شهدای کربلا که از خصوصیات اجتماعی و فردی خاصی برخوردار بودند ، در حقیقت مصادیق بارزی از رویش های غریبانه در روزگار غربت اسلام بودند . از میان آن همه ویژگی های منحصر به فرد آن اسوه های شهادت ، می توان به مواردی چند اشاره نمود:
1. آنان عمدتاً اشخاصی دارای شخصیّت ، موقعیّت و مقام اجتماعی در بین قبیله و جامعه ی خود بودند.
2. دارای موضع گیری های صحیح و اسلامی بودند و بر این اساس مردم با دیده ی احترام و تکریم به آنان می نگریستند ، گروهی آنان را محبّت می نمودند و گروهی از آنان بیزاری می جستند.
3. آنان با تکیه بر عقیده ی اسلامی و باورهای دینی به انقلاب امام حسین (علیه السلام ) پیوسته بودند ، نه با تکیه بر روح و تفکّر قبیله ای و تا نثار جان در این راه ثابت قدم ماندند. شدّت عمل امویان در سرکوب انقلابیون ، که نه ضرورت نظامی ایجاب می کرد و نه اقتضایات امنیتی ، بیشتر برای آن بود که استقامت این کانون های انقلابی را در هم شکند. از این رو بسیاری از انقلابیون توفیق حضور در کربلا نیافتند و در کوفه محاصره شدند و آنان که به کربلا آمدند هم با شدّت عمل غیر معمولی سرکوب شدند .
4. حضور و نقش پیران از یک سو و جوانان از سوی دیگر در قیام حسینی قابل ملاحظه است و به قول علامه شمس الدّین ( رحمة الله علیه) پیران تفاوت های بزرگ بین علی(علیه السلام ) و معاویه را درک کرده بودند ، امّا آگاهی نسبتاً محدودی نسبت به اسلام داشتند . بر عکس جوان ها به دور از رسوبات جاهلی ، در شهرهای اسلامی پرورش یافته بودند و برای همین توان این نسل بر آگاهی از توجیهات اسلامی و رد باطل و تصمیم گیری برای مبارزه بیشتر از پیران بوده و قابل ذکر است که عناصر جوان در میان انقلابیون ، غالب بودند ...(1)
5. فضایل شهدای کربلا از زبان دشمن
در این خصوص ، سخن عمرو بن حجاج زبیدی بسیار قابل تأمّل است. او از شخصیت های سرشناس کوفه و دوست دار امویان بود که علیه حجر بن عدی شهادت دروغ داد نیز از نزدیکان ابن زیاد در کوفه محسوب می شد و در قتل هانی و مسلم دست داشت. همین فرد در مورد یاران امام حسین (علیه السلام ) ، در لحظات حسّاسی از جنگ که سپاه کوفی به ستوه آمده بود ، فریاد می زد :
« ... وای برشما ! ای احمق ها! آرام باشید و مهلت دهید! آیا می دانید که با چه کسانی جنگ می کنید ؟ شما با سواران ناحیه ی کوفه و مردان اهل بصیرت و آگاهی و گروهی که از مرگ استقبال می کنند ، مبارزه می کنید! ...»(2) آری آنان « عَبدالله» بودند و « عِندالله» و هرگز وعده های مادی ابن زیاد و دستگاه اموی نمی توانست تسلیم منطق ذلّت بار یزیدیان شان کند . بی اعتنایی به دنیا و پرهیز از شکم پرستی و آمال دست نیافتنی ، آنان را در کوران مبارزه با امیال شیطانی ، آبدیده و شکست ناپذیر ساخته بود . آنان گویندگان اهل عمل بودند و آخرت گرایان و شب زنده داران حقیقی که سبقت عاشقانه ی آن طائران قدسی برای شهادت و دیدن وَجهُ الله ، نشانه اوجِ معرفت شان به خدا و حجّت بالغه ی خدا بود . به بیان رساتر ، ویژگی های آنان ، مصداق گویای ، سیمای صالحان و مجاهدان راه خداست که در معارف اهل بیت (علیه السلام ) به عنوان تابلوهایی مجسّم معرفی شده اند . آن چنان که امام حسین (علیه السلام ) در توصیف یارانش در شب عاشورا فرمودند: « و انی لا اعلم اصحاباً اوفی و لا خیراً من اصحابی »
من یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و کسانی را بهتر از ایشان نمی دانم .(3) در روز عاشورا نیز پس از ادای نماز ، خطاب به اصحاب با وفایش فرمود: « ... ای عزیزان! ای بزرگ منشان ! اینک درهای بهشت به روی شما باز شده که نهرهایش جاری و درختانش سرسبز و خرّم است و اینک رسول خدا و شهیدان الهی ، منتظر ورود شما بوده و قدوم شما را به یک دیگر مژده می دهند . پس بر شماست که از دین خدا و رسولش حمایت و از حریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) دفاع کنید ...»(4)
پی نویسنده: نوروز اکبری زادگان
نوشت ها:
1- شمس الدین ، علامه محمد مهدی : انصار الحسین (علیه السلام ) ، صفحات 175 تا 206.
2- طبری : تاریخ الرسل و الملوک ، ...، جلد 5 ، ص435.
3- نجمی : صادق : سخنان حسین (علیه السلام ) ، ... ، ص235.
4- نجمی! صادق: سخنان حسین(علیه السلام ) ، ... ، ص292.
منبع : کتاب «عاشورا خروش بیداری»