این روزها همه جا صحبت از زلزله است. شبی و روزی نیست که اخباری از زمین لرزه در شمال و جنوب کشور نشنویم و سخنانی از کارشناسان و مسئولان درباره خطرات پیشرو. با این همه به نظر میرسد هر چند گسلهای زمین به طرز کمسابقهای فعال شده و یک نگرانی جدی درباره وقوع یک زلزله بزرگ را ایجاد کردهاند اما گسلهای اجتماعی میتوانند خطرناکتر از این گسلها بوده و اثرات وسیعتری بر جا بگذارند.
در روزهای گذشته تجمعاتی در شهرهای مختلف کشور با عنوان اعتراض علیه گرانی تشکیل شده است. شروع این تجمعات البته از شهر مشهد بود و خبرها حاکی از نقش جریانهای مخالف دولت در این ماجرا دارد. معاون اول رئیس جمهور هم در بیست و پنجمین مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران نسبت به این موضوع هشدار داده و مسائل اقتصادی را بهانه چنین تحرکاتی توصیف کرده است؛
«برخی مسائل اقتصادی را بهانه کردهاند که به نظر میآید پشت این قضیه مسئله دیگری باشد. کسانی که بانی این قضایا در کشور هستند دود آن به چشم خودشان خواهد رفت؛ آنها فکر میکنند که با این کار به دولت آسیب میزنند. وقتی که جریان اجتماعی راه افتاد و حرکت سیاسی در خیابان اتفاق افتاد حتماً کسی که آن را شروع کردهاند ادامه دهنده و کنترل کننده پایان آن نخواهند بود و دیگرانی خواهند بود که بر آن جریان سوار خواهند شد». این سخنان اسحاق جهانگیری البته قابل تأمل است اما یک نکته را هم نباید از نظر دور داشت، گسلهای اجتماعی همیشه امکان ایجاد زلزلههای بزرگ را دارند و وقتی زلزله به پا شود، دیگر فرقی نمیکند بهانه اولیه مخالفت با دولت باشد یا مسائل اقتصادی و در این میان نکته مهم اینجاست که چرا این گسلها ایجاد شدهاند؟
واقعیت غیر قابل انکار این است که بخشی از مردم کشورمان روزگار سختی را میگذرانند. عدهای با بلایای طبیعی مانند زلزله و خشکسالی دست و پنجه نرم میکنند و عدهای زیر بار فشار مشکلات اجتماعی و اقتصادی قد خم کردهاند.
نفتبیار این آتش هم اخباری است که گاه و بیگاه در فضای کشور مطرح میشود. اینکه یکی هزار میلیارد تومان وام بگیرد و دیگر پیدایش نشود و دیگری با سهو قلم تنها در یک مورد 75 میلیارد تومان پول جا به جا کند یا فلان موسسه فرهنگی با حداقل کارایی تنها به دلیل با نفوذ بودن مدیرش چند صد میلیارد تومان بودجه بگیرد، موضوعاتی است که دانه به دانه و سطر به سطر در اذهان عمومی آثار خود را به جا میگذارد.
مردم وقتی میبینند کسی که هشت سال در این کشور رئیس جمهور بوده و بخاطر حمایت از وی، در کشور جنجالهای بزرگی به پا شده امروز خود به یک اپوزسیون تبدیل شده، تردیدی از جنس بیاعتمادی به آینده تمام رجل و جریانات سیاسی سراغشان میآید. همه این تردیدها موجب میشود بیاعتمادیهای انباشته مانند گسلهای فعال باقی بماند و هر از گاهی به صورتی خود را نشان دهد.
کسانی که برای مخالفت با دولت امروز این حرکتها را شکل داده یا از آن حمایت میکنند باید بدانند پیکان تقصیر به سمت آنها هم نشانه رفته است. ایجاد این گسلهای اجتماعی و اقتصادی مرهون اشتباهات تمام جریانات سیاسی است. وقتی گسلهای اجتماعی عمیق و عمیقتر میشوند دیگر فرقی میان اصلاح طلب و اصولگرا و معتدل وجود ندارد. ایران کشوری یکپارچه است و همه ما سوار بر یک کشتی هستیم. تا زمانی که این کشتی به سوی جلو حرکت میکند، همه از برکت آن بهره میبرند اما اگر این کشتی به طوفان گرفتار شد، دیگر نشان و لقب و جناح و اسم، کسی را نجات نخواهد داد.
4527214