد؟ که در سایه روشن‌های این روزها، منفور دیروز برای لحظات ولو اندکی مطلوب امروز شود. شاید هیچگاه هیچ لیورپولی انتظارش را نداشت که روزی آن هم در تئاتر رویاها از اعماق وجودش آرزوی نباختن یونایتدی‌ها و ای بسا پیروزیشان را کند. شاید این از اعجاز فوتبال است که می‌تواند برای لحظاتی تمام معادلات و کینه و نفرت و دشمنی‌ها را کنار بگذارد و مرزهای دشمنی و دوستی را جابه جا کند. احتمالاً فن دایک و کلوپ نیز در خفا و در خیال خود در این انگاره پرواز می‌کنند، انگاره‌ای که از قلاب یک امید کمرنگ، آویزان شده.

چهارشنبه، منچستر، اولدترافورد، تئاتر رویاها
‌چهارشنبه شب، تمام چشمها به سوی اولدترافورد، میخکوب خواهد شد. در ورزشگاهی که بخش اعظمی از نگفته‌های این کتاب را خواهد گفت. ورزشگاهی که پس از تاسیسش، اولین بازی فوتبال را در 10 فوریه 1910 به خودش دید، به نبرد تیمش برابر قرمزهای مرسی ساید، تا از این حیث نیز نام دو باشگاه در میان بدایت تا نهایتشان به هم گره بخورد؛ ورزشگاهی که ده‌ها سال بعد، سربابی چارلتون بازیکن افسانه این باشگاه در ستایشش گفت: «این باشگاه فوتبال منچستریونایتد است، تئاتر رویاها.»

و شاید روز چهارشنبه استثنائاً، و فقط استثنائاً همین یک بار، تئاتر رویاهای اولدترافورد، برای 90 دقیقه تبدیل به تئاتر رویاهای سیتیزن ها شود، به تئاتری که بعدها راویِ به زانو درآمدن شیاطین سرخ در خاک خودشان برابر رقیب همشهریشان باشد، یا بدل به تئاتر رویاهای قرمزهای آنفیلد گردد، به رویایی که می‌تواند تلخی کابوس حسرت 29 ساله‌ی ازلی و ابدی‌ترین دشمنشان را به حقیقت شیرین پایانِ دادن به این کابوس، تبدیل کند. با این حال در آن شب، نتیجه هر آنچه که باشد، قطعاً تئاتر رویاها برای یکی از آن دو، تئاتر رویاها خواهد شد، اما، اما برای یونایتدی‌ها، برای 90 دقیقه، «کابوس ِ، رؤیا، ها».

* رامتین ایمانی نوبر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان