محرم آقازاده
دانشآموزان از سنین 12 سالگی به بعد با توجه به زمینه روانشناختی و بافت اجتماعی که در آن قرار میگیرند آمادگی دریافت مواد مخدر را مییابند. تحولات روانشناختی پدید آمده، رشد جسمی چشمگیر، گروه گرایی، استقلال و اتکای کمتر به خانواده در دورههای نوجوانی و جوانی عواملی اثرگذار بر گرایش افراد به مصرف مواد مخدر است. در این میان پرسش آنست که چگونه میتوان از استعمال مواد و سوءاستفاده از آن پیشگیری کرد؟ پاسخ به این سوال آن است که انجام دادن چنین کاری به طور کامل امکانپذیر نیست.
با این همه این امکان هست که بتوان از تباهی زندگی عده بسیاری از نوجوانان و جوانان که سازنده فعال و بالقوه نیروی جامعهاند، پیشگیری نموده از طریق آموزش و درمان میتوان از استعمال آن دسته از مواد شیمیایی که در بیشتر موارد به اعتیاد میانجامد جلوگیری کرد. به هر روی، راهبردهایی که در زیر ارائه میشوند، بنا به تعریفی است که باید محور پیشگیری از استعمال مواد مخدر قرار گیرد. تعریف مورد نظر، بدین قرار میباشد: (پیشگیری از استعمال مواد مخدر) فرایندی است سازنده برای بهبود پیشرفت شخصی و اجتماعی فرد برای رشد تواناییهای کامل انسانی، و از میان بردن و کاهش نقایص جسمی، عاطفی، عقلی و اجتماعی که میتواند به روی آوردن افراد به مواد مخدر یا شیمیایی کمک کند. بنا به تعریف ارائه شده، برنامه پیشگیری موثر در آزمایشگاهها یا مدارس پیش از هر چیز نیاز به پشتیبانی بهینه کارکنان آموزشی دارد.
راهکارهای پیشگیری از استعمال مواد مخدر در مدارس
تعیین روشی روشن برای معلمان و دانشآموزان
در این روش، شیوههایی که معلم در برابر مصرف مواد مخدر باید در مدرسه پیش بگیرد، مشخص میشود.
1- واداشتن معلمان برای تهیه برنامه آموزشی به منظور مبارزه با مصرف مواد مخدر و اعلام هشدارها. این برنامه باید ساده و مختصر باشد و به گونهای ارائه شود که قضاوت یا مقاومتی در برابر آن به عمل نیاید. همچنین در این برنامهها باید اشتیاق معلم به آسایش جسمی و روانی دانشآموزان در نظر گرفته شود.
2- کمک به معلمان برای افزودن بر آگاهی خود از مساله مواد مخدر و همچنین علایم تشخیص ابتلا به مصرف مواد و راههای پیشگیری از آن.
3- پدیدآوری فضایی که معلم بتواند مهارتهای حل مسایل را در مدرسه و کلاس، و به صورت انفرادی فرا بگیرد و جلسات بحث گروهی را درباره موضوعاتی، نظیر رشد نوجوان و ارتباط آن با مساله مواد مخدر راهبری کند.
4- تهیه برنامه پیشگیری از مصرف مواد با مشارکت اولیای دانشآموزان، و ارائه مشاورههای فردی و گروهی با استفاده از منابع موجود جامعه، نظیر مراکز مشاوره و رواندرمانی، انجمنهای مبارزه با مواد مخدر، و کانونهای فرهنگی.
5- واداشتن معلمان به بازنگری در نقش خود در مدرسه و اقدامات بهینهای که میتوانند انجام دهند اگر به نظر، معلم، شغل وی ناکارآمد شده و قادر نیست با دانشآموزان در زمینه برخورد با احساسات و آموزشهای شناختیشان همدردی کند، این امر ایجاب میکند تجدید نظر شغلی سازندهای انجام پذیرد.
6- شیوههای گروهی به وسیله همسالان را میتوان از طریق ارائه الگوهایی از نقشهای مثبت برای حمایت گروهی و انفرادی به وجود آورد.
7- تلاش در جهت درک ساختار عاطفی و ادراکی را که اغلب با استعمال مواد مخدر همراه است. عده زیادی از دانشآموزان مبتلا به مصرف مواد مخدر، احساس میکنند که شایستگی لازم را ندارند، و به صورت غیر معقول از سوی بزرگترها و همسالان طرد شدهاند. آنان نیاز دارند مورد درک و حمایت قرار گیرند.