ماهان شبکه ایرانیان

پشت درهای آهنی شهرنو چه خبر بود؟

درباره سابقه تاریخی آن [شهرنو] روایت چنین است که در سال ۱۲۹۸ شخصی به نام زال محمد خان، روسپیانی را که پیش از او در محله‌ای به نام «محله قجرها»ی شهر تهران مسکن داشته‌اند بدان‌جا کوچانده است.

پشت درهای آهنی شهرنو چه خبر بود؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پدیده روسپیگری و عواملی که موجب اشاعه آن می‌شود، نحوه زندگی روسپیان، طرح تحقیق و جلوگیری از روسپیگری، رئوس مطالبی است از یک مجموعه سیصدصفحه‌ای که به کوشش ستاره فرمانفرماییان [1] و با همکاری گروهی از دانشجویان آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی در اوایل دهه پنجاه خورشیدی تهیه شد. در بخشی از مقدمه این مجموعه آمده است: موثرترین راه برای مبارزه با نابسامانی‌های اجتماعی، مطالعه در علل پدیدار شدن و توسعه آن‌هاست و هر مطالعه تنها هنگامی می‌تواند سودمند باشد که براساس معیارها و ضوابط علمی انجام گرفته باشد. پژوهشی که نتایج آن در این گزارش عرضه می‌شود به منظور شناخت عوامل اقتصادی اجتماعی و روانی پدیده روسپیگری در تهران است که به امید یافتن راه‌حل‌هایی برای مبارزه با این آسیب اجتماعی صورت پذیرفته است.»

در سال 50 مجله «مسائل ایران» قسمت‌هایی از پژوهش این گروه را منتشر و مجله «خواندنیها» به نقل از آن از تاریخ 12 بهمن 50 شروع به انتشار این قسمت‌ها به صورت سریالی شد. بخش نخست این پژوهش به نقل از خواندنیها (12 بهمن 50) از نظرتان می‌گذرد:

نظام روسپیگری در شهر تهران و مکان‌های آن

گو این‌که در قالب امکانات موجود در تحقیق حاضر کلیه گروه‌های روسپیان تهران مطالعه نشدند، ولی با فضای روسپیگری شهر تهران، چگونگی اماکن و نظامات روسپیگری تهران در پنج زمینه: قلعه شهرنو، خیابان‌ها، خانه‌های پراکنده، تفریحگاه‌های شبانه و گودهای جنوب شهر توصیف می‌شود.

قلعه شهرنو

این محله در جنوب غربی تهران و در ضلع جنوبی بیمارستان فارابی نزدیک به میدان مهام واقع شده است و بنا بر گزارش شهرداری پایتخت، 135 هزار مترمربع مساحت دارد.

درباره سابقه تاریخی آن روایت چنین است که در سال 1298 شخصی به نام زال محمد خان، روسپیانی را که پیش از او در محله‌ای به نام «محله قجرها»ی شهر تهران مسکن داشته‌اند بدان‌جا کوچانده است. از آن روزگار شهرنو سازمان یافته و به صورت یک محله روسپی‌خانه‌ها شکل گرفته است.

میدان مهام فعلی که از آن نام بردیم بدین سبب که نزدیک یکی از دروازه‌های تهران قدیم به نام دروازه قزوین واقع بود، سابقا میدان قزوین نام داشت و جای تجمع مهاجران روستایی و نیز محل باراندازها بوده است. در سال 1332 محله شهرنو به دستور پلیس دولت وقت محصور شد و به دنبال این حصارکشی مقرر شد تا شهربانی کل کشور همه زنان ولگرد و پراکنده در سطح شهر را در قلعه متمرکز سازد ولی در عمل پس از تکمیل کار دیوارکشی از ورود زنان جدید بدین محله جلوگیری به عمل آمد.

خیابان‌های قلعه

قلعه دو خیابان دارد: هردو بن‌بست و به موازات یکدیگر به نام‌های حاج عبدالمحمود و قوام‌دفتر. سی کوچه، خیابان‌ها را به هم مربوط می‌سازد. خیابان‌ها خاکی هستند و ناهموار.

قلعه مانند محله‌ایست با انواع مغازه‌ها. بیش‌تر قصابی و خواربارفروشی و بعد سمساری. خواربارفروشی‌ها بیشتر محقر است و کوچک. در سمساری‌ها همه نوع وسایل منزل دیده می‌شود؛ از کرسی و منقل گرفته تا رادیو و تلویزیون که به کرایه می‌دهند با قیمتی گزاف به خانه‌ها. خیاطی و آرایشگاه نیز رونقی دارند. بیشتر سلمانی‌ها هم مردانه است و هم زنانه. دو تئاتر در قلعه دایر است. بلیت ورودی تئاترها 5 ریال و 15 ریال و بر سر قیمت بلیت‌ها و تعداد تماشاگرانی که از یک بلیت باید استفاده کنند جای چانه و گفت‌وگو همیشه باقی است و مرسوم. هنرپیشگان تئاترها، زن‌های قلعه هستند و مردهایی که سالیان آزگار است در قلعه به هنرنمایی مشغول‌اند. در تئاترها سانس مرسوم نیست و آغاز و پایانی در کار نیست. صبح و بعدازظهر تا نیمه‌شب روی صحنه هنرپیشه‌ها بازی می‌کنند و تماشاگران هم می‌توانند تا هر وقت میل دارند، بنشینند و تماشا کنند.

خانه‌های قلعه

خانه‌های قلعه اتاق‌های متعددی دارد. بیش از شش، هفت و گاهی تا دوازده سیزده اتاق. کمتر خانه‌ایست که سه یا چهار اتاق داشته باشد. شیوه‌ ساختمان خانه‌ها قدیمی است و به چشم بسیار نامانوس. همه خانه‌ها حیاطی دارند آجرفرش. آجرهای چهارگوش و حوضی وسط حیاط با فواره‌ای. گرداگرد حوض در سه ضلع حیاط و گاهی در چهار سمت، اتاق‌های دودری و سه‌دری و چهاردری. پنجره‌ها و درها بیشتر چوبی است به رنگ آبی یا سبز سیر و به قرینه. هر خانه زیرزمینی دارد و آشپزخانه‌ای و سرانجام باغچه‌ای و در باغچه‌ها بیشتر قلمه‌های شمشاد.

هر اتاق به یک روسپی تعلق دارد، برای کار و آن گروه زن‌هایی که شب‌ها را در قلعه به سر می‌برند، در همین اتاق‌ها می‌خوابند. گوشه‌ اتاق تختی است و متناسب با درآمد زن و وضع کلی خانه، فرش یا گلیمی کف اتاق انداخته‌اند. در زیرزمین‌ها مستخدمین خانه جای دارند که کار آشپزی را نیز انجام می‌دهند و دربازکن‌ها. معمولا در راس روسپیان قلعه، که جمیعت یک خانه را در قلعه تشکیل می‌دهد، سردسته‌ها قرار گرفته‌اند.

سازمان قلعه

وقتی که مشتری پای به درون خانه‌ای می‌گذارد، هنوز چند لحظه‌ای نگذشته زنی به استقبالش می‌آید که همان سردسته است. روسپیان خانه را که به اصطلاح قلعه، «شاگرد» خوانده می‌شوند نشان می‌دهد و می‌خواهد که زودتر تکلیفش را روشن کند. اگر مرد زنی را پسندید پس از توافق قیمت، پول را می‌پردازد. سردسته ژتونی به او می‌دهد و به روسپی اشاره می‌کند که از مشتری پذیرایی کند و اتاق روسپی را به مرد نشان می‌دهد.

سردسته‌ها از سویی رابط بین مشتری و روسپی هستند و از سوی دیگر رتق و فتق امور خانه را به عهده دارند. [آن‌ها] افرادی هستند سالخورده و مجرب و گاهی سخت سرشناس که زن‌های قلعه بیشتر «مامان» صدای‌شان می‌کنند و بعضی مشتری‌های آشنا هم. کیسه‌ای چرمی، و این روزها بیشتر نایلونی به کمر می‌بندند که پر است از ژتون. سردسته‌ها تماما زنانی هستند که خود روزگاری روسپی بوده‌اند.

سردسته‌ها

سردسته‌ها در این روزها دیگر نفوذ و قدرت گذشته را ندارند و بخصوص برچیده شدن بساط باج‌گیران و سردی بازار واسطه‌ها و نظارت دقیق پلیس لطمه شدیدی به نفوذ آن‌ها زده است. اکنون در قلعه سردسته‌ها، برحسب وظیفه‌ای که انجام می‌دهند بر سه نوع تقسیم می‌شوند:

1- خانم رئیس‌ها.

2- مامان‌ها.

3- دشت‌گیرها.

واسطه‌ها

پشت شبکه‌های آهنی در قلعه اوایل خیابان حاج عبدالمحمود، پاتوق واسطه‌هاست. تقریبا همه مرد هستند. اینان پس از راهنمایی مشتری انعامی از او می‌گیرند که مبلغ آن تناسبی دارد با همت مرد و اصرار واسطه. و گاهی نیز درصدی از خانم رئیس، البته به حساب روسپی.

دربازکن‌ها

تعداد «دربازکن»‌ها بیشتر از «پاانداز»هاست. به تقریب برای هر خانه بزرگ یک نفر، و برخلاف پاندازی‌، دربازکنی حرفه‌ایست رسمی در قلعه. در روزگار گذشته دربازکن‌ها قربی داشتند و منزلتی. و بیشتر از طایفه قداره‌بندها بودند و کار اصلی آن‌ها برقراری نظم و آرامش خانه‌ها بوده است ولی این روزها دیگر نه‌تنها منزلت سابق را ندارند، بلکه سخت از پا افتاده و ذلیل شده‌اند. چه پلیس به‌خوبی نظم و آرامش را در قلعه برقرار کرده است و مجالی برای فعالیت این گروه باقی نگذاشته است.

دربازکن‌ها پادوی سردسته‌ها هستند و اگر خانه مستخدم نداشته باشد، فرمان سردسته‌ها را نیز می‌برند. گاهی کار آشپزی هم به عهده دربان‌هاست. البته بعضی خانه‌ها که رونقی دارند آشپزی دارند و پادویی، وگرنه این خدمات را دربان باید انجام دهد. بامداد به کار مشغول می‌شوند، زودتر از سایر کارکنان قلعه، اتاق‌ها را جارو می‌کنند. برای روسپیانی که شب در قلعه خوابیده‌اند، صبحانه تهیه می‌کنند. ناهار می‌پزند و عصرها هم دربانی، تا ساعاتی از نیمه‌شب گذشته. اگر خانمی شب خواب داشته باشد، سرتاسر شب را بیدار می‌مانند و کشیک می‌دهند و درآمد آن‌ها مجموع انعام‌هایی است که بعضی مشتریان خانه می‌دهند: از دو ریال تا پنج ریال و شش ریال و دو سه تومانی که گاهی خانم رئیس می‌دهد.

ادامه دارد...

1- ستاره فرمانفرماییان (1299 یا 1301-1391) مادر مددکاری اجتماعی در ایران.

259

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان