منابع مقالہ : کتاب تفسیر و شرح صحیفه سجادیه ج 11 نوشتہ : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان
از بهترین فضایل و عبادت هاى برتر در شب هاى قدر رمضان؛ مذاکره علمى و گفتگو درباره اعتقادات و مسائل آخرت است، تا عبادت و نیایش همراه با بینش و آگاهى باشد. به ویژه در شب هاى قدر که از سوى دانشمندان دینى هم مورد سفارش قرار گرفته است.
شیخ صدوق در این زمینه نوشته اند:
وَ مَنْ أَحْیا هاتَینَ اللَّیْلَتَینِ بِمُذاکَرَةِ الْعِلْمِ فَهْوَ أَفْضَلُ.
هر که این دو شب را با گفتگوى علمى زنده بدارد؛ پس آن برتر است.
ارزش عبادى کسب دانش و کمال در این شب ها به اندازه اى بالاست که چنانچه انسان همه کارهاى خود را رها کند و به بحث علمى و دینى بپردازد، نیکوست؛ زیرا دریافت فضل فکرى و معرفت حق و معارف دینى، از قدرشناسى ماه مبارک رمضان است.
دراین باره رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله به ابوذر فرمود:
عَلَیْکُمْ بِمُذاکَرَةِ الْعِلْمِ فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَعْرِفُونَ الْحَلالَ مِنَ الْحَرَامِ، یا أَباذَرٍّ! الْجُلُوسُ ساعَةً عِنْدَ مُذاکَرَةِ الْعِلْمِ خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ صِیامٍ نَهارُها وَ قِیامٍ لَیْلُها. «1»
بر تو باد به گفتگوى علمى، پس به سبب دانش حلال از حرام شناخته مى شود.
اى اباذر! یک ساعت نشستن براى گفتگوى علمى، براى تو از عبادت یک سال که روزش را روزه بدارى و شبش را به نماز بایستى، بهتر است.
از دیدگاه معصومان علیهم السلام و متون اسلامى، عبادات، نقشى بنیادى در پیدایش و پیوستگى فروغ دانش و معرفت دارند. از این رو احادیثى که علم را برتر از عبادت مى دانند، تخریب یا انکارِ نقش سازنده عبادت در کنار علم نیست؛ بلکه تأکید بر همراه ساختن عبادت با علم براى دورى جستن از عبادت ناآگاهانه است که نه تنها بى ارزش بلکه خطر ساز است.
بنابراین با بررسى سیره عملى اهل بیت علیهم السلام درباره شب قدر و عنایت ویژه که آنان به راز و نیاز و عبادت و اذکار، در چنین شب هاى حساس داشته اند و رهنمودها و سفارش هایى که به بهره گیرى بیشتر از آن شب ها فرموده اند، به دست مى آید: به غیر از موارد استثنایى، باید زمانِ محدود، صرف عبادت و ذکر و تلاوت قرآن و نیایش و انس شبانه با خداى متعال گردد. و از سرگرمى و تفریحى که انسان را از یاد خداوند غافل مى سازد، دورى نمود.
امام حسن علیه السلام در روز عید فطر بر گروهى گذشت که سرگرم بازى و شادى بودند، بالاى سر آنان ایستاد و فرمود:
خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود قرار داد، تا به سبب طاعت او به سوى خشنودیش از یکدیگر سبقت گیرند. پس گروهى پیش گرفتند و کامیاب شدند و گروهى عقب ماندند و ناکام شدند، بسیار بسیار جاى تعجّب است از کسى که در این روزى که نیکوکاران پاداش داده مى شوند و هرزه کاران زیان مى بینند در حال سرگرمى است. به خدا سوگند! اگر پرده کنار رود، خواهند دانست که نیکوکار به نیکوکارى خود مشغول است و بدکار به بدکردارى خود گرفتار گردیده است. «2» سپس حضرت به راه خود ادامه داد و رفت.
چشمان گریان در قیامت
یوسف بن اسباط مى گوید:
«پدرم براى من تعریف کرد که نیمه شبى به مسجد الحرام رفتم. صداى سوزناک جوانى که سر به سجده داشت توجّه مرا به خود جلب نمود. نزدیک تر رفتم. شنیدم که در حالت سجود مى گفت: صورت خاک آلودم براى آفریدگارم سجده کرد و او سزاوار سجده است. چون به نزدیک جوان رسیدم با کمال تعجّب دیدم که او امام عارفان حضرت سجّاد علیه السلام است که خاضعانه با خالق خویش نیایش مى کند.
چون هوا روشن شد به سوى او شتافتم و عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! چرا آن همه خود را زحمت مى دهى و در مشقّت مى اندازى، با اینکه بر همگان معلوم است که خداوند تو را برترى داده و در نزد خود عزیز و ارجمند نموده است. امام چون این سخنان را شنید، صدا به گریه بلند کرد و فرمود: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
تمامى چشمان در روز قیامت گریانند مگر چهار چشم:
1- چشمى که از ترس خداوند بگرید.
2- چشمى که در راه خدا نابینا شده باشد.
3- چشمى که به نامحرم نگاه نکرده باشد.
4- چشمى که شبانه و سحرگاه در حال سجده براى خداوند گریسته باشد.
آنگاه فرمود: خداوند چون بنده شب زنده دارش را مى بیند به فرشتگان مباهات مى کند و به آنها مى گوید:
بنده ام را بنگرید که روحش نزد من و پیکرش در اطاعت من است. بستر خواب را از ترس من رها کرده و رحمت مرا طلب مى کند. شاهد باشید که من او را آمرزیدم.» «3»
[ «18» اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» «4»، وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ» «5»، وَ مِنَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ» «6»]
خدایا! ما را در دیگر ماه ها، و دیگر ایام، مادامى که زنده مان مى دارى چنین قرار ده، و هم چنین ما را از بندگان شایسته ات قرار ده؛ آنان که بهشت را به ارث مى برند و در آن جاودانند، و از اموال خود در راه خدا مى بخشند، و عمل شایسته انجام مى دهند، در حالى که دل هاشان از اندیشه بازگشت به سوى پروردگارشان ترسان است، و از کسانى قرار ده که به سوى خیرات مى شتابند، و نسبت به آن از دیگران پیشى مى گیرند.
[ «19» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ کُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَى کُلِّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ کُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِى لَا یُحْصِیهَا غَیْرُکَ إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ.]
خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست، در همه وقت و در همه دم و در هر حال، به شماره درودى که فرستاده اى، بر هر که درود فرستاده اى و چندین برابر همه آنها، به چندین برابرى که جز تو نتواند آنها را بشمارد؛ همانا تو آنچه را بخواهى، انجام مى دهى.
رمز مخفى بودن شب قدر
و اما رمز مخفى بودن شب قدر در چیست؟
عبدالواحد انصارى مى گوید: از امام باقر علیه السلام از شب قدر پرسیدم که: از شب قدر برایم خبر بده؟
حضرت فرمود: در یکى از دو شب بیست و یکم یا بیست و سوم بخواه.
عرض کردم: یکى از آنها را به تنهایى یاد بفرما، فرمود: چه مى شود که در هر دو شب، عمل نیک انجام داده و کوشش نمایى. «7» شاید جهت مخفى بودن این شب ها در بین شب هاى رمضان این باشد که:
همچنان که خداوند اسم اعظم خود را در بین اسماى حسناى خود پنهان داشته، شب قدر را هم به خاطر جلالت شأن در بین شب ها، پنهان نگه داشته است.
شاید مخفى بودن این شب براى این باشد که مردم شب هاى متعدّدى را به عبادت بپردازند تا آنان که شب را درک کردند مغرور نشوند و کسانى که درک نکرده اند از باقى شب ها محروم نشوند و بندگان به شوق درکِ بهره هاى فراوان شب هاى ماه مبارک، از راه عبادت و نیایش بکوشند و بر اخلاص و بندگى خویش بیافزایند، تا مورد رحمت و غفران حق قرار گیرند.
پس شایسته است هر بنده خدا در شب هایى که احتمال شب قدر مى رود، در طلب مغفرت و رحمت و عافیت و معرفت اهل بیت علیهم السلام به ویژه مقام عصمت فاطمه زهرا علیها السلام، شب زنده دارى و احیا بدارد و شکر منعم و توفیق پرفیض آن شب هاى عظیم الشأن را به دست آورد.
برخى از عرفا در تفسیر «لیلة القدر» به حضرت فاطمه زهرا علیها السلام چنین گفته اند که:
شب قدر بین سه شب مشهور مخفى است همانطور که قبر فاطمه زهرا علیها السلام هم در سه مکان: قبرستان بقیع، روضه بین محراب و منبر در مسجد النبى و خانه خود، نزد قبر پدرش رسول اللّه صلى الله علیه و آله پنهان مى باشد.
[ «6» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِیهِ وَ أَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّى لَا نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْوٍ «7» وَ حَتَّى لَا نَبْسُطَ أَیْدِیَنَا إِلَى مَحْظُورٍ وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ وَ حَتَّى لَا تَعِیَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ وَ لَا نَتَکَلَّفَ إِلَّا مَا یُدْنِی مِنْ ثَوَابِکَ وَ لَا نَتَعَاطَى إِلَّا الَّذِی یَقِی مِنْ عِقَابِکَ ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَائِینَ وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِینَ لَا نَشْرَکُ فِیهِ أَحَداً دُونَکَ وَ لَا نَبْتَغِی فِیهِ مُرَاداً سِوَاکَ ]
خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست، و شناخت برترى این ماه، و بزرگ داشت احترامش را، و خوددارى از آنچه که در این ماه ممنوع کردى، به ما الهام فرما، و ما را به روزه داشتن این ماه، و حفظ انداممان از گناهانت و به کار گرفتن آنها در آنچه که تو را خشنود مى کند یارى ده، تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنیم، و با چشممان به تماشاى لهو نشتابیم، و تا جایى که دست هامان را به جانب حرامى نگشاییم، و با گام هامان به سوى ممنوعى نرویم، و شکم هامان جز آنچه را حلال کردى، در خود جاى ندهد، و زبانمان جز به آنچه تو گفته اى گویا نشود، و عمل و وظیفه اى جز آنچه ما را به ثواب تو نزدیک مى کند، متحمّل نشویم، و جز آنچه ما را از کیفر تو نگاه مى دارد، انجام ندهیم. آنگاه همه اینها را از ریاى ریاکاران، و شهرت طلبى شهرت طلبان، خالص و پاک فرما؛ به گونه اى که کسى را جز تو در اعمالمان شریک نکنیم، و مقصد و منظورى در آن اعمال غیر تو نطلبیم.
پی نوشتھا:
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 1/ 203، باب 4، حدیث 21؛ جامع الأخبار: 38.
(2)- الکافى: 4/ 181، حدیث 5؛ بحار الأنوار: 75/ 110، باب 19، ذیل حدیث 4.
(3)- کشف الغمة: 2/ 99؛ بحار الأنوار: 46/ 99، باب 5، حدیث 88.
(4)- مؤمنون (23): 11.
(5)- مؤمنون (23): 60.
(6)- مؤمنون (23): 61.
(7)- بحار الأنوار: 95/ 149، باب 7، حدیث 4؛ إقبال الأعمال: 194.