مال حلال و حرام در قرآن و روایات‏

کتاب سعادت بخش الهى در بسیارى از آیات مردم را به طور جدّى از آلوده شدن و نزدیک گشتن به مال حرام نهى مى کند، نمونه اى از آن آیات نورانى را در قرآن بدین صورت مى خوانید:

مال حلال و حرام در قرآن و روایات‏

کتاب سعادت بخش الهى در بسیارى از آیات مردم را به طور جدّى از آلوده شدن و نزدیک گشتن به مال حرام نهى مى کند، نمونه اى از آن آیات نورانى را در قرآن بدین صورت مى خوانید:

 

  • [إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً] «1».
    بى تردید کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى خورند، فقط در شکم خود آتش مى خورند و به زودى در آتش فروزان در آیند.

  • [یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً* وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً] «2».
    اى اهل ایمان! اموال یکدیگر را در میان خود به باطل [و از راه حرام و نامشروع ] مخورید، مگر آن که تجارتى از روى خشنودى و رضایت میان خودتان انجام گرفته باشد و خودکشى نکنید؛ زیرا خدا همواره به شما مهربان است.* و هر که خوردن مال به باطل و قتل نفس را از روى تجاوز [از حدود خدا] و ستم [بر خود و دیگران ] مرتکب شود، به زودى او را در آتشى [آزار دهنده و سوزان ] درآوریم؛ واین کار بر خدا آسان است.

  • [الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ ] «3».
    کسانى که ربا مى خورند [در میان مردم و براى امر معیشت و زندگى ] به پاى نمى خیزند، مگر مانند به پاى خاستن کسى که شیطان او را با تماس خود آشفته حال کرده [و تعادل روانى و عقلى اش را مختل ساخته ] است، این بدان سبب است که آنان گفتند: خرید و فروش هم مانند رباست. در حالى که خدا خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است. پس هر که از سوى پروردگارش پندى به او رسد و [از کار زشت خود] بازایستد، سودهایى که [پیش از تحریم آن ] به دست آورده مال خود اوست و کارش [از جهت آثار گناه و کیفر آخرتى ] با خداست و کسانى که [به عمل زشت خود] بازگردند [و نهى خدا را احترام نکنند] پس آنان اهل آتش اند و در آن جاودانه اند.

روایات که توضیح و تفسیرى بر آیات قرآنند، در باب مال حرام مسائل مهمّى را به شرح زیر بیان مى کنند:

  • قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله: أَرْبَعٌ لا تَدْخُلُ بَیْتاً، واحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلّا خَرِبَ وَلَمْ یَعْمُرْ بِالْبَرَکَةِ:
    الخِیانَةُ وَالسِّرقَةُ وَشُرْبُ الْخَمْرِ وَالزِّنا «4».
    پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: چهار چیز است که هریک از آن ها وارد خانه اى شود آن خانه خراب مى شود و آباد به برکت نگردد: خیانت، مال دزدى، شرب خمر، زنا.

  • قالَ النَّبِىُّ صلى الله علیه و آله: مَنْ خانَ جارَهُ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ جَعَلَهَا اللّهُ طَوْقاً فى عُنُقِهِ مِنْ تُخُومِ الْأَرَضینَ السَّابِعَةِ حَتّى یَلْقَى اللّهَ یَوْمَ الْقِیامَةِ مُطَوَّقاً إِلّا أَنْ یَتُوبَ وَیَرْجِع «5».
    نبىّ اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: هرکس به اندازه یک وجب از زمین به همسایه خیانت کند، خداوند همان مقدار را از آخر زمین هاى هفت گانه، هم چون حلقه به گردنش اندازد، تا خدا را به همان صورت در قیامت ملاقات کند، مگر توبه کند و مال مردم را به صاحبش برگرداند.

  • قالَ أَبُو عَبْدِاللّه علیه السلام: ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ زَوَّجَهُ اللّهُ مِنَ الْحُورِ العَینِ کَیْفَ شاءَ، کَظْمُ الْغَیْظِ وَالصَّبْرُ عَلَى السُّیُوفِ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ وَرَجُلٌ أَشْرَفَ عَلى مالٍ حَرامٍ فَتَرَکَهُ لِلّهِ عَزَّوَجَلَ «6».
    امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز است هرکس آن ها را دارا باشد، هرگونه بخواهد خدا حورالعین تزویج او مى کند. فرو خوردن خشم، استقامت در میدان جنگ و ترک مال حرام به هنگام روبرو شدن با حرام.

  • قالَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام: إِنَّ اللّهَ یُعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّةٍ.. إِلى أَنْ قالَ: التُّجارُ بِالْخِیانَةِ «7».
    امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خدا شش طایفه را به شش چیز عذاب مى کند.. تا فرمود: تاجران را به خیانت در کسب.

  • عَنْ أَبى الْحَسَنِ الثّالِثِ علیه السلام قالَ: کانَ فیما ناجى مُوسى رَبَّهُ: إِلهى ماجَزاءُ مَنْ تَرَکَ الْخِیانَةِ حَیاءً مِنْکَ؟ قالَ: یا مُوسى لَهُ الأَمانُ یَوْمَ القِیامَةِ «8».
    ابى الحسن سوّم [امام هادى ] علیه السلام فرمود: موسى در مناجات با حضرت حق عرض کرد: خدایا! جزاى کسى که به خاطر حیاى از تو ترک خیانت کند، چیست؟ خداوند فرمود: اى موسى! امان از عذاب در روز قیامت.

     

مال حلال در قرآن و روایات

آیات قرآن و روایاتى که در توضیح آیات آمده، مردم را دعوت مى کنند که در این زندگى چند روزه، براى گذران امور زندگى جز بر سر سفره حلال ننشینند و به غیر از حلال و مال پاکیزه از چیزى استفاده نکنند؛ زیرا مال حلال ایجاد نورانیّت کرده و در انسان شوق به عبادت به وجود مى آورد.

قرآن و روایات به طور مکرّر گوشزد مى کنند که خداوند براى احدى از طریق حرام روزى قرار نداده، هرکس به شغل مشروعى روى مى آورد، به اندازه سعى و کوشش و به کار انداختن قدرتش روزى به دست مى آورد و کسب مال مى کند، مالى که از هر جهت براى او حلال و حتّى در روز قیامت به خاطر رفتن دنبال حلال از اجر عظیم الهى برخوردار است.

  • [یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ] «9».
    اى اهل ایمان! از انواع میوه ها و خوردنى هاى پاکیزه اى که روزى شما کرده ایم بخورید و خدا را سپاس گزارید، اگر فقط او را مى پرستید.

  • [وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنِینَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ ] «10».
    و خدا براى شما همسرانى از جنس خودتان قرار داد و از همسرانتان، فرزندان و نوادگانى پدید آورد و از نعمت هاى پاکیزه و دلپذیر به شما روزى داد، [با این همه لطف و رحمت ] آیا به باطل ایمان مى آورند و نعمت هاى خدا را ناسپاسى مى کنند؟!

  • [وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا] «11».
    به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکب هایى که در اختیارشان گذاشتیم ] سوار کردیم و به آنان از نعمت هاى پاکیزه روزى بخشیدیم، وآنان را بر بسیارى از آفریده هاى خود برترى کامل دادیم.

  • [یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ ] «12».
    اى پیامبران! از خوردنى هاى پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید؛ مسلماً من به آنچه انجام مى دهید، دانایم.
     
  • [یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ] «13».
    اى مردم! از آنچه [از انواع میوه ها و خوردنى ها] در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گام هاى شیطان پیروى نکنید؛ زیرا او نسبت به شما دشمنى آشکار است.

  • [وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالًا طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ] «14».
    و از نعمت هاى حلال و پاکیزه اى که خدا روزى شما فرموده بخورید و از خدایى که به او ایمان دارید، پروا کنید.

    اکتفا به مال حلال واقعیّتى است که قرآن مجید و روایات به آن دستور داده اند و چه نیکو است که انسان در این چند روزه محدود زندگى، خود را از حرام حفظ کند و آنچه را از حلال به دست مى آورد، به اندازه حاجتش خرج کرده، بقیّه را با خداى خود از طریق صدقات و انفاق و سایر کارهاى خیر معامله کند. در روایات بابى هست تحت عنوان باب کفاف که روایات جالب و مهمّى، چه نیکو است به بعضى از آن ها اشاره شود:

  • قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: إِنَّ مِنْ أَغْبَطِ أَوْلِیائِى عِنْدى رَجُلٌ خَفیفُ الْحالِ، ذا حَظٍّ مِنْ صَلاةٍ، أَحْسَنَ عِبادَة رَبِّهِ بِالْغَیْبِ وَکانَ غامِضاً فى النّاسِ، جُعِلَ رِزْقُهُ کَفافاً فَصَبَرَ عَلَیْهِ عَجَّلَتْ مَنِیَّتُهُ فَقَلَّ تُراثُهُ وَقَلَّتْ بَواکِیهِ «15».
    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند عزّوجلّ فرمود: نیکوحال ترین دوست من نزد من بنده اى است که امور دنیایى و مادّى اش سبک و از نماز بسیار بهره مند است، در پنهانى عبادت پروردگارش را بسیار نیکو به جاى مى آورد و با این حال بین مردم از شهرت برخوردار نیست، روزى و زندگى مادّى اش به اندازه کفاف نیاز اوست و بر این زندگى صابر است، نزدیک مرگ، ارثش کم و گریه کننده بر او اندک است.

    کنایه از این که اموالش را خرج حق کرده، از این نظر چیزى براى ماندن نگذاشته و در بین مردم هم شهرت فوق العاده ندارد، تا جمعیّت کثیرى بر مرگش بنالند!!

  • قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: اللهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ وَمَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ العِفافَ وَالْکِفافَ وَارْزُقْ مَنْ أَبْغَضَ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ المالَ وَالْوَلَدَ «16».
    پیامبر صلى الله علیه و آله به پیشگاه حق عرض کرد: پروردگارا! محمّد و آل محمّد و دوستان محمّد و آل محمّد را عفّت شکم و شهوت و اقتصادى پاسخ گوى نیاز عنایت کن و به دشمنان محمّد و آل محمّد ثروت و اولاد بده!!

    چون در تاریخ حیات، ثروت و اولاد زیاد باعث غرور و کبر و خودخواهى و ظلم شده، از این جهت پیامبر صلى الله علیه و آله براى دشمنان آن را درخواست مى نماید و در حقیقت نفرین مى کند.

  • قالَ: أَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلى مُوسى علیه السلام یا مُوسى لا تَفْرَحْ بِکَثْرَةِ المالِ، وَلا تَدَعْ ذِکْرى عَلى کُلِّ حالٍ فَإِنَّ کَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنُوبَ وَإِنَّ تَرْکَ ذِکْرى یُقْسِى الْقُلُوبَ «17».
    موسى بن جعفر علیه السلام از پدرش نقل مى کند که خدا به موسى فرمود: به زیادى مال خوشحال مشو و یادم را در هیچ حالى فراموش مکن، زیادى مال گناهانت را فراموشت مى دهد و ترک یاد من قلبت را سخت مى کند.

از آیات و روایات استفاده مى شود که انسان نسبت به تأمین معیشتش نباید بى تفاوت بماند و به بیکارى و سستى و تنبلى و تن پرورى تکیه کرده، منتظر باشد امور زندگیش را دیگران اداره کنند که تن پرورى و سربار مردم بودن از گناهان است.

و از طرفى انسان حق ندارد تمام همّت و نیرویش را در دنیادارى و دنیاخواهى خرج کند و به ازدیاد ثروت و مال پرداخته، از حق و حقیقت باز بماند و از رسیدن به رشد و کمال و مقام والاى آدمیّت محروم شود و در نتیجه به لعنت حق و عذاب الهى گرفتار آید.

حق این است که انسان با نیروى خدا داده و با توجّه به حدود الهى و مقرّرات پاک پروردگار و به کار گرفتن دستورهاى اولیا، دنبال کسب و کار رفته و خودش عهده دار اداره امور معیشت خود و اهل و عیالش گردد.

انسان در مسیر کسب و کار، باید سعى کند از حلال به دست آورد و به طور حلال خرج کند و مازاد آن را با خداى خود معامله کرده و به وسیله خرج کردن مال در راه خدا، کسب آخرت آباد و رضوان الهى نماید. خلاصه مطلب این که انسان باید در حدّ عفاف و کفاف تحصیل مال کند و در حدّ به دست آوردن آخرتى آباد مازاد مال را در راهى که حضرت مولا دستور داده خرج کند و به عبارت دیگر، از طرفى تاجر مال در حدّ عفاف و کفاف باشد و از طرف دیگر با همان مال، تاجر و کاسب آخرتى هم چون آخرت انبیا و اولیا گردد.

انسان اگر بخواهد، فقط تاجر دنیا و کاسب ثروت و مال باشد، از نظر حق محکوم و از انسانیّت به دور است.

از رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در این زمینه روایتى به این مضمون نقل شده:
ما أُوحِىَ إِلَىَّ أَنْ اجْمَعِ الْمالَ وَکُنْ مِنَ التَّاجِرینَ وَلکِنْ أُوحِىَ إِلَىَّ أَنْ [
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ* وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ] «18». «19» به من وحى نشده مال جمع کن یا تاجر باش، بلکه به من وحى شده «تسبیح گوى و حمد پروردگار بجاى آر و از سجده کنندگان باش و خدا را تا رسیدن مرگ بنده باش».

به سلمان گفتند: ما را وصیّت کن. گفت: اگر مى توانید در راه حج یا در جبهه جهاد، یا در حال آباد کردن مسجد حق بمیرید، در حال تجارت مال و خیانت، از دنیا نروید.

آرى، اگر تاجر از مرز عفاف و کفاف بگذرد و در راه زیاد کردن و جمع ثروت افتد، در حقیقت در میدان حبّ دنیا که رأس همه گناهان است افتاده و دچار ظلم و فسق و فجور و خیانت خواهد شد و اگر در این حال بمیرد خائن به خدا و انبیا و امامان و خائن به نفس خویش مرده است.

راه مستقیم حق این است که انسان برابر با دستور خداوند، هم کاسب مال باشد و هم کاسب فضیلت؛ چه بهره هاى عظیمى که انسان مى تواند از طریق خرج کردن مال در راه خدا به دست آورد و چه کارهاى خیرى از قبیل ساختن مسجد، کتابخانه و مدرسه، به مستمندان و آبروداران کمک کردن و ... که با مال مى تواند انجام دهد؟

به همین خاطر اسلام براى تجارتى که نتیجه اش، اداره امور معیشت اهل و عیال و انجام انواع کارهاى خیر و خداپسندانه است، فضیلت بسیار مهمّى قائل شده و در قرآن مجید از تاجران و کاسبان بیدارى که تجارت و کسب را وسیله رسیدن به رضوان حق قرار داده اند تعریف کرده:
[رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ ] «20».
مردانى که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمى دارد «21».

در زمینه تشویق براى به دست آوردن مال حلال روایات بسیار جالبى در آثار اسلامى آمده که قسمتى از آن را مى خوانید:

  • قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله: مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوبٌ لا یُکَفِّرُها إِلّا الهَمِّ فى طَلَبِ الْمَعیشَةِ «22».
    رسول الهى صلى الله علیه و آله فرمود: از گناهان، گناهانى است که کفّاره اى جز غصّه در راه طلب روزى ندارد.

  • وَقالَ صلى الله علیه و آله: التّاجِرُ الصَدُوقُ یَحْشُرُ یَوْمَ القِیامَةِ مَعَ الصَّدِّیقینَ وَالشُّهَداءِ «23».
    و نیز پیامبر عزیز اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: تاجرى که با تمام وجودش در راستى است، روز قیامت در صف صدّیقین و شهدا محشور مى شود.

  • وَقالَ صلى الله علیه و آله: مَنْ طَلَبَ الدُّنْیا حَلالًا تَعَفُّفاً عَنِ الْمَسْأَلَةِ وَتَوْسیعاً عَلى عَیالِهِ وَتَعَطُّفاً عَلى جارِهِ لَقَى اللّهَ وَوَجْهُهُ کَالْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ «24».
    آن حضرت فرمود: کسى که به خاطر نجات از گدایى و وسعت دادن به عیال و همدردى با همسایه به دنبال دنیاى حلال برود، خدا را با صورتى همانند ماه شب چهارده ملاقات خواهد کرد.

  • قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: عَلَیْکُمْ بِالتِّجارَةِ فَإِنَّ فیها تِسْعَةَ أَعْشارِ الرِّزْقِ «25».
    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: بر شما باد به تجارت که نه قسمت از ده قسمت رزق در آن است.

  • وَقالَ صلى الله علیه و آله: الاسْواقُ مَوائِدُ اللّهِ فَمَنْ أَتاها أَصابَ مِنْها «26».
    و نیز آن حضرت فرمود: بازارها سفره هاى خدایند، پس کسى که به سوى آن ها رود نصیب و بهره از آن ها خواهد برد.

  • وَرُوِىَ أَنَّ عیسى عَلى نَبِیّنا وَآلِهِ وَعَلَیْهِ السَّلامُ رَأى رَجُلًا فَقالَ لَهُ: ما تَصْنَعُ؟
    فَقالَ: أَتَعَبَّدُ قالَ: وَمَنْ یَعُولُکَ؟ قالَ: اخِى قالَ: اخُوکَ أَعْبَدُ مِنْکَ «27».
    گفته اند: عیسى مردى را دید. به او گفت: کارت چیست؟ گفت: عبادت.
    عیسى پرسید: چه کسى تو را اداره مى کند؟ گفت: برادرم. فرمود: برادرت از تو عابدتر است.

  • عَنِ الْباقِرِ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله فى حَجَّةِ الْوَداعِ: أَلا إِنَّ الرُّوحَ الأَمینَ نَفَثَ فى رُوعى أَنَّهُ لا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتّى تَسْتَکْمِلَ رِزْقَها فَاتَّقُوا اللّهَ عَزَّوَجَلَّ وَاجْمِلُوا فى الطَّلَبِ وَلا یَحْمِلَنَّکُمْ اسْتبْطاءَ شَىْ ءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَىْ ءٍ مِنْ مَعْصِیَةِ اللّهِ جَلَّ وَعَزَّ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالى قَسَّمَ الأَرْزاقَ بَیْنَ خَلْقِهِ حَلالًا وَلَمْ یُقَسِّمْها حَراماً فَمَنِ اتَّقَى اللّهَ عَزَّوَجَلَّ وَصَبَرَ أَتاهُ اللّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَمَنْ هَتَکَ حِجابَ السِّتْرَ وَعَجَّلَ فَأَخَذَ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلالِ وَحُوسِبَ عَلَیْهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ «28».

    امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در آخرین سفر مکّه فرمودند: آگاه باشید که روح الامین به قلبم ندا کرد که جاندارى نمى میرد مگر آن که به تمام روزى مقرّر شده اش برسد، تقواى خدا پیشه کنید و همه همّت و قدرت خود را در طلب روزى خرج نکنید، بلکه اختصار در کسب را مراعات نمایید و اگر چیزى از روزى شما در رسیدن به شما کندى کرد، آن را از راه معصیت نجویید، خداى تبارک و تعالى روزى را از طریق حلال بین بندگانش قسمت کرده و این قسمت را از راه حرام قرار نداده، هرکس تقوا پیشه کند و بر حرام صبر نماید به روزى حلالش مى رسد، هرکس پرده حیا و حرمت را بدرد و از غیر حلال کسب روزى نماید، از مقدار حلالش کاسته خواهد شد و در قیامت آنچه از حرام به دست آورده به حساب او خواهد آمد.

  • عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقى کَلَّهُ عَلَى النَّاسِ «29».
    امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: کسى که سربار مردم است از رحمت خدا دور است.

  • لقمان حکیم به فرزندش فرمود:
    از کسب حلال براى از بین بردن فقر کمک بگیر؛ زیرا کسى فقیر نشد مگر این که دچار سه بلا گشت: کم مایگى در دین، ضعف در عقل، از بین رفتن جوانمردى و از این سه بلا بزرگ تر سبک شمرده شدن پیش مردم است.

اوزاعى، ابراهیم ادهم را دید بسته اى هیزم بر گردنش گذاشته و براى فروش مى برد. گفت: اى ابا اسحاق! تو کجا و هیزم کشى؟ تمام برادرانت حاضرند مخارج تو را به گردن گرفته و زندگیت را اداره کنند. ابراهیم گفت: اى اوزاعى! این سخن را بگذار که به من رسیده، هرکس براى طلب حلال خود را به ذلت افکند بهشت بر او واجب مى شود.

با توجّه به آیاتى که در این زمینه گذشت و روایاتى که از مهم ترین کتب حدیث نقل شد، انسان به این نتیجه مى رسد که انسان اسلامى و عارف عاشق از این که دیگران از محصول رنج و زحمتشان زندگى او را اداره کنند بیزار است، بلکه انسان خدایى براى رفع نیاز خود و احتیاج زن و فرزند از کسب حلال طلب روزى کرده و از راه حلال براى جلب رضایت و خشنودى مولا مى کوشد و در تمام لحظات، دنیا و مال دنیا و کسب دنیا و درهم و دینار دنیا را وسیله به دست آوردن آخرتى آباد قرار داده و هرگز نخواهد گذاشت دنیا با تمام مظاهر دلفریبش او را فریفته و مغرور نموده و از خدا و راه پاک الهى منحرف نماید.

عارف مى داند که مال وسیله است نه هدف، عارف مى داند که دنیا ومال دنیا در صورتى ارزش دارد که از راه حلال به دست آید و در راه خدا مصرف گردد، عارف مى داند که اگر همه دنیا را با هرچه در او هست مجّانى به او ببخشند، ولى در آن رضایت و خشنودى حضرت دوست نباشد، به اندازه آب بینى خوک جذام گرفته ارزش ندارد!!

عارف اگر دنبال کسب و مال برود، به خاطر حبّ مال و شهوت دنیاخواهى نیست، بلکه دنبال کسب رفتن عارف و اتّصال عاشق به مال دنیا فقط به خواست مولا انجام مى گیرد که عارف بدون دستور حق ارزشى براى همه دنیا قائل نیست، چه رسد به مقدار مال بسیار محدودى که مى خواهد با آن سدّ جوع کرده و بدنش را بپوشاند!!

در این که چه اندازه باید با دنیا و مال دنیا رابطه داشت روایت جالبى بدین مضمون رسیده:

قالَ ثَوْبانُ، قُلْتُ یا نَبِىَّ اللّه ما یَکْفینى مِنَ الدُّنْیا، قالَ: ما سَدَّ جَوْعَتَکَ، وَوارى عَوْرَتَکَ وَإِنْ کانَ لَکَ بَیْتٌ یُظِلُّکَ فَبَخٍّ بَخٍّ وَإِنْ کانَ لَکَ دابَّةٌ تَرْکَبُها فَذاکَ وَأَنْتَ مَسْئُولٌ عَمّا سِوى ذلِکَ «30».
ثوبان مى گوید، به پیامبر خدا گفتم: از دنیا چه مقدار مرا کفایت مى کند؟
فرمود: به اندازه اى که گرسنگى ات را برطرف کرده و بدنت را بپوشاند و اگر خانه اى داشته باشى، پس خوشا به حالت، خوشا به حالت و اگر مرکبى براى سوارى بگیرى خوب است و مازاد بر این چهار برنامه را در قیامت باید پاسخ بگویى.

خداوند بزرگ و انبیا الهى و امامان عزیز و عارفان وارسته و عاشقان مست جام معرفت و حکیمان و ناصحان و دلسوزان به طور دائم سفارش مى کردند که فقط به دنیاى حلال روى آورید و مازاد مال حلال را با خداوند مهربان معامله کنید و در خوردن و پوشیدن و خرج کردن حلال هم در حدّ ضرورت استفاده نمایید و وقت گران بهاى خود را که باید صرف فضیلت و ادب و انسانیّت گردد، خرج دنیاى غیرحلال و غیرضرورى ننموده و از دل بستن به مال و فرح و انبساط نسبت به ثروت، سخت بپرهیزید و سعى کنید در فرقه دنیاپرستان داخل نشوید و در زمره اهل دنیا به حساب نیایید.

