قیصر و گاو: ۵۰ سال بعد

نمی شود (و نمی خواهم) پس از نیم قرن بر «قیصر» و «گاو» بازنگری داشته باشم. کمتر فیلم هایی در عالم وجود دارند که توانسته باشند همان نفوذ و تأثیر گذشته را حفظ کرده و محکم و منسجم به جا مانده باشند. بنابراین، بی آنکه خواسته باشم دوباره به آن دو فیلم نگاه کنم، آنچه را که همیشه به خاطر سپرده ام، به یاد خواهم آورد.

قیصر و گاو: 50 سال بعد

 

پرویز نوری

نمی شود (و نمی خواهم) پس از نیم قرن بر «قیصر» و «گاو» بازنگری داشته باشم. کمتر فیلم هایی در عالم وجود دارند که توانسته باشند همان نفوذ و تأثیر گذشته را حفظ کرده و محکم و منسجم به جا مانده باشند. بنابراین، بی آنکه خواسته باشم دوباره به آن دو فیلم نگاه کنم، آنچه را که همیشه به خاطر سپرده ام، به یاد خواهم آورد.

از «قیصر» مسعود کیمیایی آغاز کنم که خودم در 15 دی ماه سال 1348 به هنگام نمایش این فیلم در مجله فردوسی نوشتم: «سینمای ایران تولد یافت». شاید نخستین نقد درباره فیلم کیمیایی اما «قیصر» چه بود؟! یادم هست که گفته بودم «قیصر» خالی از عیب و ایرادهای جزئی نیست، با این حال آنچه این فیلم را قابل ارزش می سازد، ظهور غیر منتظره آن است در موقعیتی که سینمای ما دارد نفس های آخرش را می کشد و امروز همچنان «قیصر»، «قیصر» باقی مانده است. با یک موضوع بومی و با همه شخصیت هایی آشنا، فضا و آدم ها و روابط ملموس آنها، قصه یک مرثیه: زیر بازارچه، دختری معصوم مورد تجاوز قرار می گیرد و خودکشی می کند.

برادر بزرگ او «فرمان» (ناصر ملک مطیعی) – که برای انتقام از مسببین رفته است – به وسیله متجاوزین بی رحمانه کشته می شود. برادر کوچک تر «قیصر» (بهروز وثوقی) از سفر باز می گردد و به حقایقی پی می برد و سرانجام مصمم می شود که خود انتقام باز ستاند. آن زمان «قیصر» فیلم نویی بود و شاید هم به دلیل موضوع انتقام شخصی در جامعه ای بسته، توانسته بود خواسته و آرزوهای بیشتر بیننده هایش را برآورده سازد. توانسته بود نقشی مهم در سینمای بومی ما بازی کند. همچنان که می دانیم سینما اساساً مال مردم است و کیمیایی به خوبی به این مسئله واقف بوده است. ترسیم یک ضد قهرمان محبوب و نمایش مردانگی، وفاداری، رفاقت و مهمتر به نوعی عدالت اجتماعی. «قیصر» را در تمامی دوران به مثابه یک اثر تأثیرگذار بر جا نهاده است.

اگر فیلم کیمیایی را محدود به فضای مملکت خود بدانیم، فیلم داریوش مهرجویی، «گاو» یک اثر جهانی به شمار می آید. درام سمبلیک آدمی که مبدل به گاو می شود، ایده ای همچون «مسخ» فرانتس کافکا، حکایت «مرگ» است. پنجره ای به زندگی های غم زده و مصیبت دیده اهالی یک ده با موجودی تک افتاده به اسم «مشد حسن» (عزت ا… انتظامی) که زندگی اش به وجود یک گاو بسته است (در تیتراژ فیلم ما دو فیگور آبستره را می بینیم – یک انسان و یک حیوان – که دور هم حرکت می کنند و در هم می آمیزند).

فیلم مهرجویی به روال نئورئالیست های ایتالیایی و با زبان تصویری شاعرانه به یک درام حزن انگیز بشری و سینمایی پرخاشگر، دست پیدا می کند. به گونه ای که توانسته توجه همه جهانیان را به خود معطوف کند.

آنچه فیلم «گاو» را در اوج قرار می دهد، برداشت های گوناگونی از معنای و مفاهیم متافیزیکی تصاویر پیچیده فیلم است. می توان چنین استنباط کرد که تقدیر «مشد حسن» در حقیقت تقدیر همه آدم هاست.

اشتراک گذاری در:

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان