ماهان شبکه ایرانیان

در نشست شب‌های قرآن مجید بیان شد:

استفاده از مضامین قرآنی در اشعار بعد از قرن هفتم/ ضرورت اقتباس قرآنی برای فهم علوم اسلامی

گروه اندیشه: در نشست شب‌های قرآن مجید این سخن به میان آمد که استفاده از آیات قرآن و مضامین دینی در اشعار شاعران، بعد از قرن هفتم رخ داد و اگر قبل از آن بکار گرفته می‌شد اتفاقی و موضوعی بوده است.

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، نشست «شب سعدی و قرآن» از سلسله نشست‌های شب‌های قرآن مجید، روز چهارشنبه 14 مهرماه از ساعت 17 با حضور محمود عابدی، مریم مشرف و مونا عبداللهی، عروس بهاءالدین خرمشاهی به عنوان قرائت کننده متن سخنرانی بهاءالدین خرمشاهی در کانون زبان فارسی برگزار شد.

 در این نشست مقرر شده بود که آیت‌الله مصطفی محقق داماد به‌عنوان سخنران حضور یابد، اما وی به دلیل حضور در کنفرانس فارابی نتوانست در این نشست حضور یابد.

محمود عابدی به‌عنوان اولین سخنران به سخنرانی پرداخت و بیان کرد: سخن درباره تاثیر قرآن در آثار شاعران قرن هفتم مانند سعدی و مولوی و دیگران همانند جست‌و‌جوی عناوین عرفانی در مثنوی است، اما این نیازمند یک توضیح است.

محمود عابدی اضافه کرد: شعر فارسی دری از قرن سوم آغار شده است که در آن زمان غالب مردم مسلمان بودند و با دین و شعر و ادبیات هم آشنایی داشتند و اولین شنوندگان هم مسلمان بودند، اما در آن زمان تاثیر جدی قرآن در آثار آن‌ها منعکس نبود.

وی گفت: از آن زمان به بعد هر چه که بیشتر به این سمت می‌آییم به ندرت در آثار نویسندگان اثراتی از قرآن پدیدار می‌شود و برخی احادیث در آیات فارسی ورود پیدا می‌کند، اما نمی‌توان گفت که فرهنگ دینی و اسلامی در شعر این دوره تاثیر گذاشته است و هیج اثر آشکار دینی در آن ها نیست و گاهی اوقات این موضوع را به هیچ وجه رعایت نمی‌‌کردند، به‌عنوان مثال در برخی آثار فرخی، پیامبر(ص) به‌عنوان ممدوح شاعر تبدیل می‌شد.

استفاده از مضامین قرآنی در اشعار بعد از قرن هفتم/ ضرورت اقتباس قرآنی برای فهم علوم اسلامی

محمود عابدی افزود: تأثیرپذیر بودن شعر قرون سوم با کلام الهی اتفاقی و موضوعی بود و مفهوم آن در ذهن و ضمیر شاعر مأنوس نشده بود و ماده اولیه ذهن او را فرهنگ دینی نساخته بود و گاهی شنونده او هم با قرآن بیگانه بود و در شعر مدح و ستایش با توجه به شخصیت عمومی شاعران و طرح چنین صحبت‌هایی مجال پیدا نمی‌کند.

وی ادامه داد: اشعار شاعرانی همچون کسایی و ناصر خسرو آغاز تحول بود و پس از آن شعر فارسی حکمت ایرانی و آنچه را که نتیجه فرهنگ قوم ایرانی است بیان می‌کند.

عابدی گفت: نماینده اصلی این تحول سنایی است که در سرودن قصاید بی نظیر بود و طرز فکر و اندیشه او حتی قابل قیاس با پادشاهان آن زمان هم نبود، چراکه طرز فکر او چیز دیگری بود.

