نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
براى شناخت حق ماه مبارک رمضان و اهتمام در اداى حق آن باید بیندیشیم هدف از روزه چه بوده و چرا خداوند این ماه را گرامى داشته است.
این طور که از بیان معصومان علیهم السلام پیداست، همه حیثیت و منفعتى که براى روزه متصوّر است، همان جنبه ایجاد مصونیت و ملکه تقوا نسبت به همه اعضا و جوارح انسان است، چرا که هر یک از اعضا و جوارح، به نحوى در معرض تهدید گناه قرار دارند.
زبان، گوش، چشم، شکم و غریزه جنسى، همه در معرض خطر هستند و روزه یک عمل عبادى تمرینى است که ابتدایى ترین شکل آن، با پرهیز و خوددارى از آشامیدن و خوردن تحقّق پیدا مى کند، و زمانى این عمل به مرحله کمال مى رسد که تورّع و پرهیز، به همه تمایلات و خواهش ها تسرّى پیدا کند، یعنى همانگونه شخص براى مدّتى دهان و شکم را از لذایذ، حتى خوردنى ها و نوشیدنى هاى حلال محروم مى کند، باید چشم و گوش را از دیدن و شنیدن ناروا و حرام باز دارد و غریزه جنسى را مهار کند، در این صورت نتیجه روزه که همان توفیق در مالکیت نفس و غرایز است براى انسان حاصل مى شود و اگر انسان توانست مالک نفس خود شود، خویش را از خطرات و عواقب سوء دنیوى و اخروى شهوت پرستى حفظ کرده است.
امام على علیه السلام مى فرماید:
فازَ مَنْ غَلَبَ هَواهُ وَ مَلِکَ دَواعِىَ نَفْسَهُ. «1»
کسى که زمام تمایلات خود را به دست گرفت و مهار کرد، رستگار است.
آرى، اگر انسان موفّق شد به وسیله روزه و ممارست در اطاعت، دشمن درونى را مهار کند، به روزه واقعى نایل شده است.
پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در این باره مى فرماید:
الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ. «2»
روزه، سپر آتش است.
و این همان معناى سپر بودن و حایل شدن روزه در برابر آتش است یعنى: روزه میان انسان و آتش حایل مى شود و او را از ابتلاى به آتش شهوات و تمنّیات غرایز باز مى دارد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرمایند:
اعْدى عَدُّوِکَ نَفْسُکَ الَّتِى بَیْنَ جَنْبَیْک. «3»
دشمن ترین دشمنان همان دشمن درونى است که بین دو پهلوى تو مى باشد.
اگر توانستى حق روزه را به درستى و با تمام و کمال به جا آورى، در حقیقت به ثمره روزه و دستاورد آن، نیز خواهى رسید.
جالب این است که ثمره تقوا که خداوند بر روزه مترتّب مى فرماید، ریشه در نگهبانى و پاسدارى از هویّت انسانى دارد و به طور کلى هر ثمره و خصوصیّتى براى روزه ذکر شده، براى تقوا هم ذکر شده است، چون روزه طریق تحصیل همان ملکه است.
امیر المؤمنین علیه السلام مى فرماید:
فَانَّ التَّقْوى فِى الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجَنَّةُ وَ فى غَدٍ الطَّریقُ الَى الْجَنَّةِ. «4»
به طور قطع امروز، تقوا، سپر از بلا و فردا، راه بهشت الهى است.
اگر در دنیا سپر را به دست آوردى و این حائل را در میان خود و آتش قرار دادى، نتیجه اش این است که در قیامت هم راه بهشت به سوى تو باز خواهد بود. یعنى باید تقواى فرد به مرحله اى برسد که احساس نفرت و گریز از پلیدى، حرام، گناه و نامشروع را در او، به وجود آورد.
براى به دست آوردن حق ماه رمضان، باید همه حقوقى که پیرامون گوش، چشم، زبان، دست و پا، شکم و غریزه جنسى مى باشد و همچنین درمان همه دردها و رنج ها و خطراتى که هر یک از این اعضا و جوارح را تهدید مى کند را با عبادت روزه به جا آورد؛ چرا که با ملکه اى که در سایه این عبادت براى انسان حاصل مى شود، مى توان به مبارزه با خطرات برخاست و بر همه آنها پیروز شد، این از خواص روزه حقیقى است.
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
اذا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُکَ وَ عَدَّدَ اشْیاءَ غَیْرَ هذَا وَ قالَ: لایَکُونُ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَومِ فِطْرِکَ. «5»
تو زمانى روزه دارى، که گوش و چشم و موى و پوست و دیگر اعضاى بدنت روزه باشد، باید روزى که روزه دارى با روزهاى دیگرت متفاوت باشند.
انسان روزه دار باید وقار و طمأنینه روزه در او پیدا شود به گونه اى که نه تنها زبان، چشم، گوش او باید روزه باشد، بلکه این ملکه و ممارست باید به حدّى از کمال برسد که علاوه بر این ها، قلب روزه دار هم روزه باشد.
امیر المؤمنین على علیه السلام مى فرماید:
صِیامُ القَلْبِ عَنِ الْفِکْرِ فى الآثامِ افْضَلُ مِنْ صِیامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعامِ. «7»
اگر انسان موفّق شود قلب را از اندیشه گناه پاک و مطهّر نگاه دارد بهتر از آن است که فقط شکم را از خوردن و آشامیدن باز دارد.
هنگامى دستیابى به چنین مرحله اى، میسّر است که انسان بتواند بر پلیدى و پستى گناهان، چنان اشراف پیدا کرده، و به عوارض سوء آن ها آگاه شود، که هرگز فکر و ذهن او به سوى گناه نرود، از طرفى آن چنان اقتدارى بر اندیشه خود پیدا کند که راه گناه را بر خیال و تصوّر خود ببندد.
با وجوب چنین واجبات عبادى، در واقع خداوند منتّى بر انسان گذاشته که راه و رسم صحیح زندگى را به او بیاموزد و در سایه این واجبات عبادى، ملکه تقوى براى او حاصل شود و روح او در سایه این تقوى لطافت پیدا کند.
خاطره اى درباره ریاضت نفس
شهید بهشتى رحمه الله خاطره جالبى از مسافرت خود در این زمینه مى گوید:
«یکى از مشاهدات خودم را بگویم: وین پایتخت اتریش از شهرهاى توریستى است و از مراکز دیدنى آن کاخ سلاطین اتریش است. آخرین امپراتور آن «فرانتس یوزف اول» است. در بازدید از آن کاخ، بخشى بود مربوط به حرم سرا که در آن تخت و وسایل خواب و اتاق هاى خواب قرار داشت. در دفترچه راهنمایى که براى بازدید کنندگان تهیّه شده بود، نوشته شده بود که امپراتور در مواقعى که طبق برنامه به اندرون مى رفت و در حرم سرا زندگى مى کرد، بسیارى از اوقات و ساعاتش را در اتاق اختصاصى اش مى گذراند، آن اتاق خصوصیاتى داشت. در این اتاق یک تخت فلزّى سیمى و یک آفتابه و لگن دستى گذاشته شده بود. آب لوله کشى گرم و سرد در آن جا نبود. با آن که در اتاق هاى دیگر بود. او مانند یک افسر که چادرى در میدان جنگ دارد، در اتاقش زندگى مى کرد.
چرا؟ علت آن را هم در آن جا نوشته بود، براى این که هر زمان که حضورش در یکى از میدان هاى جنگ لازم بود، سست نباشد و نگوید: چگونه این کاخ و کاشانه را رها کنم و در چادر زندگى کنم، بنابراین به این صورت تمرین مى کرد.
و حالا اسلام مى خواهد مسلمان ها، این چنین تمرینى را لا اقل کوتاه مدت در زندگى داشته باشند، اسلام مى خواهد مسلمانى نیرومند، که اراده اش بر همه خواسته هاى دیگرش مسلّط باشد بسازد، مسلّط بر شهوات، مسلّط بر خودخواهى و غصب، مسلّط بر تن آسایى، مسلّط بر خودآرایى و آماده براى تن دادن به یک زندگى اى که در هر جا ممکن باشد و جز این هم نمى شود.» «8» روزه یکى از آن تمرینات عمومى است که اگر کسى به حکمت و فلسفه حقیقى آن رسید، دیگر وداع براى او معنى و مفهومى نخواهد داشت و همیشه خود را در تحت توجّهات الهى مى بیند.
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
فَاذا صُمْتَ فَانوِ بِصَوْمِکَ کَفَّ النَّفْسِ عَنِ الشَّهَواتِ وَ قَطْعَ الهِمَّةِ عَنْ خُطُواتِ الشیاطینِ وَ انْزِلْ نَفْسَکَ مَنْزِلَةَ الْمَرْضى لاتَشْتَهى طَعاماً وَ لا شَراباً وَ تَوَقَّعْ فى کُلِّ لَحْظَةٍ شَفاءَکَ مِنْ مَرَضِ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْ باطِنَکَ مِنْ کُلِّ کَدَرٍ وَ غَفْلَةٍ وَ ظُلْمَةٍ یَقْطَعُکَ عَنْ مَعْنَى الْاخْلاصِ لِوَجْهِ اللَّهِ. «9»
وقتى روزه مى گیرى، در درجه اول، نیّتت این باشد که: نفس خود را از غلتیدن در دام شیطان محافظت کن و دوم این که: سعى کن که پیوند خود را با راه هاى انحرافى شیطان قطع کنى، خود را مانند مریضى تربیت کن که وقتى غذا را مى بیند، طعام و شراب را مى بیند، از غذا تنفّر دارد. تو نیز باید نسبت به گناه نفرت پیدا کنى و اگر چنین کردى منتظر باش که خداوند تو را از امراض و آلودگى هاى گناهان پاک مى کند و شفا مى دهد. آن گاه باطنت را از دروغ، تیرگى، غفلت و تاریکى که ارتباط با خلوص تو را با خدا قطع مى کند، پاک گردان.
آرى، اگر این طور شد دیگر حاضر نیستى با ماه رمضان وداع کنى، مگر اینکه به وصال حقیقى محبوب خود برسى، که امام سجّاد علیه السلام در مناجات خمس عشر مى فرماید:
الهى .. غُلَّتى لایُبَرِّدُها الَّا وَصْلُکَ وَ لَوْعَتى لایُطْفِئُها الَّا لِقاؤُکَ وَ شَوْقى الَیْکَ لایَبُلُّهُ الَّا النَّظَرُ الى وَجْهِکَ وَ قَرارى لایُقِرُّ دُونَ دُنُوِّى مِنْکَ وَ لَهْفَتى لایَرُدُّها الَّا رَوْحُکَ وَ سُقْمى لایَشْفیهِ الَّا طِبُّکَ وَ غَمّى لایُزیلُهُ الَّا قُرْبُکَ ... فَیا مُنْتَهى امَلِ الْآمِلینَ وَ یا غایَةَ سُؤْلِ السَّائِلِینَ وَ یا اقْصى طَلِبَةِ الطَّالِبینَ. «10»
خدایا! .. این سوز سینه ام جز با وصال تو خنک نمى شود، خدایا! این سوزش دل من جز با دیدن تو خاموش نمى شود، خدایا! این شور و اشتیاق من جز با نظر به جلوه تو سیراب نمى گردد. خدایا! این التهاب و بى قرارى من آرامش نمى پذیرد، جز با نزدیکى به تو، خدایا! این حزن و این ناله و استغاثه من ساکت مى شود مگر روح و ریحان تو بر دل بتابد، خدایا! بیمارى و درد و کسالت من جز با طبابت تو شفا پیدا نمى کند. خدایا! این غم و اندوه و درد دل من از بین نمى رود، جز این که به وصال و قرب تو دست یابم، ... اى منتهاى آرزوى همه آرزومندان، و این منتهاى همه گدایان و طلب کنندگان، و اى بالاترین مطلب جویندگان.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- غرر الحکم: 241، حدیث 4885.
(2)- بحار الأنوار: 65/ 333، باب 27، حدیث 10؛ الکافى: 4/ 62، حدیث 1؛ من لایحضره الفقیه: 2/ 74، حدیث 1871.
(3)- بحار الأنوار: 67/ 64، باب 45، حدیث 1؛ عوالى اللآلى: 4/ 118، حدیث 187.
(4)- نهج البلاغه: خطبه 233.
(5)- بحار الأنوار: 94/ 351؛ الکافى: 4/ 87، حدیث 1؛ من لایحضره الفقیه: 2/ 108، حدیث 1855.
(7)- غرر الحکم: 176، حدیث 3365.
(8)- حج در قرآن، بهشتى: 136- 137.
(9)- بحار الأنوار: 93/ 254، باب 30، حدیث 28؛ مستدرک الوسائل: 7/ 369، باب 10، حدیث 8441.
(10)- بحار الأنوار: 91/ 150، باب 32، ذیل حدیث 21 مناجاة المفتقرین؛ مفاتیح الجنان: مناجات خمس عشر (مناجاة المفتقرین).
مطالب فوق برگرفته شده از کتاب تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج 11