سپردن منصب رسالت و نبوّت به افرادی که شایستگی آن را داشتهاند و ندادن آن به کسانی که شایستگی آن را نداشتهاند کاری عادلانه است و از مقوله تفاوت است نه تبعیض.
اوّلاً: بین تبعیض و مفهوم تفاوت فرق وجود دارد. تبعیض آن است که میان دو فردی که از شایستگیهای یکسان برخوردارند دو نوع برخورد متفاوت انجام گیرد و یکی از آن دو بیش از دیگری مورد تکریم قرار گیرد ولی تفاوت جایی است که دو شایستگی یا دو استحقاق وجود دارد و دو برخورد مختلف و متناسب با هر یک از آن دو انجام گیرد.
مثلاً اگر آموزگاری دو دانشآموز را که به سؤال او پاسخ صحیح دادهاند یکی را تشویق کند و دیگری را تشویق نکند این کار او تبعیض و ظلم است ولی اگر به تناسب شایستگیهای آنان آن دو را تشویق نماید هر چند تشویق وی متفاوت و مختلف باشد کار او عادلانه و خوب است.
بنابر این سپردن منصب رسالت و نبوّت به افرادی که شایستگی آن را داشتهاند و ندادن آن به کسانی که شایستگی آن را نداشتهاند کاری عادلانه است و از مقوله تفاوت است نه تبعیض.
ثانیاً: آنچه در مسأله نبوّت و امامت معتبر است نصب و گزینش الهی است، نه انتخاب اکثریت افراد بشر در آن دخالت دارد و نه انتخاب فرد خاصّی از بشر، چرا که این دو نوع تعیین غالباً به گزینش اصلح واقعی منتهی نمیشود و از اغراض و هواهای نفسانی مصون نمیماند. امّا گزینش الهی و برگزیدن به نبوّت و رسالت یا امامت بر اساس صلاحیتها و شرایط واقعی و شایستگی بوده و چون خداوند متعال عالم و آگاه است همیشه اصلح واقعی برگزیده میشود و به فرموده قرآن:
«اللّهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسَالَتَهُ»[1].
خدا داناتر است که مقام رسالت را در کجا قرار دهد.
بنابر این پاسخ این سؤال که چرا زید یا عمرو پیغمبر نشدهاند معلوم میشود؛ برای اینکه شرط لازم در آنها فراهم نبوده است.
ثالثاً: نظام آفرینش که تجلّی علم و حکمت خداوند است نظام أحسن و اکمل میباشد و این چراها در متن خلقت اصلاً صحیح نیست یعنی خلقت روی یک نظام لایتخلّفی حرکت میکند که این نظام را نمیشود تغییر داد طرح خلقت طرح کاملی است و هر چیزی را خداوند در جای خودش به وجود آورده است و هر موجودی در مرتبه خودش که موجود شده نمیتوانست غیر از این باشد که هست و اگر این تفاوتها نبود عالم مادّه با شرایط فعلی آن پدید نمیآمد مثل این که بگوئیم چرا 4، 5 نشد اصلاً 4 بودن 4 به همین است که در این جایی که هست باشد اگر 4 را از اینجا برداریم اصلاً دیگر 4 نخواهد بود.
[1] انعام 6 : 124 .