ماهان شبکه ایرانیان

مدیران آبخیزداری، لطفا بخوانند

آبخیزها زمین‌هایی هستند که به دلیل شیب و شکل ویژه، قابلیت جذب آب و انتقال آن به جویبارها و رودها یا آبخوان‌ها (سفره‌های زیرزمینی) را دارند

مدیران آبخیزداری، لطفا بخوانند

دخالت انسان در وضع آبخیزها باید به کار بستن دانش در جهت حفظ پایداری و کارکرد طبیعی زمینِ آبخیزی باشد که در کاربری‌های انسانی شامل چرای دام، بوته‌کنی، برداشت گیاهان دارویی، کشاورزی، و ساخت‌وساز، از وضع طبیعی کم‌وبیش خارج می‌شود.

در ایران، بزرگ‌ترین عامل تخریب آبخیزها چرای خارج از ظرفیت دام است که در بیشتر جاها تا سه یا چهار برابر علوفه‌ای که مرتع می‌تواند تولید کند، صورت می‌گیرد. به همین دلیل، نخستین اولویت فعالیت آبخیزداری باید تعیین ظرفیت بُرد یا توان تولید مراتع و محاسبه‌ی تعداد دامی که می‌تواند در آن‌جا چرا کند و نیز تعیین زمان مناسب برای چرا باشد. عامل بسیار اثرگذار دیگر در تخریب آبخیزهای ایران، طرح‌های عمرانی و اقتصادی بی‌ضابطه مانند راه‌سازی، معدن‌کاری، و سدسازی است. در هر دوی این موردها، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری که مسئولیت حفاظت را بر عهده دارد، ضعیف نگه داشته شده اما در جبهه‌ی مخالف، دست دام‌داران و ساخت‌وسازگرایان و برداشت‌کنندگان سنگ و خاک و شن باز گذاشته شده است. به نظر می‌رسد که این وضعیت، سازمان منابع طبیعی را به سمتی رانده که در حوزه‌ی اجرای وظیفه‌ها، به‌جای آبخیزداریِ بوم‌شناختی (اکولوژیک) یا هماهنگ با طبیعت، به ساخت افراطی سازه‌هایی با عنوان سیل‌بند بپردازد. این فعالیتِ سازه‌ای البته شیوه‌ی مناسبی هم برای جذب و هزینه‌کرد بودجه است که در نظام پرفساد اداری، طرفداران بسیار دارد.

ساخت سیل‌بند فقط در جاهایی که به دلایل قابل توجیه، تأسیسات ارزشمندی در مسیر یا بستر رودخانه و مسیل ساخته شده منطقی است. اما "آبخیزداری سازه‌ای" بی‌اعتنا به این اصل و بی رعایتِ اصول حفاظت مرتع و جنگل در برابر چرای دام و دیگر عامل‌های بروز فرسایش و سیل، وانمود می‌کند که با برپا کردن سیل‌بندهای زنجیره‌ای در دره‌های کوهستانی و حتی زمین‌های کم‌شیب می‌توان جلوی سیلاب‌های مخرب و فرسایش خاک را گرفت. چنین بوده که در سال‌های اخیر، بودجه‌های آبخیزداری اساسا صرف ساخت گسترده‌ی سیل‌بند سنگی  - بتنی و گابیونی شده که یک دستکاری افراطی در طبیعت و عامل تخریب حالت طبیعی آبخیزها است.

نمونه‌ی موردی؛ کلجاران در کلاردشت

در تابستان گذشته، عملیات ساخت یک سیل‌بند بزرگ در دره‌ی کلجاران علم‌کوه بر روی یکی از سرشاخه‌های اصلی رودخانه‌ی حفاظت‌شده‌ی سردابرود آغاز شد و در مهر ماه این سیل‌بند کامل شد. در جریان این ساخت‌وساز، مانند بسیاری از دیگر عملیات آبخیزداری سازه‌ای، لودر وارد دره شد و آسیب جدی به پوشش گیاهی و خاک منطقه وارد کرد. با توجه به سیلابی بودن رژیم رودخانه‌ی سردابرود و سرشاخه‌های آن، راه مؤثر برای جلوگیری از تخریب‌های ناشی از سیل، جلوگیری از تجاوز به حریم و بستر رودخانه، و همچنین حفظ پوشش گیاهی مراتع و جنگل‌های بالادست و کنار رودخانه است. تجربه‌ی ساخت سیل‌بند و حتی سدهای بزرگ در نقاط مختلف نشان داده که این سازه‌ها نمی‌توانند هیچ سیل بزرگی را مهار کنند؛ دلیل بر این مدعا آن که همه‌ساله تعداد سیل‌های مخرب در نقاط گوناگون کشور فزونی می‌یابد. سیل‌های سراسری کشور در 1398 و 99 و سیل پر خسارت و مرگبار مرداد 1401 امام‌زاده داوود در شمال غرب تهران فقط نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند سد و بند نمی‌تواند جلوی سیل را بگیرد. رکورد جهانیِ فرسایش خاک در ایران هم دلیل دیگری است بر این که سیل‌بندها نمی‌توانند جلوی فرسایش را بگیرند.

دستکاری در خاک و نظام آب‌شناختی منطقه‌ی پرشیب کلجاران کار بسیار خطرناکی است. چرا که سیل‌های ادواریِ بزرگِ شهرستان کلاردشت، در شرایط تغییر اقلیم در دوره‌های کوتاه‌تری تکرار می‌شوند و قطعا هیچ سازه‌ای نخواهد توانست در برابر این سیل‌ها مقاومت کند و فقط خطر فروریختن خودِ سازه و افزایش خسارت ناشی از آن بیشتر خواهد شد.

امیدواریم که مدیران جدید سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، با بازنگری طرح‌های سازه‌ای پیشین، مشاوره با کارشناسان مستقل، و دریافت نظراتِ شاهدان عینی و کنشگران محیط زیست، مسیر آبخیزداری را به سمت درست آن که همانا حفظ پوشش گیاهی و جلوگیری از تجاوز به حریم مسیل‌ها و رودها است، پیش ببرند.

*کنشگر محیط‌زیست

4747

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان