بدرود، نسل طلایی

ما روزنامه‌نگاران و خبرنگاران حوزه سینما و تئاتر تصویری متفاوت از ستاره‌های سینما، بازیگرها و کارگردان‌ها داریم؛

بدرود، نسل طلایی
تصویری که معمولاً با آنچه در ذهن مردم شکل گرفته متفاوت است. این روزها بازیگرها و سینماگران، به یمن وجود شبکه‌های اجتماعی، ارتباطی بی‌واسطه و کمتر متکی به رسانه‌های رسمی و تخصصی با مردم و دوستدارانشان دارند.
در این شیوه ارتباطی آنها بیشتر روی نمایش وجوهی از شخصیت خود اهتمام دارند که برای دیگران جذاب و غبطه برانگیز به نظر برسد. آنها کوشش می‌کنند با موضع‌گیری درباره مسائل اجتماعی یا همراه شدن با موج‌های جامعه خود را کنار مردم نشان بدهند، در بحران‌ها سوگوارند و در شادی‌ها غرق در سرور. البته این قاعده برای همه صدق نمی‌کند اما اغلب چهره‌های مشهور و محبوب بویژه در عرصه هنر این استراتژی را دنبال می‌کنند تا فالوئرهایشان را حفظ کنند.
اما تجربه اهالی رسانه از برخوردها و مصاحبه‌ها با این چهره‌ها، اغلب ربطی به این سیما ندارد. برخوردهای سرد و گاهی زننده، بدقولی در پاسخگویی، بی‌انگیزگی، کم اطلاعی از حرفه‌ خود و تحمل نکردن سؤال‌های انتقادی، بیشترین خاطره آنانی است که سال‌هاست فعالیت رسانه‌ای انجام می‌دهند. نقطه تبلور این تفرعن را معمولاً می‌شود در نشست‌های خبری جشنواره فیلم فجر دید؛ جایی که تریبون در اختیار چهره‌هاست و آنها فرصت جلوه‌گری دارند. چند موضع‌گیری حرفه‌ای، منصفانه و درست، چند واکنش بجا و دور از منفعت‌طلبی در این نشست‌ها به خاطر دارید؟
در میان همین چهره‌های شناخته شده، عده‌ای با اخلاق و حرفه‌ای هستند که سلوک و رفتارشان نشان دهنده روندی است که اخلاق در جامعه ایرانی طی کرده است. هنرمندانی موسفید کرده که به اخلاق و جدی گرفتن حرفه‌شان شهره‌اند. هر چه سینماگران و هنرمندان نسل امروز، متوقع و پرافاده‌اند و کمتر علاقه‌ای به آموختن و تجربه کردن نشان می‌دهند، برای قرارشان اهمیت قائل نمی‌شوند و می‌توانند ساعت‌ها یک خبرنگار را سر کار بگذارند، نسل قدیمی محترمند و آداب‌دان. به وعده‌شان پایبندند، احترام گفت‌وگوکننده را نگه می‌دارند. ادبیات و تسلطشان نسبت به موضوع و حوزه کاری‌شان نشاندهنده دانش و تجربه‌ای است که در طول سال‌ها به دست آمده و بیش از هرچیز باعث تواضع آنها شده است.
چنگیز جلیلوند که بتازگی از میان‌مان رفت یکی از بازماندگان این قافله کم‌شمار اما باارزش بود؛ هنرمندی تکرارنشدنی با صدایی خاص و کارنامه‌ای رشک برانگیز. با رفتن او فقط هنر دوبله دچار نقصانی بزرگ نشد، جامعه مردی را از دست داد که عمرش را به پای هنر گذاشت و انبوهی خاطره برای مردم سرزمینش ساخت. منوچهر والی‌زاده، خسرو خسروشاهی، منوچهر اسماعیلی و جلال مقامی هم مانند جلیلوند، عمری را با احترام، عشق و اخلاق حرفه‌ای سپری کردند. استمرار در حرفه‌ای که فراز و فرود بسیاری دیده همتی سترگ می‌خواهد، آن هم در سرزمینی که بادهای مخالف برای رشد هنر وزیده است. امید که عمرشان طولانی باد. عمر نسلی که با رفتنشان نه تنها هنر این مملکت نحیف‌تر شده که آداب هنرمند زیستن، به فراموشی سپرده می‌شود.‌

* منتشر شده در روزنامه ایران؛ سه‌شنبه 04 آذر
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان