امریکن کنسروتیو هزینه‌های جنگ‌طلبی آمریکا را بررسی کرد

خبرگزاری صدا و سیما نوشت: تجربه مربوط به ناکامی های آمریکا در عراق و افغانستان در کنار جنگ کره و ویتنام، سبب می شود ما در آینده همچنان با پیامدهای راهبردی جدی مواجه شویم.

امریکن کنسروتیو هزینه‌های جنگ‌طلبی آمریکا را بررسی کرد

 پایگاه اینترنتی امریکن کنسروتیو از جنگ های پرهزینه آمریکا در سراسر جهان به شدت انتقاد کرد.

در مقاله ای به قلم داگلاس مک گرگور با عنوان "ما آمریکایی ها چرا و برای چه می جنگیم؟ ", آمده است: مقامات سیاسی و نظامی کنونی چاره ای ندارند غیر از این که شرایطی راهبردی را برای آینده در نظر بگیرند، در حالی که آنها در حال حاضر اقدام به توسعه نیروهای خود می کنند.

با این حال، قبل از انجام چنین سرمایه گذاری های چندین میلیارد دلاری، باید به سؤالاتی مهم پاسخ داد. مأموریت واقعی چیست؟ به عبارت دیگر، ما برای چه کسی می جنگیم؟ ما در کجا می جنگیم؟ ما چگونه می جنگیم؟ و ما چگونه به این مرحله می رسیم؟ در روز یادبود، ما باید یک گام به عقب برداریم و به این سؤالات پاسخ دهیم زیرا اکنون شرایط واضح نیست. کاری که ما باید انجام دهیم تعیین یک راهبرد در ارتباط با هزینه های نظامی است که منطبق با واقعیات است.

آمریکا یک قدرت جهانی در بخش دریایی و هوا و فضا محسوب می شود نه یک قدرت زمینی جهانی. واشنگتن به سبب اغراق کردن در تهدیدها مشهور است اما آیا ایده هزینه کردن همزمان برای جنگ ها با روسیه و چین در سال 2030 یک هدف واقعی است؟ جنگ با قدرت های قاره ای همانند روسیه و چین یا حتی ترکیه یا ایران مستلزم استقرار مداوم بخش قابل توجهی از نیروهای زمینی قدرتمند در هزاران مایل است. برتری نظامی آمریکا در دریا و در هوا در حمایت از نقش ها همان گونه که در جنگ جهانی دوم، کره و ویتنام دیدیم کاهش یافته است.


مدت ها قبل، نیروهای آمریکایی در سال 1942 وارد جنگ جهانی دوم شدند، و امپراطوری انگلیس و شوروی سالها جنگیدند و میلیون ها نفر کشته شدند. اکنون هم پیمان واشنگتن کیست؟ چه تعداد نیروی زمینی قابل و کارآمد می توانند در میدان جنگ به ما کمک کنند؟ چه تعداد از آنها تنها محافظان نظامی هستند که در تلاش برای تغییر مسئولیت های دفاعی خود به سوی واشنگتن هستند؟
طی قرن بیستم، اکثر آمریکایی ها با مداخله در همه جنگ ها در خارج مخالفت کردند. سخنان رئیس جمهور جان اف کندی در این باره که آمریکایی ها "هر بهایی را خواهند پرداخت، هر مسئولیتی را متقبل خواهند شد و با هر دشمنی مخالفت خواهند کرد تا بقاء و موفقیت آزادی را تضمین کنند", اشتباهی بود که جان اف کندی مرتکب شد.

پاسخ سؤالات بالا باید بر اساس ساختار و استفاده از قدرت نظامی آمریکا با واقعیت های راهبردی، فن آوری و مالی باشد. اما در سطوح بلندپایه در نیروهای مسلح، به ویژه در ارتش آمریکا و نیروی دریایی این کشور- هم تراز کردن قدرت نظامی با واقعیت قربانی محافظت از "تساوی خدمات" شده است، به این معنا که ساختار جنگی، مجموعه تجهیزات و مأموریت ها به واسطه فن آوری دچار تغییرات ناخواسته ای شده اند.

همان گونه که رابرت ورک معاون وزیر دفاع در امور دریایی گفت این مشکل در عملیات آبی و خاکی در آینده شناسایی می شود. او گفت: "تیم نیروی دریایی و ملوانان هرگز به مانور ساحلی فکر نمی کنند مگر آن که یک شبکه جنگی دشمن دارای قابلیت شلیک چندین سلاح هدایت شونده، سرکوب شود. به همین دلیل، ما تنها اعلام کرده ایم که برخی از قابلیت ها برای انجام عملیات و مانورهای ساحلی باید حاصل شود. اما باید این سؤال را مطرح کنیم که چه میزان ظرفیت آبی-خاکی نیاز است؟ "

به عبارت دیگر، ناوگان آبی-خاکی بی دفاع و خدمه آنها و محموله های شکننده آنها نمی توانند علیه چین عملیات انجام دهند تا زمانی که نیروی هوایی و دریایی آمریکا، نیروی هوایی و دریایی چین را در بیشتر مناطق در اقیانوس آرام نابود کند. این امری واقع گرایانه نیست و ساخت ناوهای آبی و خاکی بیشتر کمکی به این موضوع نخواهد کرد.

این که واشنگتن چگونه روند مدرنیزه کردن را در ارتش انجام می دهد، در اصل متکی به یک راهبرد هزینه ای است که مقامات بلندپایه امیدوارند سبب احیای اعتبار مأموریت و ساختار ارتش شود. در نتیجه، همه رؤسای ستاد مشترک ارتش آمریکا می گویند باید تغییرات سازمانی اساسی برای مقابله با فن آوری های جدید یا کاهش قدرت انجام شود.

مارک اسپر از مقامات ارتش آمریکا اعلام کرد: "نمی توانم به شما بگویم قدرت نهایی ارتش چقدر خواهد بود. می دانم که باید بیشتر از 500 هزار نفر باشد. "

حفظ تشکیلات مربوطه بر اساس قابلیت در ارتش آمریکا برای بازدارندگی در مقابل یک حمله یک مسئله راهبردی ضروری است. اما همان گونه که شوروی متوجه شد، تأمین هزینه حفظ نیروهای زیاد و نیروهای زمینی سازمان یافته برای مبارزه غیرممکن است.

بودجه ارتش آمریکا در حال حاضر بیشتر از بودجه دفاعی روسیه است. پوتین در دوره نخست ریاست جمهوری اش اکثر افسران نظامی بلندپایه را برکنار کرد. او سپس طرح های جدیدی برای سازمان دهی ارتش روسیه در ساختاری کوچک اما مهلک تر دریافت کرد.

اشتیاق سیر نشدنی برای پول و مأموریت در واشنگتن به منظور توجیه ساختار ارتش سبب می شود آنها از حضور نظامی در درگیری های کوچک تر که اهمیتی برای مردم آمریکا ندارند، حمایت کنند.

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا باید ژنرال هایش را به کناری بگذارد و از راهبرد هزینه های مخرب مالی دست بردارد که کنگره، این صنعت و ژنرال های چهار ستاره خواهان آنند. اگر رئیس جمهور اقدامی انجام ندهد، تجربه مربوط به ناکامی های نظامی آمریکا در عراق و افغانستان در کنار جنگ کره و ویتنام، سبب می شود ما در آینده همچنان با پیامدهای راهبردی جدی مواجه شویم.

310311
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان