دلنوشته خانواده کاظم اخوان/ طبیعی بود به پیدا شدن پیراهن خونین یوسف اعتراض کنند!

بعد از حرف و حدیث‌ها، واکنش‌ها، واقعیت‌های پشت‌پرده و یادداشت‌هایی، برادر کاظم اخوان خبرنگار ربوده شده همراهِ حاج احمد متوسلیان نوشت: اعلام پیدا شدن پیراهن خونین یوسف و در آوردن او از چاه فراموشی طبیعی بود که مورد انکار و اعتراض قرار گیرد.

دلنوشته خانواده کاظم اخوان/ طبیعی بود به پیدا شدن پیراهن خونین یوسف اعتراض کنند!

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چند روزی است که در آستانه سالروز ربوده شدن، حاج احمد متوسلیان و همراهانش دوباره بازگشت، شهادت و حتی زنده بودن‌شان سر زبان‌ها افتاد؛ شاید یادداشت احسان محمدحسنی رئیس سازمان هنری و رسانه‌ای اوج، اظهارنظرهای نادر طالب‌زاده و حمید داودآبادی و بسیاری در فضای‌مجازی واکنش‌هایی داشتند. مصداق بارز آن نکته نادر طالب‌زاده بود که گفت: چرا عده‌ای از تفحص محل دقیق دفن احمد متوسلیان خودداری می‌کنند؟ یا صحبت‌های امروزِ حمید داودآبادی که در برنامه‌ای تلویزیون به روایتی از حاج قاسم سلیمانی اشاره کرد که: حاج قاسم سلیمانی گفت "حاج احمد متوسلیان همان شب اول شهید شده است". 

خانواده کاظم اخوان، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی همراه حاج احمد متوسلیان در واکنش به این اظهارنظرها و اتفاقات، دلنوشته‌ای را در اختیار خبرگزاری تسنیم  قرار دادند که مشروح آن را در ادامه ببینید: درست جناب آقای احسان حسنی در سی و هشتمین سالگرد ربوده شدن برادرمان کاظم اخوان خبرنگار خبرگزاری جممهوری اسلامی و دیپلمات‌های ایرانی حاج احمد متوسلیان، تقی رستگارمقدم و سیدمحسن موسوی در لبنان یک بار دیگر نشان داد که اخوان بودن فقط به نام خانوادگی نیست.

احسان حسنی مسئول سازمان هنری رسانه‌ای اوج، حمید داودآبادی روزنامه‌نگار محقق و پژوهشگر دفاع مقدس و نادر طالب‌زاده مستند‌ساز و کارگردان انقلابی اندیشه‌ورز نیز اخوان ما هستند که در حق برادران مظلوم خود کم نگذاشته و حق برادری را به واقع به جا آورده‌اند که اگر بگوییم احسان، حمید و نادر تنها کسانی نبودند که در سی و هشت سال گذشته سرنوشت نامعلوم برادران خود را مطالبه کردند اما تأثیرگذارترین این افراد بوده‌اند و در این راه زحمات زیادی را به جان پذیرفتند.

خوب می‌دانیم برادر حمید با چه خون دلی کتاب‌های کمین جوالای، راز احمد، و سی و هفت سال را نوشت و چاپ کرد و اگر همت عالی احسان عزیز نبود هیچگاه فیلم نگار بی‌خبر و ایستاده در غبار اجازه ساخت و پخش پیدا نمی‌کرد و نادر که در برنامه‌های رسانه‌ای خود پیوسته در حال رمزگشایی از پرونده چهار شهروند ایرانی بوده استف برخود لازم می‌دانیم سپاس فراوان را تقدیم یکایک آنان نماییم که مرهون تلاشهای خستگی‌ناپذیر این عزیزان هستیم چرا که سرنوشت دیپلمات‌های ربوده شده ایرانی را در این چهار دهه با طرح سؤال و یا حتی چالش به دور از هرگونه مصلحت‌نگری و عافیت‌طلبی مورد توجه قرار داده و با شجاعت حقایق را برملاء کرده‌اند، توفیق آنان را از خداوند بزرگ خواهانیم.

اعلام پیدا شدن پیراهن خونین یوسف و در آوردن او از چاه فراموشی طبیعی بود که مورد انکار و اعتراض قرار گیرد احسان به درستی با جملاتی کلیدی مطالبی را در یادداشت خود مطرح کرد که حرف دل ما در تمام این سالها بود و مکرر نوشتیم و گفتیم اما کسی به آن گوش نکرد و اهمیت نداد ما نیز انسانی هستیم تو هم چیزی بگو چشم و دلت گوش و زبان دارد.

احسان جان درونم شرحه شرحه است سخن از زبان ما می‌گویی، آنچه را که خیلی‌ها از آن در تمام سی و هشت سال گذشته خبر داشتند، اما بنا بر مصالحی که نمی‌دانیم چیست و هیچگاه حتی به جهت انسانی این حق را نیافتیم بدانیم که چه کسانی و چرا سرنوشتی خیلی دور و خیلی نزدیک برای آنان رقم زده‌اند، از بی‌خبری ما و ملت بزرگ ایران چی به آنها می‌رسد، چرا نباید بدانیم بر عزیرانمان چه گذشته است، حکایت از چه کنم که سینه سینه مالامال درد است اما مرهمی نیست. سالهاست از خویشتن خویش جدا شده‌ایم. کاظم تو هر چه دیر بیایی هنوز برای ما زود است اما نمی‌دانم روز آمدنت چه روزی خواهد بود اما بوی پیراهن یوسف می‌آید و دیدار نزدیک است. سالهای سخت با این روزگار برزخی‌ ساخته‌ایم، تا ید بیضایی به در آید و به پنهان‌کاری، عدم صداقت و صراحت پیان دهد.

دیری است که از روی دل آرای تو دوریم

محتاج بیان نیست ه مشتاق حضوریم

زین قصه پر غصه عجب نیست شکستن

هرچند که با حوصله‌ی سنگ صبوریم (سایه)

مشهدالرضا - خانواده کاظم اخوان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان