محتوای سواد بصری شامل عناصر بصری همچون نقطه، خط و شکل و فنون بصری همچون تقارن، تعادل و تضاد است که زبان بصری نامیده میشوند و به همراه مؤلفههایی همانند ادراک و ارتباط تصویری و تفکر و یادگیری بصری، سواد بصری را تشکیل میدهند که در نهایت به نوعی آگاهی میانجامد که از طریق دیدن دریافت میشود و وظیفه رسانهها در این فرآیند، کمک به مخاطب برای درست دیدن است.
واقعیت این است که رسانهها، نقش مهمی در معماری و تحولات آن و تبیین مفاهیم معماری در دوران معاصر ایفاء میکنند و در این میان، رسانهها در معماری امروز ایران، هم اثرات مثبت و هم تأثیرات منفی داشتهاند که به عنوان نمونههایی از این اثرگذاری، میتوان نقش رسانهها در مؤلفههایی همچون مسائل و مشکلات ناشی از ساخت و سازهای نادرست و ناهماهنگ، آموزش فرممحور معماری و فقدان هویت شهری را نام برد.
از این منظر، تلاش برای معماری با کیفیت و رسیدن به کیفیت پایدار در معماری از طریق ساخت و ساز بر مبنای اصول معماری پایدار که بر ارتقای سطح سواد بصری نیز مؤثر است، نمونهای مثبت و توجیه کیفیت نازل معماری و تلاش برای اعمال دیدگاههای کمیتگرا از طریق مصرف مصالح ناهمگون با اقلیم (شیشه و آلومینیوم) که بر تنزل سلیقه عمومی و کاهش کیفیت منظر مؤثر است، نمونهای منفی از تأثیرگذاری رسانه بر معماری است.
شاید، ذکر مثالی برای تبیین این موضوع خالی از لطف نباشد. سالهاست شاهد رواج سبک به خصوصی در معماری از طریق سریالها و فیلمهای تلویزیونی هستیم که برای نشان دادن یک خانواده مرفه و امروزی، سبک خاصی از معماری خانه را به مخاطبان نشان میدهد که بیشتر، تبلیغ سبک معماری غربی است، در صورتی که از عموم رسانهها به ویژه رسانه ملی، انتظار میرود به جای ترویج این سبک از معماری، در ارتقای سلیقه و اعتلای دانش معماری تلاش کنند. نمونه دیگری از نقش رسانه، تبلیغ مجموعههای مسکونی در شهرهای ترکیه و شهر دُبی و تشویق به سکونت در این شهرها از طریق نمایش امکانات و تأسیسات این مجموعههاست که این روزها در شبکههای ماهوارهای افزایش یافته است.
اصولاً، رسانه میتواند در چیدمان معماری نقش مهمی ایفاء کند و در مسیری هدفمند، موجب تغییراتی معنادار در معماری شود و از این رو، در یک بررسی موشکافانه، رد پای رسانه را میتوان در پیشرفت معماری و در شکل و شمایل شهر دید. امروز، تعداد رسانهها و نویسندگان تخصصی که بتوانند بین مخاطب عام و نخبگان در حوزه معماری، تولید محتوا و توزیع دانش کنند و برای مردم عادی از معماری بنویسند و با استفاده خلاقانه و استراتژیک از رسانه، به شناخت درست جامعه از معماری کمک کنند، حلقه مفقوده اثرگذاری رسانهها در ارتقای سواد رسانه در حوزه معماری است.
موضوعات مربوط به معماری در رسانهها باید به زبانی نوشته شوند که بتوانند اطلاعات مورد نیاز مردم را با زبانی از جنس خود مردم و قابل فهم برای عموم مخاطبان به آنها برسانند که به عنوان نمونه میتوان روایتگری رسانه از مراحل ساخت یک پروژه معماری واجد ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و فنی برای یک شهر و شهروندان آن را نام برد که مثال ملموس آن، پروژه ساختمان جدید پلاسکو است که به جای اطلاعرسانی دقیق و روشن از مراحل ساخت و ساز آن، این بنا در سکوت خبری و با ابهام و ایهام فراوان، بالا و بالاتر رفت تا جایی که به یک باره رئیس بنیادی که احداث این بنا را بر عهده دارد، اعلام کرد تا چند ماه دیگر به بهرهبرداری میرسد.
در مجموع، میتوان گفت رسانهها باید به کمک معماری آمده و در آگاهی بیشتر و فهم بهتر معماری به نحوی که نه تنها متخصصان، بلکه عموم شهروندان به خوبی با آن ارتباط برقرار میکنند، راهگشا باشند.
47231