محود عابدی اظهار کرد: سنایی به دلیل شخصیت دینی که داشت، این قدرت را در خود می‌دید به کسانی که در راه دین فعالیت می‌کنند آن‌ها را مورد نقد و بررسی قرار دهد و هیچ شاعری اندازه او قدرت نقد را نداشت.

وی بیان کرد: اشعار سنایی نشان‌ دهنده ثأثیر از قرآن است و اشعار او به جسم خاکی و روح الهی اشاره می‌کند که در یکی از شعرهای خود می‌گوید:

گواه رهرو آن باشد که سردش یابی از دوزخ

نشان عاشق آن باشد که خشکش بینی از دریا

وی افزود: که در این شعر آشکارا سنایی به داستان حضرت ابراهیم(ع) و حضرت موسی(ع) اشاره می‌کند. همه اشعار سنایی در آن جا که از شخصیتی صحبت می‌کند، اما اسمی از آن نمی‌آورد از شخصیت دینی گرفته شده است و بعد از او مفاهیم قرآنی را بیش از آنچه که بر زبان مفسران آمده گسترش داده‌اند.

وی اضافه کرد: بعد از قرن هفتم اصل شعر تغییر می‌کند و حتی شعر از زبان معمول خود تغییر می‌کند و کلمات عربی در شعر به زبان فارسی تبدیل می‌شود. بیان طبیعت در شعر بعد از قرن هفتم تغییر پیدا می‌کند و در خدمت توحید در می‌آید و تحول شگرفی در شعر بعد از قرن هفتم به وجود می‌آید.

عابدی بیان کرد: از دیگر عناصر شعر که بعد از قرن هفتم تغییر کرد، معنای عشق بود که قبل از قرن هفتم به معنا مجازی استفاده می‌شد و بعد از قرن هفت معنای عشق در شعر به طور کلی تغییر پیدا کرد و هر شاعر معنای خاصی از عشق را در شعر خود بیان می‌کرد و در این میان عشق سعدی یکی از مقدس ترین عشق‌ها بود.

وی عنوان کرد: یکی دیگر از عناصر تحول یافته بعد از قرن هفتم، موضوع معارف دینی است که قبل از قرن هفتم تأثیر چندانی نداشت، اما بعد از قرن هفتم موضوع اصلی تمام شعر‌ها شد و دیگر عنصر، روان و روحیه شعر‌ها بود که قبل از قرن هفت شعرها در مورد فتح و پیروزی و بعد از قرن هفت موضوع شعر‌‌ها درباره شکست بود و آخرین عنصر که بعد از قرن هفت تحول یافت، مخاطب اشعار بود که مخاطب اشعار قبل از قرن هفت و بعد از قرن هفت بسیار با هم تفاوت دارند.

محمود عابدی اظهار کرد: تأثیر قرآن در آثار سعدی به‌گونه‌ای بود که اکثر نویسندگان به نوشتن کتابی در رابطه با بهره‌گیری سعدی در آثار خود از کلام الهی اقدام کردند و در مورد اعتقادات سعدی نسبت به به‌کارگیری آیات قرآن و تأثیر شگفت‌انگیز آن اشاره کردند که سعدی براین معتقد بود، حتی یک آیه می‌تواند تاثیر شگرفی حتی روی یک پادشاه داشته باشد.

وی افزود: سعدی به استفاده از آیات قرآن در آثار خود بسیار توجه داشت و در بیشتر آثار او اشاره مستقیم و یا غیر مستقیم به آیات قرآن شده است که از نمونه قصیده‌های معروف سعدی که چند عبارت قرآن در آن نهفته است می‌توان به بیت؛

شکر و سپاس و منت و عزت خدای را

پرودگار خلق و خداوند کبریا را

وی اشاره کرد که در این بیت «الحمدالله»، «ربکم السماوات و الارض» و «له الکبریا فی‌السماوات و الارض» را به یاد می‌آورد و باید به این موضوع توجه داشت که رابطه سعدی با قرآن یک اصل مسلم است.

مریم مشرف به‌عنوان دومین سخنران این نشست در رابطه با افکار عرفانی سعدی به سخنرانی پرداخت و در این رابطه بیان کرد: آیا می‌توان سعدی را عارف نامید؟ در حالی که می‌دانیم سعدی عارف در معنای اصلی کلمه نبوده است، با توجه به این موضوع وجود اندیشه‌های عارفانه درشعر او به چه دلیلی است؟

وی افزود: باید توجه داشت که علوم در قرون وسطا یک کل رابط را به‌وجود ‌آورد و همه علوم یک کلیتی هستند که در خدمت خداشناسی قرار می‌گیرند یعنی کلیتی که حول مرکز شناخت خدا پدید آمده است و هدف همه علوم در زمان قدیم همین بوده است، اما چرا هدف همه آن‌ها از جمله ادبیات را خداشناسی قرار داده‌اند و چه نیازی به شناخت خداوند بوده است؟

مشرف گفت: پاسخ این است؛ چون می‌خواستند انسان را به صورت کمالش برسانند، یعنی این هدف کلی همه علوم بوده است که انسان را به صورت کمالش برسانند و یا اگر نمی‌رسانند به صورت الهی‌اش نزدیک کنند.

مریم مشرف اضافه کرد: بنابراین طبیعی است که نوشته‌های شاعران و نویسندگان در رابطه با خداشناسی باشد و علوم ادبی از این امر جدا نبوده است، حال اگر خداشناسی دلیلی غیر ذوقی داشت، حالتی خشک کلامی به‌وجود می‌آورد، اما شاعران رنگ موسیقی و خداشناسی را اضافه کردند و آن را رنگ ذوقی بخشیدند.

وی در ادامه گفت: عرفان امثال سعدی نیز از این نوع است، یعنی خدا‌شناسی است که رنگ هنری به خود گرفته است و از چاشنی شعر و احساس و موسیقی و تخیل برخوردار شد و هرگاه این عناصر را از عرفان بگیریم، چیزی غیر از کلام خشک باقی نخواهد ماند.

مشرف بیان کرد: سعدی هم مطالب خود را با رنگ و بوی خدا شناسی مطرح می‌کرد، گرچه خود یک عارف به معنی دقیق کلمه نبوده، اما از مضمون‌های عرفانی وسیله‌ای برای هدف کمال جویانه ساخت و چون چنین هدفی را در آثار خود دنبال کرده است رنگ عرفانی به کلمات بخشیده است.

استفاده از مضامین قرآنی در اشعار بعد از قرن هفتم/ ضرورت اقتباس قرآنی برای فهم علوم اسلامی

وی عنوان کرد: سعدی بیش از هر چیز یک شاعر انسان مدار و حکیم است و سعدی در مقام حکیمی انسان مدار بعد انسان‌سازی عرفان را موافق مشرب فکری خود یافت و در راه پرورش انسان عصر خود از عرفان یاری گرفت و مضمون‌های مختلفی در این راه بکار گرفت که مهم‌ترین آن عشق است و نه تنها عشق الهی بلکه عشق انسانی را به سبب نفی خود پرستی و سرپرست روحیه از خودگذشتگی با هدف انسان مدارانه حکیمان الهی منطبق یافت.

مریم مشرف اظهار کرد: از سوی دیگر خشونت در آن زمان سعدی را وادار به این می‌‌کرد که برای گسترش مباحث اخلاقی کمر همت ببندد، زیرا زمانه‌ای که سعدی در آن می‌زیست خشونت‌ترین زمان دوران‌ها بود.

وی گفت: ابتدای جوانی سعدی با حمله مغول همراه بود که موجب شد ایران را ترک کند و سال‌ها در خاورمیانه زندگی ‌کند و در آنجا نیز روی خوش ندید و گرفتار جنگ‌های صلیبی اروپاییان شد و به اسارت در آمد.

مشرف ادامه داد: بنابراین این شاعر آرمانگرا همواره شاهد خشونت در جامعه انسانی بود، از این رو عشق را به‌عنوان دارو بیماری‌های عصر برگزید چرا که او معتقد بود با وجود عشق همه غم‌ها از دل برمی‌خیزد و تنها یک غم در دل می‌ماند و آن غم معشوق است، از این‌رو سعدی همانند برخی از افراد دیگر عشق را مبدا کمال انسان در نظر می‌گیرد و معلوم است که با این روش او این افراد کوتاه اندیش عصر وی مخالفت می‌کنند.

وی گفت: آن‌ها به این معترض بودند که صحبت از عشق فقط در رابطه با انسان معنا دارد و در رابطه با عشق انسان و خدا معنا ندارد و بسیاری از اشعار سعدی در پاسخ به این افراد است.

مریم مشرف در پایان بیان کرد: بسیاری از مفاهیم ظریف و دقیق عرفانی مرتبط با عشق دل‌انگیزی بیان شده است و از جمله در گفت‌وگو خیالی میان دو عاشق به مقایسه انواع عشق می‌پردازد و دو مظهر دیرین عشق در ادبیات، یعنی شمع و پروانه را به‌کار می‌گیرد.

بنابر این گزارش، به دلیل نامناسب بودن اوضاع جسمانی بهاءالدین خرمشاهی، مونا عبداللهی عروس او متن سخنرانی وی را قرائت کرد که در رابطه با نقش و نفوذ قرآن در ذهن و زبان سعدی سخن بود و در آن آمده بود: سعدی نه تنها مصلح الدین است بلکه مصلح دین است، جای جای در کلیات او که متشکل از23 کتاب، رساله، مواعظ، غزلیات، قصاید، قطعات و رباعیات و مفردات یعنی تک بیت‌ها نقش و نفوذ قرآن ملاحظه می‌شود.

وی تصریح می کند: اگر قرآن شناسی و قرائت مستمر قرآن را جزو اساسی‌ترین کوشش‌های آرزومندان شعر و شاعری و صناعات دبیری و منشی‌گری نشمرده باشند بی شک در سهو و نسیان و نقصان کار اوست و گرنه در ضرورت و فایده انس با قرآن از عهد نزول و مصحف شمردنش تا امروز که بیش از چهارده قرن می‌گذرد هیچ ادیب و ادب پژوه و دانای علوم بلاغت نویسنده و شاعر شک نکرده است.

خرمشاهی می‌افزاید: اشاره و تلمیح و اقتباس قرآنی برای فهم علوم اسلامی اعم از نقلی و عقلی و شعر و نثر عربی و فارسی و سپس ترکی و اردو ادبیات اغلب و بلکه تمامی کشورهای اسلامی که  55کشور از   220جهان است ضرورت و فایده‌ای تام دارد.

وی تصریح می‌کند: سعدی به هنر حفظ قرآن یعنی سعادت از بر داشتن تمامی قرآن شهره نیست، اما استناد و اشارتش به عبارات، جملات، مفردات، ترکیبات و قصص قرآنی به هیج وجه کمتر از حافظ نیست، اما از مولانا کمتر است.

خرمشاهی در پایان عنوان می‌کند: مولانا در یکی اشعار خود می‌گوید: «قد شابه با لوری حمار/ عملا جسدا له خوار»، که مصرع دوم تضمین آیه قرآنی است و به این معناست که دراز گوشی به آدمی تشبه یافت همچون گوساله پیکری که بانگ گاو داشت و نمونه دیگر که همه این نمونه‌ها جمعا مشتی از خروار است و می‌گوید: ناخوش آوازی با بانگ بلند قرآن همی خواند، صاحبدلی بر او بگذشت گفت تو را مشاهره دریافتی ماهانه یا شهریه چند است؟ گفت: هیچ، گفت: از پس این زحمت خود چندین چرا همی ده، گفت: از بهر خدای می‌خوانم و او گفت: از بهر خدا مخوان.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان