کمکهای داوطلبانه شهروندان به یکدیگر در روزهای بحران، اقدامی ارزشمند در فرهنگ و جامعه ایرانی بوده است و بطور معمول در هر بحران طبیعی یا اجتماعی، شهروندان به یاری یکدیگر شتافته و با اهدای کمکهای داوطلبانه میتوانند باری از دوش هموطنان خود بردارند، اما به نظر میرسد اگر این کمکهای داوطلبانه براساس ساختارها و مسیرهای مشخصی صورت نپذیرند، چه بسا نه تنها کمکی به باز شدن گرهها نکنند که حتی مشکلات جدیدی بیافرینند. مسالهای که امروز و در زمانه شیوع بیماری کرونا نیز بیش از پیش احساس میشود.
صدمه به عابر بانکها، نمونهای از کمکهای غیراصولی
در روزهای ابتدایی شیوع کرونا، تصاویری در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد که نشان میداد برخی شهروندان داوطلب و مسوولیتشناس، به صورت خودجوش و با مواد ضدعفونی کننده و شوینده مشغول پاکیزهسازی دستگاههای عابر بانک هستند. دستگاههایی که ممکن بود در صورت آلودگی، موجب ابتلاء بسیاری از شهروندان به ویروس کرونا شوند. اما مشکل از جایی آغاز شد که طبق اظهارات برخی مسوولان بانکی، این شستشوها به دلیل غیراصولی بودن، صدمات فراوانی را به دستگاههای عابر بانک وارد کردند؛
دستگاهها و صفحههای نمایش عابر بانکها برای ضدعفونی نیازمند مواد شوینده خاصی هستند و استفاده از موادی همچون وایتکس یا آب در برخی شهرها، این دستگاهها را از کار انداخت. عابر بانکها تنها قربانیان این اقدامات غیراصولی نبودند. برخی شهروندان با ضدعفونی غیراصولی تلفنهای همراه یا کارتهای عابر بانک خود، نه تنها تجهیزات خود را خراب کردند که باعث شدند تا با افزایش نیاز به حضور مشتریانی که خواهان تعویض عابر بانکهای خود هستند، کارمندان بانکها را بیش از پیش با خطر ابتلاء به بیماری کرونا مواجه نمایند.
انتشار تصاویری از ضدعفونی خودجوش خیابانها و مغازهها توسط شهروندان داوطلب نیز از جمله تصاویری هستند که این روزها در شبکههای اجتماعی دست به دست میشوند و صد البته برای بسیاری از ما قابل ستایش هستند. با این حال واقعیت آن است که ضدعفونی معابر و مراکز مختلف، باید براساس پروتکلهای مشخص و به صورت تخصصی باشد، در غیر این صورت نه تنها فایدهای ندارد که حتی ممکن است موجب مسمومیت تنفسی شهروندان شده و بار مراجعه به مراکز درمانی را نیز افزایش دهد.
همچنین انتشار تصاویری از تولید خودجوش اقلام مقابله با بیماری کرونا نیز موضوعی است که جای تامل دارد. هرچند تولید اقلام بهداشتی ممکن است کار دشواری نباشد، اما به هر ترتیب باید براساس اصول و قواعد مشخصی صورت پذیرد تا بتوان از این اقلام به عنوان تجهیزات استاندارد یا دستکم نزدیک به استاندارد استفاده کرد در غیر این صورت چنین اقلامی نمیتوانند موجب ممانعت سرایت ویروس کرونا شوند.
کمکهای مردمی و چهرههای مشهور
صدمه به عابر بانکها، تنها نمونهای نتایج کمکرسانیهایی است که به صورت خودجوش و با نیت سالم، اما به صورتی غیرتخصصی و بیبرنامه، منجر به بروز آسیبهایی شدهاند. سالها است که پس از هر بحران طبیعی، سیل کمکهای مردمی به سمت آسیبدیدگان سرازیر میشود.
بطور معمول بخشی از این کمکها در اختیار سازمانها و مراکز دولتی همچون هلال احمر، کمیته امداد امام خمینی (ره) و بهزیستی قرار میگیرد که بر طبق قوانین موجود، سازوکارهای مشخصی برای نظارت بر نحوه توزیع این کمکها وجود دارد، اما گروهی از چهرههای مشهور نیز هستند که در هنگام بروز بحرانها به گردآوری کمکهای مردم میپردازند. در طی سالهای گذشته برخی از این چهرههای مشهور، کمکهای دریافتی خود را در اختیار نهادهای متولی قرار دادند و برخی دیگر نیز به صورت شخصی دست به توزیع این کمکها زدند. نکته جالب توجه آن است که تنها چند تن از این چهرههای مشهور حاضر شدند گزارشهایی دقیق و جزء به جزء از نحوه توزیع کمکهای مردمی را از طریق رسانهها یا شبکههای اجتماعی به مردم اعلام نمایند و مابقی هرگز اطلاعات و جزئیات مربوط به نحوه ارائه این کمکها به شهروندان آسیبدیده را اعلام نکردند. فعالیتهای غیرشفاف برخی چهرههای مشهور در زلزله ازگله باعث شد تا در نهایت پرونده بعضی از این افراد با شکایت زلزلهزدگان به دادگاه کشیده شود.
این مساله تا جایی شدت یافته است که پس از زلزله ازگله و کمکهای نقدی و غیرنقدی میلیارد تومانی شهروندان به برخی از این چهرههای مشهور، کار به دادگاه رسید و روستاییان آسیبدیده از برخی از این چهرهها شکایت کردند و مدعی شدند که کمکهای دریافتی مردم به این چهرهها یا موسسات خیریه، هرگز به دست مردم نرسیده است.
اکنون نیز به نظر میرسد جامعه وضعیت مشابهی برقرار است. در حالی که برخی چهرههای مشهور در تلاش هستند تا با پیوستن به پویشهای مختلف، گامهایی را برای مقابله با بیماری کرونا بردارند، نتیجه اقدامات برخی از چهرهها که در حال جمعآوری کمکهای مردم برای اهداء آن به مراکز درمانی یا بیماران هستند، با سوالاتی روبرو است که میتوان با مرور شبکههای اجتماعی با برخی از این سوالات مواجه شد.
در این روزها میتوان تصاویری از این چهرههای مشهور در فضای مجازی را مشاهده که اینبار به بهانه مقابله با بیماری کرونا و اهدای اقلامی همچون ماسک یا دستکش به مراکز درمانی یا اقشار آسیبپذیر در حال دریافت وجوه مختلف از شهروندان بوده یا اقلامی که برای مراکز درمانی حیاتی و ضروری هستند را به رایگان از شهروندان دریافت کرده و مدعی میشوند که این وجوه یا اقلام را به دست مراکز بهداشتی میرسانند، در حالی که هیچ سند یا مدرک معتبری را به مخاطبان خود ارائه نمیکنند و مشخص نیست که سرانجام این کمکهای دریافتی چه خواهد شد.
این در حالی است که مراکز بهداشتی کشور، بیش از هر زمان دیگری به تک تک این اقلام بهداشتی نیاز دارند و کمبود برخی اقلام، میتواند ضررهای جبران ناپذیری برای سلامت کادر درمانی و بیماران مبتلا به کرونا به بار بیاورد.
چهرههای مشهور؛ در کارزار کمکرسانی یا بر بساط سودجویی؟
ایران کشوری است که با حوادث طبیعی بیگانه نیست. سیل، زلزله، خشکسالی و بیماریهای واگیردار همواره بخشی از تاریخ هزاران ساله این کشور بوده است. همچنین اعطای کمکهای خودجوش از سوی مردم به یکدیگر نیز امری طبیعی است که منافع بسیاری برای شهروندان دارد. اما واقعیت آن است که هر اقدام خودجوشی بطور لزوم مفید به فایده نخواهد بود که حتی ممکن است اثرات و نتایج ناگواری به بار آورد.
کم نیستند چهرههایی که تا پیش از این در جامعه شناخته شده نبودند، اما امروزه با درج تصاویری از هدایای خود به کودکان فقیر روستاهای دورافتاده و ادعای کمک به اقشار آسیبپذیر، بساط کسب و کارهای خود را نیز به صورتی نامحسوس در شبکههای اجتماعی و به ویژه اینستاگرام گستراندهاند و در حالی که مدعی اداره موسسات خیریه در حسابهای کاربری شبکههای اجتماعی هستند که با کمی جستجو میتوان دریافت این موسسات ادعایی نه جایی ثبت شدهاند و نه حتی مجوزی رسمی یا تارنمایی فعال دارند، اما کسی نیز مانع دریافت کمکها از سوی این افراد نمیشود.
برخی افراد در شبکههای اجتماعی توانستهاند با جمعآوری کمکهای مردمی با ادعای حمایت از اقشار آسیبپذیر و سوار شدن بر موج احساسات مردمی، تبدیل به چهرههای مشهور شده و فعالیتهایی غیرشفاف را صورت دهند که نتایج آن چندان مشخص نیست.
به نظر میرسد در هر بحرانی، شبکههای اجتماعی تبدیل به جولانگاهی برای مدعیان کمکرسانی میشود و در نهایت نیز پس از فروکش کردن بحران، مشخص نخواهد شد نتیجه کمکهای گردآوری شده چه خواهد شد و این چهرههای مشهور، در نهایت با کمکهای دریافتی چه کردهاند. در عین حال حتی اگر این افراد صادق نیز باشند، همواره این امکان وجود دارد که بتوان این پرسش را مطرح کرد که چرا چهرههای مشهور به فلان مکان یا فلان گروه اجتماعی کمک کردهاند؟ چرا فلان گروه از این کمکها محروم ماندهاند؟ عدالت در توزیع این کمکها تا چه اندازه رعایت شده است و آیا این کمکها واقعا به دست افراد نیازمند رسیده است یا خیر؟ و در صورتی که یک چهره مشهور در امانت خیانت کند، با چه مجازاتی روبرو خواهد شد؟
نظاممند سازی اقدامات خودجوش، ضرورتی برای همیشه
اگر بپذیریم که بروز بحرانهای طبیعی در هر جامعهای و به ویژه جوامعی که در مناطق جغرافیایی پرخطر ساکن هستند، یک قطعیت همیشگی است، بایستی پذیرفت که کمکرسانی خودجوش نیز بخشی از جریان طبیعی همان جامعه است. اما واقعیت آن است که خودجوش بودن کمکرسانیها نمیتواند تبدیل به بهانهای شود که هر شخصی به صرف اتکا به اینکه چهرهای شناخته شده است، اقدام به گردآوری کمکهای مردمی نماید و بدون هرگونه نظارتی این اقلام را بنا بر تشخیص خود توزیع نماید.
عزم برای ساماندهی دریافت و توزیع کمکهای مردمی، اکنون یک نیاز ملی است تا بتوان از برخی آشفتگیها و ابهامات جلوگیری کرد. برای این منظور تدوین قانونی که کمکرسانی را تنها از طریق نهادهای مردم نهاد و موسسات ثبت شده رسمی، شفاف و قانونمند ممکن میسازد، یک ضرورت است. منظور از چنین اقداماتی، ممانعت از هرگونه کمکرسانی یک فرد به دیگری نیست. به صورت سنتی و تاریخی، شهروندان میتوانند با اعطای مبالغ یا اقلام به معتمدان خود، از اقشار آسیبپذیر حمایت کنند. اما اجازه گردآوری گسترده کمکهای مردمی و تبلیغ برای اعطای کمک از سوی یک «فرد» و در جایگاه «حقیقی» در حالی که هیچ تضمینی برای انتقال عادلانه و قطعی این اقلام به نیازمندان وجود ندارد، منطقی نیست. از طرف دیگر دریافت کمک از سوی نهادهای «حقوقی» مردمنهاد، نه تنها معقول و مقبول است که ظرفیتهای این نهادها و قانونمندی آنها که به دلیل ثبت رسمی و فعالیتهای مالی و مالیاتی، میتواند نتایج ثمربخشی را به همراه داشته باشد.
اگر چهرهی مشهوری نیز قصد گردآوری کمکهای مردمی را با تکیه بر شهرت خود داشته باشد، یا میتواند خود اقدام به تاسیس یک سازمان مردم نهاد یا موسسه خیریه شفاف و قانونی نماید و یا از طریق سایر نهادهای خیریه موجود و معتبر، اقدام به چنین کاری نماید. امری که در دیگر کشورهای جهان نیز معمول است.
واقعیت آن است که اگر امروز برای ساماندهی نظام کمک رسانی چهرههای مشهور، اقدام عاجلی صورت نپذیرد، همچنان ابهامات بر سر نحوه گردآوری کمکهای مردمی از سوی چهرههای مشهور ممکن است و بطور حتم در آینده نیز کشور با مشکلاتی مشابه مواجه خواهد شد و در نهایت تداوم این اتفاقات بطور حتم باعث کاهش اعتماد اجتماعی شهروندان به چهرههای مشهور و بدبینی آنان به هر نوع کمکرسانی داوطلبانه خواهد شد.