و به قول عطّار نیشابورى:

نداى غیب به جان تو مى رسد پیوست
که پاى در نه و کوتاه کن زدنیا دست
هزار بادیه در پیش بیش دارى تو
تو این چنین ز شراب غرور ماندى مست
جهان پلى است بدان سوى چه که هر ساعت
پدید آید از این پل هزار جاى شکست
به پل برون نشود با چنین پلى کارت
برون بجه زچنین پل که نیست جاى نشست
چو سیل پل شکن از کوه سر فرود آرد
بیفتد پل و در زیر پل بمانى پست
تو غافلى و به هفتاد، پشت شد چو کمان
تو خوش بخفته اى و تیر عمر رفت از شست «31»
          

بیایید از دنیا به اندازه لازم برداریم و در این برخورد اگر سهم بیش ترى نصیب ما شد، آن سهم را تبدیل به عمل صالح کنیم.
مگر آنان که عمرى براى تحصیل مال و روى هم انباشتن آن رنج کشیدند، به هنگام انتقال از دنیا به آخرت، از اموال و ثروت خود چیزى با خود بردند؟
ثروت بیکران ثروتمندان، به هنگام مرگ صاحبانش، چه دستى از آن ها گرفت و چه مشکلى از مشکلات وقت مرگ را براى آنان حل کرد، جز این که با یک دنیا حسرت و با یک جهان تأسّف بر عمر برباد رفته از دنیا رفتند!!
بیایید به فرموده امام عارفان و محبوب عاشقان حضرت على علیه السلام، از دنیا براى آبادى آخرت توشه بگیریم و از این مسیر خشنودى حق را تحصیل نماییم.


----------------------------------------------------------

(1)- نساء (4): 10.
(2)- نساء (4): 29- 30.
(3)- بقره (2): 275.
(4)- الأمالى، شیخ صدوق: 398، مجلس 62، حدیث 12؛ بحار الأنوار: 72/ 170، باب 58، حدیث 2.
(5)- الأمالى، شیخ صدوق: 427، مجلس 66، حدیث 1؛ بحار الأنوار: 72/ 171، باب 58، حدیث 3.
(6)- وسائل الشیعة: 12/ 179، باب 114، حدیث 16016؛ المحاسن: 1/ 6، باب 1، حدیث 15؛ بحار الأنوار: 72/ 115، باب 50، حدیث 9.
(7)- مستدرک الوسائل: 14/ 13، باب 13، حدیث 15969؛ الخصال: 1/ 325، حدیث 14؛ بحار الأنوار: 72/ 171، باب 58، حدیث 7.
(8)- بحار الأنوار: 72/ 170، باب 58، حدیث 1.
(9)- بقره (2): 172.
(10)- نحل (16): 72.
(11)- اسراء (17): 70.
(12)- مؤمنون (23): 51.
(13)- بقره (2): 168.
(14)- مائده (5): 88.
(15)- الکافى: 2/ 140، باب الکفاف، حدیث 1؛ بحار الأنوار: 69/ 57، باب 95، حدیث 1.
(16)- الکافى: 2/ 140، باب الکفاف، حدیث 3؛ بحار الأنوار: 69/ 59، باب 95، حدیث 3.
(17)- الکافى: 2/ 497، باب ما یجب من ذکر اللّه، حدیث 7؛ علل الشرایع: 1/ 81، حدیث 2؛ بحار الأنوار: 67/ 55، باب 44، حدیث 23.
(18)- حجر (15): 98- 99.
(19)- محجة البیضاء: 3/ 144، آداب الکسب والمعاش، باب 1؛ بحار الأنوار: 69/ 47، باب 94.
(20)- نور (24): 37.
(21)- محجّة البیضاء: 3/ 140، کتاب آداب الکسب والمعاش، باب 1.
(22)- محجّة البیضاء: 3/ 139، کتاب آداب الکسب والمعاش، باب 1.
(23)- محجّة البیضاء: 3/ 140، کتاب آداب الکسب والمعاش، باب 1.
(24)- محجّة البیضاء: 3/ 140، کتاب آداب الکسب والمعاش، باب 1.
(25)- محجّة البیضاء: 3/ 141، کتاب آداب الکسب والمعاش، باب 1.
(26)- محجّة البیضاء: 3/ 141، کتاب آداب الکسب والمعاش، باب 1.
(27)- محجّة البیضاء: 3/ 141، کتاب آداب الکسب والمعاش، باب 1.
(28)- محجّة البیضاء: 3/ 141، کتاب آداب الکسب والمعاش، باب 1.
(29)- الکافى: 5/ 72، باب الاستعانة بالدنیا على الآخرة، حدیث 7.
(30)- مجموعة ورّام: 2/ 215.
(31)- عطار نیشابورى.

 
برگرفته از کتاب عرفان اسلامى نوشته استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان