بخش نخست؛ داستان خواندنی تولد ستاره‌ای از دل خانواده اصیل ایرانی؛ فاطمه عبادی چگونه از کودکی دغدغه اجتماعی داشت

گروه استان‌ها- فاطمه عبادی هنرمند توانمند بندرماهشهری است که با هنرنمایی خود در برنامه عصر جدید توانست در چند مرحله دغدغه‌های اجتماعی را با دستان خود و با کمک خاک به مردم جهان نشان دهد و قهرمان مردمی فصل اول این برنامه تلویزیونی شود.

بخش نخست؛ داستان خواندنی تولد ستاره‌ای از دل خانواده اصیل ایرانی؛ فاطمه عبادی چگونه از کودکی دغدغه اجتماعی داشت

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بندرماهشهر، هنر را می‌توان از جمله مقولات پیچیده در زندگی بشر دانست؛ و شاید پیچیده‌ترین آن‌ها نیز باشد. هنر میان اندیشمندان تعریف واحدی ندارد، بلکه مقوله‌ای است که تعریف‌های بسیاری برای آن ذکر می‌شود؛ و بر اساس این تعاریف اقسام گوناگونی دارد. اما آنچه برای ما حائز اهمیت است، پرداختن به تعریف «هنر متعالی»، بروز و ظهور و اشکال و گونه‌های پرداخت به آن است.

هنر متعالی، که همان هنری است که فراگیری اصول و قواعد آن برای هنرمندان ضروری است، همانند ودیعه‌ای از جانب خداست، لذاست که هنرمند متعهد می‌بایست با هنر خود جامعه را به‌سوی سعادت و حیات طیبه رهنمون سازد. هنرمند باید بداند که مأموریت او می‌تواند سرنوشت جامعه را مشخص سازد.

 فاطمه عبادی هنرمند توانمند بندرماهشهری است که با هنرنمایی خود در برنامه تلویزیونی عصر جدید توانست در چند مرحله دغدغه‌های اجتماعی را با دستان خود و با کمک خاک به مردم جهان نشان دهد و با بیش از 6 میلیون رأی قهرمان مردمی فصل اول برنامه عصر جدید شود؛ این هنرمند سابقه فعالیت‌های خیرخواهانه و اجتماعی زیادی در کارنامه خود دارد و فعالیت‌های اجتماعی را از دوران بچگی و نوجوانی آغاز کرده است.

به‌سراغ این هنرمند رفته‌ایم تا کمی در مورد زندگی و راه پر فراز و نشیب او در فضای دغدغه‌های اجتماعی و موفقیت‌های اخیر او مصاحبه‌ای با او داشته باشیم:

اول خودتان را معرفی کنید و از خانواده و نقش آن در رسیدن به موفقیت برای ما بگویید.

عبادی: بنده فاطمه عبادی متولد سال 1368 در بندرهندیجان هستم  و در حال حاضر در بندرماهشهر زندگی می‌کنم من یک دهه از عمرم را در قم سپری کرده‌ام و همانند مادرم به روستاها و طبیعت علاقه‌ای ویژه دارم.

از خانواده که بخواهم بگویم از همسرم آقا احمد قنواتی شروع می‌کنم، آغاز زندگی ما از سال 87 بوده و از  نظر من، ایشان یک آتش‌نشان نمونه در سازمان منطقه ویژه پتروشیمی هستند. ما در سال 89 صاحب یک فرزند به‌نام ابوالفضل شدیم. آقا احمد همواره کمک‌های زیادی در مسیر رشد و ترقی بنده کرده و همیشه از من حمایت کرده و هنر را بسیار دوست دارند.

پدر بنده یک بازنشسته سپاه است که علاوه بر حس پدر بودن ایشان برای من یک دوست بسیار نزدیک بوده است؛ روحیات ایشان به‌گونه‌ای است که با همه اعضای خانواده و همکاران خود بسیار صمیمی بوده و کنار جدیت و احساس مسئولیت خود مهربانی و عطوفت را نیز دارد؛ زیردستان او در محل کار و خارج از آن همواره احساس خوب کنار ایشان بودن را برای ما بازگو می‌کنند.

فرزندم آقا ابوالفضل هم امسال وارد 10سالگی خود می‌شود که با وجود استعداد، هنر و انرژی بالای خود به‌دنبال رشته‌‌های مختلف ورزشی بوده است؛ البته پسرم گاهی اوقات در آموزشگاه به من کمک‌هایی می‌کند که خداراشکر نقاشی‌های بسیار قشنگی را تصویر می‌کشند البته باید بگویم چون کار من آموزش هنر بوده اصراری بر دنبال کردن این حرفه برای او ندارم و دوست دارم که به‌دنبال علاقه خود برای پیشرفت و ترقی برود.

از کی وارد دنیای هنر شدید و اولین تجربه شما به چه‌زمانی برمی‌گردد و در چه زمینه‌های هنری فعالیت می‌کنید؟

عبادی: من از وقتی به‌یاد دارم مشغول حرفه نقاشی هستم؛ فعالیت بنده اکثراً در زمینه نقاشی روی سنگ، نقاشی روی دیوار، نقاشی روی پارچه، نقاشی روی ظرف با متریال‌های مختلف اعم از متریال خوراکی، صنعتی، شیمیایی است. من به هر چیزی که در اطرافم می‌بینم سعی می‌کنم که به‌دید هنری نگاه می‌کنم؛ کنار کار نقاشی به هنرهای تجسمی و دستی علاقه هم دارم و نقاشی روی سفال و شیشه و عروسک‌سازی را به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنم.

از دوران نوجوانی و از پانزده‌سالگی و انتخاب رشته دبیرستانم اولین قدم من در این مسیر بود. در دو سال دبیرستانم تمام تکنیک‌های لازم نقاشی اعم از: رنگ و روغن، آکرولیک و گواش را زیر نظر اساتیدی مجرب که هنوز هم با همه آنها در ارتباط هستم، یاد گرفتم.

دغدغه‌های اجتماعی از کجا در وجودتان قد کشید؟

عبادی: خانواده اولین جامعه‌ای است که فرد وارد آن می‌شود و دغدغه‌های اجتماعی از آنجا در من جرقه خورد؛ پدرم نقش مهمی در رشد این مسئله داشت. او به‌واسطه زنده بودن روحیه همدلی و بی‌تفاوت نبودن نسبت به آدم‌ها و اتفاقات پیرامون خود، ناخودآگاه باعث شد که ما نیز از رفتار او تأثیر بپذیریم.

مهربانی را اگر قسمت کنیم/ من یقین دارم به ما هم می‌رسد؛ آدمی گر ایستد بر بام عشق/‌ دست‌هایش تا خدا هم می‌‌رسد.

همیشه می‌گویم اگر جایی یک خوبی یا نیکی به خلق خدا کنید و به هر چیزی حس خوب داشته باشید متقابلاً کائنات نیز آن را به شما منتقل می‌کنند.

به‌خاطر دارم در سن ده‌سالگی که ساکن قم بودیم با یکی از دوستانم قرار می‌گذاشتیم روی برگه‌هایی به‌صورت دست‌نویس جمله «لطفاً زباله‌ها را سر ساعت بیرون بگذارید» می‌نوشتیم و به داخل خانه‌ها می‌انداختیم. این از اولین کارهای دغدغه‌مندانه من بود که رشد کرد و بزرگ شد و تبدیل به منِ الآن شد.

راجع به کار آخرتان بیشتر صحبت می‌کنید؟ چرا مادر؟

عبادی: افراد زیادی به انتخاب من نقد وارد کردند که "چرا موضوعی کلیشه‌ای ‌انتخاب کرده‌اید؟"، اما به‌نظر من هر موضوع کلیشه‌ای اگر از منظرگاه متفاوتی دیده شود و بعد از آن وارد عمل شد،‌ نتیجه متفاوتی نیز دارد.

حس مادرها نسبت به تمام بچه‌ها حس مشترکی است که از ایثار، فداکاری و عطوفت درونی آنها برگرفته شده و من نیز به‌عنوان یک مادر از این قضیه مستثنا نیستم. جناب دکتر سید بشیر حسینی در مرحله قبل حرف جالبی زدند که: "موضوعات شما خیلی مادرانه است".

واقعاً دید من نسبت به مسائل مادرانه است؛ دید من نسبت به کودکان سرطانی مادرانه است. نسبت به کار خوزستان هم همین‌طور و می‌خواستم مادر را در دل  کار بگنجانم اما شرایط لازم را نداشتم و در کار آخر به‌کار بردم چرا که معتقدم چه ایثاری بالاتر از ایثار یک مادر که اعضای فرزندش را اهدا کند و زندگی‌‌بخش دیگران باشد.

آیا موضوعات کارشده در عصر جدید، هدفمند انتخاب شدند؟

عبادی: من به‌دنبال تأثیرگذاری روی مخاطب بودم و هدفمند این سوژه‌ها را انتخاب می‌کردم، چرا که هر کدام از ما وظیفه‌ای در قبال دنیای هستی داریم. منِ هنرمند شاید توانایی انجام کارهای بنیادی‌تری نداشته باشم اما با هنر خود می‌توانم آنچه را در جامعه می‌گذرد در معرض دید آحاد مردم قرار دهم، در واقع زکات هنر من پرداختن به همین موضوعات بوده است و البته که خواهد بود چرا که هنر ادامه‌دار است.

ادامه دارد... .

+

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان