رفتارشناسی ایالات‌متحده

رویکرد تقابلی ایران در برجام

مصطفی گوهری‌فر رئیس‌جمهور آمریکا در کنفرانس امنیتی مونیخ، بخشی از مانیفست سیاست خارجی کشورش را در دوران پساترامپ به جهان اعلام کرد. بازگشت آمریکا به همکاری نزدیک با اروپا به‌عنوان متحد استراتژیک، یکی از این موارد است.

همچنین رقابت راهبردی بلندمدت با چین، مقابله با سیاست‌های بدخواهانه روسیه و نوع نگاه به ایران از اهم موارد مطر‌ح‌شده دیگر توسط وی بود. درخصوص ایران دو گزاره مطرح کرد: 1- واشنگتن آماده است که به گفت‌وگوی 1+5 و ایران بازگردد و 2- نقش ایران و فعالیتش در منطقه باید مدیریت شود. از طرف دیگر تهران در کلیه سطوح حاکمیتی به‌صورت واضح و مشخص پاسخ خود را طرح کرده است: اقدام در برابر اقدام. همچنین روز 5 اسفند همکاری «فراپادمانی» ایران با آژانس بین‌المللی وفق پروتکل الحاقی، براساس قانون اخیرالتصویب مجلس شورای اسلامی متوقف و «تفاهمی موقت» با مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در زمینه نظارت آژانس صورت گرفت‌. در چنین فضای مبهمی، ترسیم قطعی نحوه مناسبات و روابط آتی مقدور نیست؛ اما تحلیل رفتارهای بازیگران اصلی برجام، بخشی از ابهامات درخصوص آینده را رفع خواهد کرد.

رفتارشناسی ایالات‌متحده

روی دیگر سیاست خارجی این کشور توسط افرادی با صبغه و سابقه طولانی دیپلماتیک در حال نمایش است؛ استفاده از ظرفیت «روابط بین‌الملل» و «چندجانبه‌گرایی» برای رسیدن به همان هدفی که دونالد ترامپ آن را «اول آمریکا» می‌نامید. بایدن به‌صورت جدی به‌دنبال احیای همکاری راهبردی و هم‌افزایی با اروپاست و آن‌گونه که در سخنانش اشاره کرد چین و روسیه را چالش‌هایی برای امنیت دموکراسی می‌داند. درخصوص ایران، ایالات‌متحده دچار چالش جدی در تصمیم‌گیری است؛ از طرفی فشارهای حداکثری تحریم‌های ترامپ را ابزاری موثر برای کنترل و اعمال فشار بر ایران می‌داند و از طرف دیگر در نظر دارد که تحریم‌ها تقریبا حداکثر اثر خود را بر اقتصاد ایران بگذارد و با توجه به اقدامات ایران در مقابله با تحریم، تداوم تحریم‌ها این مکانیزم را به نقطه بی‌اثری می‌رساند و از آن مهم‌تر تحریم دیگر قدرتی برای تنبیه و اعمال فشار به دیگر کشورها ندارد؛ چراکه تجربه تحریم حداکثری ایران برای کشورهای دیگر نوعی الگوی مقابله ترسیم کرده است. در چنین شرایطی دولت بایدن به‌دنبال این است که هر طور شده ایران را به پای میز مذاکره بنشاند تا از طریق «اعمال فشار» و «گفت‌وگو» به‌صورت همزمان، تهران را به انجام توافقات بیشتر راضی کند. نقش منطقه‌ای و برنامه موشکی از دغدغه‌های مذاکراتی جدی ایالات‌متحده است. به‌صورت غیررسمی سخن از رفع تدریجی تحریم‌ها از طریق اعطای وام از کانال صندوق بین‌المللی پول، آزادسازی بخشی از منابع مسدودشده ایران، فروش محدود نفت و... می‌شود، امتیازاتی که به‌دلیل «عملیاتی نشدن» برای ترغیب تهران به مذاکره برانگیزاننده نبوده است. اجرای بخشی از برنامه انتخاباتی درخصوص برجام دغدغه جدی بایدن است؛ اما از طرف دیگر نمی‌خواهد در بادی امر در منازعه جدی با جمهوری‌خواهان کنگره قرار گیرد.

رفتارشناسی تروئیکای اروپایی

همه‌ تلاش‌های سه کشور اروپایی پس از خروج ترامپ از برجام، خروجی‌اش نهایتا «هیچ» بود. تحولات اخیر به آنها نشان داد که استقلال آنها از ایالات‌متحده چه میزان است و ناتوانی آنها برای اتخاذ رویکردی متفاوت به منصه ظهور رسید. اکنون پس از روی کار آمدن بایدن و منزلت یافتن «چندجانبه‌گرایی» و «پیوند با اروپا»، آنها به آینده و ایفای نقش جدی خود امیدوار شده‌اند. نزدیکی آنها به ایالات‌متحده از این منظر که بتوانند تلاش‌های قبلی خود درخصوص برجام را به نتیجه برسانند، مفید است و از طرف دیگر به‌دلیل توانایی اجماع‌سازی جهانی علیه کشورمان می‌تواند نکته‌ای منفی باشد. اتحادیه اروپا برنامه هسته‌ای ایران را به‌عنوان یک «تهدید امنیتی» بر ضد منافع خود می‌داند و در این زمینه کاملا با ایالات‌متحده اشتراک نظر دارد. از طرف دیگر، اهمیت ایران برای اروپا از باب نقش کلیدی و اثرگذار تهران در تحولات منطقه‌ای است. از این رو در تلاش است که با ضمیمه کردن قدرت ایالات‌متحده به فعالیت‌های خود، در نهایت رفتار ایران را در جهت مطابقت با هنجارها و اصول بین‌المللی مورد تایید خود مدیریت کند.

رفتارشناسی چین

شریک اول تجاری ایران در دوران تحریم و فشار حداکثری، سیاستش از رای مثبت به قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل و رفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد تا موافقت با انعقاد برنامه راهبردی 25 ساله روابط با ایران در نوسان بوده است. وابستگی چین به منابع انرژی و تلاش برای ایجاد ثبات، باعث حضور جدی این کشور در منطقه غرب آسیا و توجه به نقش کلیدی ایران شده است. مقابله با نظم فعلی جهان، از دیگر اشتراکات مهم و عامل نزدیکی ایران و چین است. از طرفی بخش عظیمی از روابط تجاری چین با غرب است و این روابط بخشی از قدرت و مسیر چین برای دستیابی به جایگاه اول در اقتصاد جهانی است. از این رو، چین نیز در مسیر قدرت یافتنش نگاه به غرب دارد و نمی‌توان انتظار داشت که به مقابله با غرب برخیزد و همکاری این کشور با ایران تا جایی خواهد بود که مناسباتش با دیگر کشورها را به خطر نیندازد. برخی معتقدند که چین از ایران گاهی به‌عنوان وجه‌المصالحه با غرب استفاده می‌کند.

رفتارشناسی روسیه

ولادیمیر پوتین نوسازی اقتصادی و بازسازی جایگاه روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ را به‌عنوان محورهای مهم سیاست خود قرار داده است. از این منظر استراتژی گفت‌وگو با «همه دولت‌ها» توسط مسکو پیگیری می‌شود. اقدام به چرخش «پاندولی» میان شرق و غرب توسط روسیه، در این راستاست. درخصوص حضور روسیه در منطقه غرب آسیا، سیاست مسکو براساس اصل «تعادل و برقراری روابط متوازن» و عدم حمایت یک‌سویه طراحی شده است. نوع روابط روسیه با ایران، عربستان و رژیم صهیونیستی گواهی بر این مدعاست. اختلافات این کشور با ایران در موضوعاتی مانند رژیم حقوقی دریای خزر، مشارکت ایران در بازسازی سوریه، عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای و حضور و نقش ایران در تحولات آسیای مرکزی و قفقاز، در کنار همکاری مناسب با ایران در دوران سخت تحریم، حاکی از دامنه وسیع اشتراکات و افتراقات در تعاملات میان دو کشور است.

رویکرد تقابلی ایران و افق آتی

رویکرد تقابلی تهران درخصوص برجام، در کلیه سطوح حاکمیتی به‌صورت شفاف اعلام شده است. هر «کنشی» از طرف واشنگتن، «واکنشی» به همان اندازه و همان سطح از طرف تهران در پی خواهد داشت. به‌رغم آمادگی تهران برای انجام «همزمان» تعهدات توسط طرفین برای احیای برجام و دعوت از اروپا برای ایفای نقش حداقلی، این مکانیزم به مرحله اجرا نرسید. توقف تعهدات ذیل پروتکل الحاقی توسط تهران و اقدامات احتمالی دیگر، حساسیت پرونده هسته‌ای را افزایش خواهد داد. از این رو با سفر مدیرکل آژانس انرژی هسته‌ای به تهران، اقدامی هوشمندانه در قالب «توافقی موقت» انجام گرفت تا هم قانون داخلی اجرا شود و هم از انسداد دریچه دیپلماسی ممانعت به‌عمل آید. واکنش چین و روسیه ممکن است آن‌گونه که انتظار می‌رود کاملا حمایت‌گرایانه نباشد و حتی آنها تهران را تشویق به اجرای تعهدات برجامی خود کنند. با توجه به عزم جدی طرفین، احیای برجام در افق آتی دور از انتظار نیست و با انجام اولین «اقدام»، مسیر حرکت راحت‌تر ترسیم خواهد شد. نمی‌توان ادعا کرد که اعمال تحریم‌ها بر شرایط اقتصادی کشورمان بی‌اثر بوده است، اما به‌نظر می‌رسد به‌رغم فشار زیاد به بخش‌های مختلف اقتصاد داخلی، مقابله هرچند با هزینه‌های بیشتر انجام پذیرفته است. اگرچه توافق احتمالی آتی به‌دلیل تعارضات اساسی میان طرفین ممکن است عمر طولانی نداشته باشد، اما از استفاده از همین فرصت موقت برای تقویت اقتصاد کشور مستلزم هوشمندی و برنامه‌ریزی دقیق است. در عرصه دیپلماسی گاهی «مقابله» می‌تواند در بستر «تعامل» صورت گیرد. ابزاری که امروز و آینده بهبود‌دهنده شرایط کشور است، «دیپلماسی عقلانیت‌محور» است. در این‌گونه دیپلماسی، «مساله‌محوری»، «آینده‌نگری» و «توازن» نقش کلیدی دارد و هرگونه اقدامی در چارچوب سطح‌بندی روابط خارجی یعنی «دوجانبه»، «منطقه‌ای» و «بین‌المللی» طراحی و اجرا می‌شود. «نگاه به شرق» یا «نگاه به غرب» به‌تنهایی اثربخش نخواهد بود، بلکه توازن و تعادل در روابط خارجی تضمین‌کننده موفقیت‌های آتی است. واکنشی یا ناگزیر بودن به‌خاطر شرایط تحریمی نباید مبنای چرخش به شرق باشد؛ چراکه موجبات وابستگی کشور را به شرق فراهم می‌آورد و این موضوع با مبانی بنیادی ما یعنی «استقلال» در تعارض است. تقسیم‌بندی شرق-غرب بر مبنای «جغرافیایی» و «تمدنی» و برنامه‌ریزی برای «ایفای نقش جدی» و «کنشگری» در مناسبات شرق-غرب، چشم‌انداز روابط خارجی ما را به‌گونه‌ای بهتر ترسیم خواهد کرد. «ایران قدرتمند و مستقل» نه‌تنها مطلوب غرب نیست، بلکه چندان به مذاق شرق نیز خوش نخواهد آمد. با یک اشتباه محاسباتی ایران می‌تواند بخشی از پازل چین و روسیه برای مقابله با غرب باشد و با یک برنامه‌ریزی دقیق کنشگری مستقل با منافع و اهداف مشخص.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان