توسل به حضرت امام حسین (علیه السلام) و دادرسی حضرت مهدی(علیه السلام)
احمدبن علوی مصری می گوید: حاکم مصر در نزد احمد بن طولون از من بدگوئی کرده بود، لذا غم و غصه شدیدی برایم به وجود آمده بود، به طوری که بر جان خود می ترسیدیم. بهمین جهت به قصد زیارت بیت الله الحرام از مصر خارج شدم و از آنجا به عراق رفته و به قبر مطهر امام حسین(علیه السلام) پناه بردم و از حضرتش امان طلبیدم و تا پانزده روز در ان مکان شریف بودم و دعا و زاری می نمودم. تا آن که یک وقت در میان خواب و بیداری ناگاه مولای خود صاحب الزمان(علیه السلام) را زیارت کردم. حضرت فرمودند: فرزند من! آیا ازفلان کس ترسیده-ای؟ عرض کردم: آری، چون قصد کشتن مرا دارد و به همین جهت به مولای خود پناه آورده ام تا از او شکایت کنم.
سپس حضرت دعائی را خواندند و به من فرمودند که تکرار نمایم پنج شب به همراه حضرت دعا را خواندم تا حفظ کردم شب ششم که مصادف با شب جمعه بود، حضرت تشریف نیاوردند و خودم دعا را خواندم. در شب شنبه حضرت را در خواب دیدم، به من فرمودند: دعایت مستجاب شد و دشمنت بعد از انکه دعا را خواندی، پیش روی کسی که نزد او بدگوئی کرده بود(احمدبن طولون) به هلاکت رسید.
صبح همان روز امام حسین(علیه السلام) را وداع گفته و به سوی مصر حرکت کردم. وقتی به اردن رسیدم مردمی از همسایگان مصری خود را که شیعه شده بود، دیدم. او به من خبر داد که احمد بن طولون، دشمن تو را در شب جمعه دستگیر کرد و دستور داد سر از بدنش جدا کردند و بدن او را نیز به نیل انداختند.
منبع:العبقری الحسان