مقصود از امّی بودن پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چیست؟

کلمه امّی، یکی از القاب پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است که در دو آیه از قرآن کریم آمده است[۱] امّا این که کلمه «امّی» منسوب به چه چیز است و به عبارت دیگر مبدأ اشتقاق کلمه «امّی» چیست سه نظریه را در این جا مطرح می‌نمائیم:

معارف بلند قرآن کریم و احکام و قوانین جامع و کامل آن حضرت بهترین گواه در مقام والای علمی و دانش وسیع پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌باشد بنابر این امّی بودن نه به معنای بی‌سواد بودن است و نه نخواندن و ننوشتن برای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقص می‌باشد.
مقصود از امّی بودن پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چیست؟

کلمه امّی، یکی از القاب پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است که در دو آیه از قرآن کریم آمده است[1] امّا این که کلمه «امّی» منسوب به چه چیز است و به عبارت دیگر مبدأ اشتقاق کلمه «امّی» چیست سه نظریه را در این جا مطرح می‌نمائیم:

1 ـ «امّی» منسوب به «امّ» به معنی مادر است یعنی کسی که از نظر خواندن و نوشتن به همان حالت مادرزادی خود باقی است.

2 ـ «امّی» منسوب به «امّت» است، یعنی کسی که به روش اکثریت مردم عادت دارد؛ زیرا اکثریت مردم خواندن و نوشتن را نمی‌دانستند، چنان که کلمه «عامی» منسوب به «عامه» و به معنی کسی است که به روش و عادت عامّه مردم عمل می‌کند.

3 ـ «امّی» منسوب به «امّ القری» یعنی مکه است؛ زیرا قرآن مکه را «امّ القری»[2] نامیده است.

نظر اوّل با توجه به قواعد ادبی صحیح‌تر است و مورد قبول اکثریت علمای اسلامی نیز هست بنابر این مقصود از امّی بودن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله این است که آن حضرت نزد کسی درس نخوانده و خواندن و نوشتن نیاموخته است و پر واضح است که درس نخواندن با بی‌سواد بودن ملازمه ندارد.


آری، روش معمول و متعارف برای کسب علم و دانش درس خواندن است ولی علم و دانش پیامبران الهی از طریق معمول تحصیل نمی‌شود، بلکه از طریق لطف الهی به آنها افاضه می‌شود و صاحب علم لدنّی می‌باشند بنابراین معلّم آنان خداوند بوده و در مکتب وحی، عالی‌ترین معارف را آموخته‌اند و به قول حافظ:

 

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

 به غمزه مسأله‌آموز صد مدرّس شد

 

معارف بلند قرآن کریم و احکام و قوانین جامع و کامل آن حضرت بهترین گواه در مقام والای علمی و دانش وسیع پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌باشد.

بنابر این امّی بودن نه به معنای بی‌سواد بودن است و نه نخواندن و ننوشتن برای پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقص می‌باشد.

ابن خلدون در این باره می‌گوید: «پیغمبر امّی بود، امّی بودن برای او کمال بود؛ زیرا علم خویش را از بالا گرفته بود امّا امّی بودن برای ما نقص است؛ زیرا مساوی با جاهل بودن ما است»[3].

آری، رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به حکم تاریخ قطعی و به شهادت قرآن[4] لوح ضمیرش از تعلیم و فراگیری دانش از بشر، پاک بوده است. او انسانی است که مکتبی، جز مکتب الهی ندیده و جز از حق، دانش نیاموخته است[5]. با این حال او معلّم بشر و پدید آورنده دارالعلم‌ها و دانشگاه‌ها شده مانند سایر پیامبران که درس نخواندند ولی بزرگترین معلّمان بوده‌اند حضرت آدم فرد درس نخوانده بود ولی قرآن کریم او را معلّم فرشتگان معرّفی می‌کند[6].

بنابر این پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله چه در دوران قبل از رسالت که همه قبول دارند و در دوران بعد از رسالت نیز امّی بودند و با توجّه به مسائلی که بعضی از دانشمندان اسلامی نسبت به امّی بودن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مطرح کرده‌اند اگر بپذیریم که در دوران رسالت پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نوشته‌اند یک نوبت بیشتر نبوده است چنان که در جریان صلح حدیبیه گفته شده که پیامبر قلم به دست گرفت و صلحنامه را نوشت ولی جمعی از علمای اسلام این خبر را انکار کرده‌اند[7].

حکمت «درس ناخواندگی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآلهرا نیز خداوند در آیه 48 سوره عنکبوت بیان کرده است و آن این که اگر پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌توانست بخواند و بنویسد، این تهمت را بر پیامبر وارد می‌کردند که آیاتی که بر مردم می‌خواند وحی الهی نیست و او آن‌ها را از پیش خود می‌گوید و یا از کسی آموخته است و همه این‌ها می‌توانست در اذهان مردم ایجاد شک و تردید نماید چنان که در جای دیگر، قرآن کریم این اتّهام را از سوی مخالفان مطرح کرده و فرموده است:

 

«وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یقُولُونَ إِنَّمَا یعَلِّمُهُ بَشَرٌ»[8].

و ما می‌دانیم که آنان می‌گویند: یقیناً این آیات را بشری به اومی‌آموزد!!

 

درس ناخواندگی پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله و این که او نه می‌خوانده و نه می‌نوشته، این تهمت را خنثی می‌کرد چنان که حضرت رضا علیه‌السلام در مناظره با علمای ادیان مختلف خطاب به رأس الجالوت فرمودند:

 

«از جمله دلایل صدق این پیامبر آن است که شخصی بود یتیم، تهیدست، چوپان، هیچ کتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته بود، کتابی آورد که در آن حکایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان‌آمده است»[9].

 

در پایان این نکته را نیز متذکر می‌شویم که بعضی روایاتی که در منابع روایی وجود دارد بیان‌گر این مطلب است که پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله هم می‌خوانده و هم می‌نوشته است مانند روایتی که علامه مجلسی در جلد 16 بحارالانوار صفحه 133 از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده است. و در مقابل روایاتی هم موجود است که نافی این مطلب می‌باشد.


علاّمه مجلسی رحمه‌اللهمی‌فرماید «می‌توان به دو صورت بین این دو دسته از اخبار جمع کرد:

1 ـ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله قادر بر کتابت بودند ولی نمی‌نوشتند به خاطر نوعی مصلحت.

2 ـ اخباری را که دال بر عدم کتابت و قرائت است را حمل کنیم بر این که کتابت و قرائت کردن را از بشری نیاموخته بود اما اخبار دیگر را حمل کنیم بر این که پیامبر قادر بر کتابت و قرائت بودند به طریق اعجاز »[10].

 


[1]  « الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَکتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالاْءِنْجِیلِ یأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکرِ وَیحِلُّ لَهُمُ الطَّیبَاتِ وَیحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبَائِثَ وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِی کانَتْ عَلَیهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُوْلئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ * قُلْ یاأَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّه‌ِ إِلَیکمْ جَمِیعاً الَّذِی لَهُ مُلْک السَّمواتِ وَالْأَرْضِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ یحْیی وَیمِیتُ فَآمِنُوا بِاللّه‌ِ وَرَسُولِهِ النَّبِی الْأُمِّی الَّذِی یؤْمِنُ بِاللّه‌ِ وَکلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ » « همان کسانی که از این رسول و پیامبر « ناخوانده درس » که او را نزد خود [ با همه نشانه‌ها و اوصافش ] در تورات وانجیل نگاشته می‌یابند ، پیروی می‌کنند ؛ پیامبری که آنان را به کارهای شایسته(1)  « وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللّه‌ِ کذِباً أَوْ قَالَ أُوحِی إِلَی وَلَمْ یوحَ إِلَیهِ شَیءٌ وَمَن قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَاأَنْزَلَ اللّه‌ُ ولوتری إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلاَئِکةُ بَاسِطُوا أَیدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکمُ الْیوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهونِ بِمَا کنتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللّه‌ِ غَیرَ الْحَقِّ وَکنتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکبِرُونَ » « چه کسی ستمکارتر از کسی است که به خدا دروغ می‌بندد ، یا می‌گوید : به من وحی شده ؛ در حالی که چیزی به او وحی نشده است ، و نیز کسی که بگوید : من به زودی مانند آنچه خدا نازل کرده نازل می‌کنم ؟ ! ای کاش ستمکاران را هنگامی که در سختی‌ها و شداید مرگ‌اند ببینی در حالی که فرشتگان دست‌های خود را [ به سوی آنان ] گشوده [ و فریاد می‌زنند  ]جانتان را بیرون کنید ، امروز [ که روز وارد شدن به جهان دیگر است ] به سبب سخنانی که به ناحق درباره خدا می‌گفتید واز پذیرفتن آیات او تکبّر می‌کردید، به عذاب خوارکننده‌ای مجازات می‌شوید » انعام  6  : 93 .

 
[2]  « وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللّه‌ِ کذِباً أَوْ قَالَ أُوحِی إِلَی وَلَمْ یوحَ إِلَیهِ شَیءٌ وَمَن قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَاأَنْزَلَ اللّه‌ُ ولوتری إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلاَئِکةُ بَاسِطُوا أَیدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکمُ الْیوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهونِ بِمَا کنتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللّه‌ِ غَیرَ الْحَقِّ وَکنتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکبِرُونَ » « چه کسی ستمکارتر از کسی است که به خدا دروغ می‌بندد ، یا می‌گوید : به من وحی شده ؛ در حالی که چیزی به او وحی نشده است ، و نیز کسی که بگوید : من به زودی مانند آنچه خدا نازل کرده نازل می‌کنم ؟ ! ای کاش ستمکاران را هنگامی که در سختی‌ها و شداید مرگ‌اند ببینی در حالی که فرشتگان دست‌های خود را [ به سوی آنان ] گشوده [ و فریاد می‌زنند  ]جانتان را بیرون کنید ، امروز [ که روز وارد شدن به جهان دیگر است ] به سبب سخنانی که به ناحق درباره خدا می‌گفتید واز پذیرفتن آیات او تکبّر می‌کردید، به عذاب خوارکننده‌ای مجازات می‌شوید » انعام  6  : 93 .

 
[3]  مقدّمه ابن خلدون : 419 .

 
[4]  « وَمَا کنتَ تَتْلُوا مِن قَبْلِهِ مِن کتَابٍ وَلاَ تَخُطَّهُ بِیمِینِک إِذاً لاَرْتَابَ الْمُبْطِلُونَ » « و پیش از این [ قرآن ] ، تو هیچ نوشته‌ای را نمی‌خواندی و آن را با دست خود نمی‌نوشتی وگرنه باطل‌گرایان یاوه‌گو [ در وحی بودن و حقّانیت آن ] شک می‌کردند » عنکبوت  29  : 48 .

 
[5]  « وَمَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَی * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحَی * عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَی » « و از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید . * گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل می‌شود ، نیست . * [ فرشته ] بسیار نیرومند به او تعلیم داده است » نجم  53  : 3 ـ 5 .

 
[6]  « وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلاَئِکةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هؤُلاَءِ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ *
قَالُوا سُبْحَانَک لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّک أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکیمُ » « و خدا همه نام‌ها [ ی موجودات ] را به آدم آموخت ؛ سپس [ هویت و حقایق ذات موجودات را ] به فرشتگان ارائه کرد و گفت : مرا از نام‌های ایشان خبر دهید ، اگر [ در ادعای سزاوار بودنتان به جانشینی ] راستگویید . * گفتند : تو از هر عیب و نقصی منزّهی ، ما را دانشی جز آنچه خودت به ما آموخته‌ای نیست ، یقیناً تویی که بسیار دانا و حکیمی » بقره  2  : 31 ـ 32 .

 
[7]  تفسیر نمونه : 16/308 .

 
[8]  نحل  16  : 103 .

 
[9]  التوحید شیخ صدوق : 417 ، باب 65 .

 
[10]  بحارالانوار : 16/134 ، باب 6 ، حدیث 72 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان