موسسه های پژوهش اسلامی و بحران ناکارآمدی (قسمت پنجم)

فعالیت هایی که نتوانند در مسیر تولید دانش/معرفت یا گسترش مرزهای آن پیش بروند،‌ باید مورد تجدید نظر قرار گیرند.

موسسه های پژوهش اسلامی و بحران ناکارآمدی (قسمت پنجم)

دوره های شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی، با پیشرفت علمی پیوند مستقیم و دو سویه دارند و شاخص مهم آن چیزی جز تولید دانش های جدید یا توسعه مرزهای علوم و به تعبیر امروزی تر، ابتنای بر پژوهش علمی نیست،‌هر چند گسترش مفاهیم علوم یا شناسایی روش های جدید نیز به گونه ای در این حوزه جای می گیرند،‌ اما آنچه اهمیت دارد،‌ نوآوری ها و ابداعاتی است که از سوی دانش ورزان صورت گرفته است و الا صرفا تاسیس مراکز علمی،‌ اختصاص امکانات و بودجه های فراوان،‌ تکثیر دانش آموزان و دانشجویان و حتی فزونی آثار به معنای انتشار کتاب یا نوشته نمی تواند شاخصی برای علمیت زمانه باشد.
یکی از نشانه های آشکار افول/ضعف تمدنی یک جامعه،‌ ناپویایی علم ورزان آن در تولیدعلم یا نوآوری آن است. دسته ای از فعالیت ها به خوبی چنین رویکردی را که بالمأل نشان افول علمی است،‌ نشان می دهند.:
1.تلخیص آثار پرحجم و کوتاه سازی مباحث بلند از نشانه ها/نتایج ناباروری علم در یک دوره است و از آن بدتر آنکه کسی خود به تلخیص نوشته خویش روی آورد.
2.نوشتن شروح و حواشی بر نوشته های پیشینیان یا آثار زمانه.
3.تجمیع و گردآوری داده های دیگران در بسته/قالب جدید.
4.احیای آثار کم مایه و مکرر گذشتگان به بهانه حفظ میراث.
5.تولید آثار مشابه آنچه وجود دارد، ‌هر چند، گاهی با تغییرات به ظاهر اساسی است.
6. قداست بخشی به یافته های پیشینیان یا بزرگان و تلاش برای توجیه و تصحیح آنها.
7. پرداختن به برخی از دانش ها و فربه سازی کاریکاتوری آنها.
بحران تقلید در عرصه پژوهش که به گونه های پیش گفته خودنمایی می کند، بی گمان علل و عوامل متعدد سیاسی، ‌اجتماعی،‌اقتصادی، فرهنگی،‌ آموزشی و ... دارد، اما کوشش هایی غیر مفید یا غیر ضرورند که برای رهایی از آن باید با شتاب عمل کرد. واقعیت آن است که هیچیک از این عوامل توجیه کننده هزینه کردهای بیهوده یا مجوزی برای تداوم کارهای تکراری و ناکارآمد نخواهد بود،‌ بلکه حداقل کاری که از سوی متصدیان امر باید صورت گیرد، اصلاح وضع موجود و سرمایه گذاری بر روی دانش های مورد نیاز با ایجاد بسترهای مناسب آزاد اندیشی، نوآوری و نظریه پردازی است،‌چیزی که هم اکنون در مراکز پژوهشی- مثل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که نویسنده عضویت آن را دارد-ساری و جاری است.
کارآمد سازی پژوهش یا پژوهش سازی جستجوهای علمی،‌ بر نفی تقلید، به عنوان نقطه عزیمت اندیشه گری استوار است و تنها زمانی حاصل می شود که دو کار مهم صورت گیرد:
الف. پرسش گری و بیش از آن فرهنگ سازی و گسترش آن، ‌حتی به صورت دستوری.
ب.نقد موشکافانه و بی پروای یافته های دیگران،‌بدون در نظرداشت جایگاه دینی و حتی علمی آنان.
البته چنین رویکردهایی برآمده ازغلبه وجه تبلیغی بر موسسه های پژوهشی اسلامی است که آگاهانه یا ناآگانه آنان را به سوی کاوش در حوزه های دانشی خاص و درعین حال تکراری، فعالیت های معطوف به هدف، حفظ میراث کهن و تکریم عالمان به جای علم، با تاکید بر رعایت الگوهای از پیش تعیین شده می کشاند، چیزی که در نهایت فایده چندانی برای جامعه ندارد، هر چند مورد تشویق و حمایت دستگاه هایی قرار می گیرد.
آن چه در این پنج قسمت بیان شد،‌ گرچه با محوریت موسسه متبوع نویسنده بود،‌ اما اطلاعاتی که از دیگر مراکز پژوهش اسلامی وجود دارد، بر همه آنها صادق است و طبعا برای همه آنها باید چاره جویی کرد تا برای تداوم فعالیت با مشکل جدی مواجه نگردند.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. a.vasei@isca.ac.ir

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان