اشاره
اموضوع این شماره را به مناسبت تقویمی پیشرو به اسوه تحسینبرانگیز خلقت، به ریحانه سرفراز پیامبرˆ حضرت زهر اختصاص دادهایم.
بیکران کرامت در وجود مبارک حضرت فاطمه زهر تجلی یافته است. یکی از این اعجازها را از کتاب «سیما و سیره ریحانه پیامبرˆ » نوشته آقای علی کرمی فریدنی روایت میکنیم.
همسخن مادر
بسیاری از محدثان اهل سنت و شیعه آوردهاند که ریحانه پیامبر پس از آفرینش و حضور نورش در سازمان وجود مادر، همراز و همسخن و مونس و غمخوار مادر خردمند و فداکار خویش شد و در تنهایی غربت او ـ به قدرت خدا ـ گاه و بیگاه با او سخن میگفت.
خدیجه، نخست این موضوع شگرف را کتمان میکرد، اما یکبار اتفاق افتاد که پیامبر به طور ناگهانی وارد خانه شد و دید خدیجه بیآن که کسی در خانه باشد سخن میگوید. از او پرسید با که گفتوگو میکنی؟
پاسخ داد: با کودکی که نور حضورش را در تالار وجودم احساس میکنم.
پیامبر به او این مژده را داد که: خدیجه! تو را نوید باد که این کودک، دختر است و مام پر فضیلت یازده پیشوای نور که پس از من و پدرشان یکی پس از دیگری جهان را به نور وجودشان نور باران خواهند ساخت و هماره بزرگ پرچمداران راستین شناخت و آگاهی، توحید و تقوا، عدالت و آزادی، برابری و برادری، صلح و بهروزی، سعادت و نیکبختی خواهند بود.
در پارهای از روایات، حضرت زهر به شب قدر تشبیه شده است. در این تشبیه شگرف، نکاتی درسآموز وجود دارد که ما آن را از کتاب «برداشتهای تربیتی» نوشته آقای محمود اکبری گزینش کردهایم:
حضرت زهرا و شب قدر
1. شب قدر، بهترین و با ارزشترین شب در میان شبهاست و به قول قرآن از هزار ماه با ارزشتر است. حضرت زهرا نیز از همه زنان عالم برتر است. پیامبر اکرمˆ فرمود: فاطمه، سرور زنان جهان از اولین و آخرین است. او نیز همچون شب قدر یکی است و نظیر ندارد.
2. شب قدر ناشناخته است و قرآن میفرماید: چه چیز تو را به عظمت شب قدر میتواند آگاه کند. عظمت حضرت زهرا نیز ناشناخته است. بدین جهت نام او را فاطمه گفتهاند.
پیامبر اکرمˆ فرمود: همانا فاطمه فاطمه نامیده شد چون مردم نمیتوانند او را بشناسند.
3. شب قدر، مخفی است. زمان شهادت حضرت زهر و قبر او نیز مخفی است.
4. عبادت در شب قدر منشا فیوضات الهی است. توسل به حضرت زهر نیز منشا برکات است.
5. شب قدر در قرآن به عنوان «لیله مبارکه» یا شب برکت نامگذاری شده است، لقب حضرت زهر نیز مبارکه است.
6. . . .
از محبت بیمرز پیامبرˆ به حضرت زهر بسیار شنیدهایم، اما از دلایل این محبت، نه به آن مقدار، از کتاب «شفیعه محشر یا مظلومه پیامبر» نوشته آقای سید عبدالله حسینی دشتی یکی از این دلایل را سطر میکنیم:
فاطمه یاسی از بهشت
پیامبر بزرگوار اسلام میفرماید: اذا اشتقت الی الجنه…؛ هنگامی که شوق بهشت در دلم پیدا میشود گلوی فاطمه را میبوسم، و نیز از حضرت صادق روایت شده که فرمود: کان النبی لاینام...؛ رسول خدا هیچ شبی به خواب نمیرفت تا این که فاطمه را میبوسید.
بدیهی است علاقه پیامبر تنها به خاطر رابطه پدری و فرزندی نبود، هر چند این عاطفه نیز در وجود پیامبر موج میزد... محبت رسول خداˆ به حضرت فاطمه برای خدا بود و به خاطر فضایل معنوی و مکارم اخلاقی و ملکوتی اوست که آن حضرت او را دوست میدارد.
این محبت از محبتها جداست
حب محبوب خدا حب خداست
[در] رمز و راز محبت پیامبرˆ با حضرت فاطمه زهر تا سرحد شیفتگی، عامل معنوی و الهی کاملا هویدا و آشکار است. چنانچه خود آن حضرت فرمود: ان ابنتی فاطمه...؛ دخترم فاطمه، خداوند دل و اعضایش را با ایمان و یقین آراسته است.
از نامها و القاب حضرت زهر و معنای آن چهقدر میدانید؟ ما برخی از مهمترین آنها را از کتاب «فاطمه؛ احیاگر شخصیت زن» نوشته خانم فریده مصطفوی (دختر امام راحل) و خانم فاطمه جعفری آوردهایم:
نامهای آن حضرت
1. زهرا، یعنی نورانی به نور درونی و برونی. از امام صادق درباره نام زهرا سوال شد، فرمود: هنگامی که در محراب عبادت میایستاد، نوری از او به طرف آسمان بالا میرفت، مانند نوری که اهل زمین از ستارگان مشاهده میکنند.
2. صدیقه به معنای معصوم و بسیار راستگو
3. مبارکه یعنی صاحب برکت در علم و فضل و کمالات و معجزات
4. طاهره یعنی پاک و پاکیزه از هر نوع آلودگی
5. زکیه یعنی رشدکننده در کمالات و خیرات
6. راضیه یعنی راضی به قضای الهی
7. مرضیه یعنی پسندیده خدا و دوستان خدا
8. محدثه یعنی خبردهنده از غیب که فرشته با او سخن میگوید.
9. ...
یکی از هزاران فضیلت ممتاز حضرت زهر را از ایتالله العظمی مکارم شیرازی و از کتاب «زهر برترین بانوی جهان» میخوانیم:
نخستین کسی که وارد بهشت میشود
ورود در بهشت آن کانون عظیم رحمت الهی، دلیل روشنی بر سعادت یک انسان است و اگر کسی پیش از همه وارد شود برترین فضیلت برای او اثبات میشود.
در روایات معروف اهل سنت این افتخار از زبان پیغمبر اکرمˆ برای فاطمه ثبت شده است:
ذهبی در [کتاب] «میزان الاعتدال» میگوید که پیغمبر اکرمˆ فرمود:
«اول شخص یدخل الجنه فاطمه ؛ نخستین کسی که وارد بهشت میشود فاطمه است»
یکی از رنجهای جانگداز زندگانی حضرت زهر بیداد ستمپیشگان در غصب فدک از آن حضرت است. درباره فدک، شما را به خواندن مطلبی از کتاب «کوثر قرآن» نوشته آقای محسن کازرونی دعوت میکنیم:
داستان فدک
فدک، سرزمینی آباد در حدود 140 کیلومتری مدینه است. نزدیک خیبر، و در سال هفتم هجری آنگاه که قلعههای یهودینشین خیبر یکی پس از دیگری فتح میشد و قدرت یهود رو به افول میرفت، ساکنان فدک تصمیم به صلح با رسول خداˆ گرفتند و نیمی از سرزمین و باغستانهای خود را به حضرت واگذار کردند و نیم دیگر را برای خود حفظ کردند و در عینحال کشاورزی آن نیم متعلق به پیامبر را بر عهده داشتند و در مقابل زحمات خود مزد خود را برمیداشتند، این سرزمین طبق ایه فیئی که در سوره حشر (ایه6) آمده از آن پیامبر است.
پیامبر هرچه را صلاح میدانست، میتوانست درباره این سرزمین (فدک) عملی سازد، فلهذا پیامبر فدک را به دخترش فاطمه بخشید. این حقیقت را عده بسیاری از تاریخنویسان و مفسران اهل سنت و شیعه به آن تصریح کردهاند که ...
حضرت فاطمه کوثر بیکران خداست. «کوثر» را برخی خیر فراوان معنی کردهاند. عالمان در تفسیر این واژه سخن بسیار دارند که از آن جمله است سخن دکتر علی قائمی در کتاب «در مکتب فاطمه »
محور سادات
فاطمه محور سادات است. میلیونها نفر در جهان بشریت زندگی میکنند که شجره حسب و نسبشان به فاطمه پیوند میخورد. با آن همه دشواری و مشکلتراشی خصم در سر راه رشد خاندان پیامبر و با آن همه محدودیتها که در ارتباط با آنان پدید آوردند باز هم نسل او به میزان و حدودی است که یک فامیل چند میلیون نفری را تشکیل داده و همه آنها از دامان فاطمه به وجود آمدند و چه بسیار از آنان که ستارگان درخشان این امت در علم و تقوا بودهاند.
نوع سادات جهان امروزی را در نظر آوریم از سادات علوی، فاطمی، حسنی، حسینی، زینبی، زیدی، جعفری، رضوی، اسماعیلی، موسوی، همه و همه از نسل فاطمهاند. پس او چشمه جوشان و فیض الهی است و به تعبیر عالمی در تفسیر سوره کوثر معنی خیر کثیر وجود صدها هزار خانواده سیادت است که هر کدام وارث صفاتی از فاطمهاند. پس دامن زهر دامن فضیلت و خیر و برکت است.
سوز بر آمده از سویدای جان علی در غم رحلت فاطمه از غمبارترین صحنههای مظلومیت تاریخ تشییع است. لحظههایی از این حرمان را از کتاب «زهرا مولود وحی» نوشته سید احمد علمالهدی گلچین کردهایم.
گُل در نهان گِل
علی، فرزندان را از مادر جدا کرد؛ بندهای کفن را بست و با دستیاری یاران وفادارش سلمان، ابوذر و مقداد بدن فاطمه را دفن فرمود.
هنگامی که علی بدن زهر را داخل قبر میکرد، همراه با سیلاب اشک، لبانش به این کلمات مترنم بود:
سلام بر تو ای پیامبر! سلام بر تو، از طرف من و از جانب دخترت، آن دختری که هم اکنون به دیدارت میاید؛ آن دختری که در دل تیره خاک فرو میرود؛ آن عزیزی که از همه زودتر به تو ملحق میگردد.
ای پیامبر! امانتی که به من سپرده بودی، به تو برگرداندم. ای پیامبر! اندوهم همیشگی است؛ شبم تیره و بیدار است. غصه از صفحه دلم زدوده نمیشود تا آن هنگام که خدا مرا به آن خانهای ببرد که تو را برد. چه زود روزگار ما را از هم جدا کرد.
پدیدآورنده: عبدالله نیازی