خاطره شنیدنی درباره فرمانده جدید سپاه قدس/ سرداری که پوتین‌هایش وصله داشت! + فیلم

علیرضا دلبریان جانباز دفاع‌مقدس چند صباح قبل، خاطره‌ای شنیدنی درباره سردار اسماعیل قاآنی روایت کرده بود.

خاطره شنیدنی درباره فرمانده جدید سپاه قدس/ سرداری که پوتین‌هایش وصله داشت! + فیلم

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار سرتیپ اسماعیل قاآنی جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساعت‌هایی بعد از اعلام خبر تلخ شهادت سپهبد قاسم سلیمانی از سوی فرمانده معظم کل قوا، به عنوان فرمانده جدید نیروی قدس سپاه منصوب شد.

این سردار دوران دفاع مقدس که زاده شهر مشهد است، در دوران پیروزی انقلاب جوانی 20ساله بود و اواخر سال 58 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و اوایل سال 59 برای آموزش به تهران آمد. به‌گفته خودش، با شهید خادم‌الشریعه مؤسس تیپ 21 امام رضا(ع) و شهید چراغچی فرمانده تیپ امام رضا(ع) در یک کلاس آموزشی در پادگان سعدآباد ــ که الآن پادگان امام علی(ع) است ــ آموزش دیدند.

تلویزیون , صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران , برنامه تلویزیونی خندوانه , سردار قاسم سلیمانی , شهید سپهبد قاسم سلیمانی ,

بعد از آموزش به مشهد رفته و در مرکز آموزش سپاه به‌عنوان کادر مشغول به فعالیت می‌شود. با وقوع حوادث کردستان، اواسط سال 59 راهی آن منطقه می‌شود.

وی از سال 60 تا پایان جنگ در جبهه فعالیت می‌کرد ودر دوران دفاع مقدس فرماندهی یگان‌های 5 نصر و 21 امام رضا(ع) را به‌عهده داشت. سردار قاآنی تا سال 66 فرمانده تیپ امام رضا بود که پس از آن فرماندهی لشکر 5 نصر را به‌عهده گرفت.

پس از پایان جنگ مدتی به خراسان برمی‌گردد و بعد از تأسیس نیروی قدس در آن مشغول به خدمت شده است که تاکنون هم ادامه یافته است. دوستی وی با شهید سلیمانی از سال 61 و در جلسات مناطق عملیاتی شروع شد و تا امروز استمرار یافته بود.

سردار قاآنی برای مدتی نیز معاون اطلاعات و معاون حفاظت اطلاعات ستاد مشترک سپاه بود که پس از آن جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه شد.

علیرضا دلبریان جانباز دفاع‌مقدس چندی قبل در برنامه‌ای تلویزیونی خاطره‌ای شنیدنی از خاکی‌بودن و تواضع سردار اسماعیل قاآنی مطرح کرد که لباس‌ها، چهره و پویتن پای فرمانده لشکر وصله‌پینه سه سانتی داشت؛ دلبریان که خودش جزو رزمندگان تحت فرماندهی سردار قاآنی بوده می‌گوید که با خودم می‌گفتم چرا پوتین نویی از تدارکات نمی‌گیرد؛ عاشق و دلباخته این تواضع و خاکی بودن فرمانده شدم؛ با خودم گفتم این فرمانده لشکر بگوید بمیر من می‌میرم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان