اکونومیست در تحلیلی به رشد اقتصادی هند همزمان با توجه به افول اقتصادی چین پرداخت و ابراز امیدواری کرد که هند در آینده نزدیک به اقتصاد بزرگ بعدی جهان تبدیل شود.
اکونومیست در تحلیل خود اشاره کرد که جهان میتواند به اقتصاد امید داشته باشد. جنگ در اوکراین ضربه سنگینی به چشمانداز رشد اقتصادی جهان وارد کرده است. قرنطینهها و کاهش سرعت رشد داراییهای چین، موتور رشد اقتصادی چین را از بین برده است. اکنون منطقی است که بپرسیم آیا هند میتواند موتور اقتصادی بعدی جهان باشد؟ در ماه آوریل، صندوق بینالمللی پول برآورد کرد که تولید ناخالص داخلی هند ممکن است امسال بیش از 8درصد رشد کند که سریعترین نرخ در میان کشورهای بزرگ است. چنین گسترش سریعی، اگر تداوم یابد، تاثیر عمیقی بر جهان خواهد گذاشت؛ اما تا حد زیادی به دلیل تغییر ساختار اقتصاد جهان، همه چیز به این سادگی نیست که هند به راحتی تبدیل به جایگزینی برای چین شود. در دهه 2000، چین تقریبا یکسوم رشد جهان را به خود اختصاص داد این رشد بیش از مجموع آمریکا و اتحادیه اروپا بود. این در حالی بود که این کشور هر سال ظرفیت تولید جدیدی را معادل تولید امروزی اتریش به ظرفیت خود اضافه میکرد. از آغاز هزاره تا آستانه همهگیری، سهم چین از صادرات کالاهای جهانی از 4درصد به 13درصد افزایش یافت.
اکونومیست در ادامه اضافه کرد: اما اکنون این سوال مطرح است که آیا هند می تواند چنین شاهکاری را تکرار کند؟ این کشور ششمین اقتصاد بزرگ جهان است همانطور که چین در سال2000 بود. چین بهطور متوسط نرخ رشد سالانه حدود 9درصد را مدیریت کرد. هند در مدت مشابه سالانه کمتر از 7 درصد رشد داشته است. اگرچه درصورتیکه اشتباهات سیاستی دولت هند شکل نمیگرفت، مانند تصمیم شوکهکننده نخستوزیر این کشور، نارندرا مودی برای حذف برخی از اسکناسها در سال 2016 و آسیبپذیریهای کلان اقتصادی، از جمله گسترش بیش از حد بخش مالی، این کشور به راحتی میتوانست در بخش اقتصادی بهتر عمل کند. البته دولت هند میتواند از اشتباهات گذشته درس بگیرد. قبل از جنگ در اوکراین، صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده بود که هند ممکن است امسال 9درصد رشد کند. برخی خوشبینان استدلال میکنند که در شرایط مناسب هند میتواند چنین نرخهایی را بهطور پایدار مدیریت کند.
رشد پایدار سالانه 9درصدی زندگی هندیها را بسیار بهبود میبخشد و بهطور معناداری تعادل قدرت اقتصادی و سیاسی جهان را تغییر میدهد. اما این به آن معنا نیست که اقتصاد جهان مانند چین در دو دهه گذشته، حول هند میچرخد. برای مثال، سهم هند در رشد جهان کمتر از مجموع سهم آمریکا و اروپا خواهد بود. شاید مهمتر از آن، شرایط اقتصادی جهان این روزها ممکن است بهطور قابل توجهی بازدارندهتر از شرایطی باشد که باعث ظهور چین شد. از سال1995 تا 2008، ارزش تجارت جهانی از 17درصد تولید ناخالص داخلی جهان به 25درصد افزایش یافت. سهم صادرات کالاهای شرکتکننده در زنجیره ارزش جهان از حدود 44درصد به 52درصد افزایش یافت. چین در هر دو شاخه پیشتاز بود. بر اساس تحلیلی که در سال2013 توسط آرویند سوبرامانیام از دانشگاه براون و مارتین کسلر از OECD، با عنوان «جهانیسازی» منتشر شد، این کشور برجستهترین کشور در حوزه تجارت از زمان امپراتوری بریتانیا تا آن تاریخ بود.
در ادامه اکونومیست به تفاوتهای تجارت چین و هند اشاره کرد و نوشت: هند شاید جایگزین مناسبی برای چین نباشد. هند هنوز یک تاجر کوچک است. این اقتصاد در آستانه همهگیری، کمتر از 2درصد از صادرات کالاهای جهان را به خود اختصاص داد. هند امیدوار است بتواند این سهم را با سرمایهگذاری در زیرساختها، ارائه یارانههای دولتی به تولیدکنندگان و مذاکره در حوزه معاملات تجاری افزایش دهد. اما زمانه تغییر کرده است. تجارت جهان بهعنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی جهان از اوایل دهه 2010 کاهش یافته است. ناسیونالیسم اقتصادی میتواند مانع از بهبود شود. با این وجود، هند ممکن است امیدوار باشد که صادرات خود را با تصاحب سهم بازار از سایر اقتصادها از جمله چین افزایش دهد. اما کسبوکارها و دولتهایی که زمانی مایل بودند بهشدت به چین تکیه کنند، محتاطتر شدهاند. تسلط بر زنجیرههای تامین جهانی ممکن است تنها راه نفوذ اقتصادی نباشد. هند صادرکننده خدمات فناوری و تجاری است. اگرچه تولید ناخالص داخلی آن تنها یکششم تولید ناخالص داخلی چین است، اما صادرات خدمات این کشور از چین عقبتر است. تحقیقی که در سال2020 توسط ریچارد بالدوین از موسسه ژنو و ریکارد فورسلید از دانشگاه استکهلم منتشر شد، استدلال میکند که تغییرات تکنولوژیک دامنه خدمات قابل صادر شدن را گسترش میدهد و فرصتهای بیشتری را برای کارگران در کشورهای فقیر فراهم میکند تا با کارگران خدماتی در جهان ثروتمند رقابت کنند. اما درحالیکه خدمات فنی و تجاری ممکن است در هند به رشد خود ادامه دهند، گسترش آنها ممکن است توسط یک سیستم آموزشی ناکارآمد محدود شود.
خیز شبه قاره
حتی اگر هند به جای رشد 9درصد، بتواند تنها به نرخ رشدی حدود 6درصد دست یابد، بازهم باید به آن توجه شود؛ چراکه این رشد، هند را تا اواسط دهه 2030 به سومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل میکند و در این مرحله هر سال بیشتر از مجموع بریتانیا، آلمان و ژاپن به تولید ناخالص داخلی جهان کمک میکند. تقاضای هند برای منابع، قیمت کالاها را افزایش خواهد داد. بازارهای سرمایه آن سرمایهگذاران خارجی را به وجد میآورد. جمعیت بزرگ انگلیسیزبان و یک سیستم سیاسی دموکراتیک، ممکن است به صادرات فناوری و فرهنگی هند اجازه دهد تا نفوذ جهانی بیشتری نسبت به چین در سطوح درآمدی مشابه داشته باشد. رشد هند، جهان را متحول خواهد کرد. اما شما نه باید به تکرار تجربه چینی امیدوار باشید و نه از تکرار آن بترسید.