همه آنان که دهههاست آثار و کنشها و واکنشهای حسین علیزاده را دنبال کردهاند تقریباً بلاوقفه یاد آن نامه او به دولت و سفیر فرانسه افتادند. در روزگاری که مقام شوالیه به چند پیشکسوت هنر ایران اعطا شد و حسین علیزاده بهعنوان یکی از مفاخر هنر ایران، برگزیده این مقام شد، نامهای سرگشاده نوشت که در بخش پایانی آن آمده بود: «شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همانطور که نزد مردم است، نزد مسئولان - که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند - میبود، یک هدیه و عنوان غیرخودی این همه انعکاس نداشت. وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید میشود. اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کردهاند، خود را بینیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد. با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان.»
همه میدانیم که هنرمندان و ادیبان و بزرگان و مفاخر که در ایرانزمین نامشان به یادگار در پیشگاه ملتی ماندگار شد، با اصحاب و ارباب قدرت در رابطه نبودند و در نکوهش این ارتباط گفتهاند و زندگی با سلوک فردی و درویشانه را به خان گسترده ملوکانه ترجیح دادهاند که گفت: «روزی اسکندر مقدونی، نزد دیوژن آمد و پرسید: آیا درخواستی از من نداری؟ او جواب داد: چرا دارم! اسکندر خوشحال شد و گفت: خواهش تو چیست؟ و دیوژن جواب داد: کنار برو تا آفتاب بر من بتابد».
این یکسوی ماجرا است و همه از قهر و دوری هنرمندان در این سالها نیز آگاه هستیم که حوادث تلخی رخداد و هنرمندان راه خود را از رویدادهای فرهنگیِ دولتی جدا کردند و از حضور در مراسمها و آیینها پرهیز داشتند، اگر کسی بهاجبار و یا در موقعیتی خاص در جایی بود، بعد پشیمان شد و در محضر و پیشگاه مردم تواب.
به این اتفاقات بیفزایید حذف و حصر اهل موسیقی را در تمام این سالها. از حذف ساز و خود هنرمندان در رسانه ملی و رسمی و سختگیریها برای گرفتن مجوز؛ حالآنکه در تمام این سالها برکشیدن و بالابردن بیهنران خواسته و ناخواسته در دستور کار بوده است. همان که حسین علیزاده در آلبوم «راز نو» وصف حال را با شعری از محمدنصیر طبیب اصفهانی یکی کرده و همخوانان میخوانند: فلک را جور بیاندازه گشتهست/ جهان را رسم و آیین تازه گشتهست/ هَزار امروز همآواز زاغ است/ گل از بیرونقیها خار باغ است/ نه خندان غنچه نه سرو از غم آزاد/ نه گل خرم نه بلبل خاطرش شاد... .
اگرچه انتظار میرفت که عِدهای و عُدهای از پس این اعتراض حسین علیزاده برآیند و طرفدارانی به او در رسانههایشان حمله کنند و حداقل بیهیچ واکنشی از این روز بگذرند؛ اما امروز در کمال تعجب نادره رضایی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد به این اعتراض حسین علیزاده واکنش نشان داد و در صدد دلجویی بر آمد و در نامه کوتاهنوشت: «هنرمند گرانمایه، جناب استاد حسین علیزاده از گلایهها و دغدغههای دلسوزانه جنابعالی و برخی دیگر از هنرمندان عزیز آگاهیم و به شما حق میدهیم که از ما و جشنواره بهعنوان نماینده و نماد مدیریت هنری کشور گلهمند باشید. تقدیم و ادای احترام به بزرگانی چون شما درهرحال وظیفه ماست و دوستتان میداریم اگر چه از ما مکدر باشید.» و ابراز امیدواری کرد که بتواند با عمل اعتماد هنرمندان را جلب کند.
این اقدام حداقل در این سالها معمول نبوده است، در خاطر ندارم مدیری از هنرمندی عذرخواهی کرده و وظیفه خود را احترام به آنان بداند. اگر نگوییم همه، قاطبه مدیران فرهنگی همیشه بین خود و هنرمندان فاصلهای میدیدند و البته سالهایی را تجربه کردهایم که مدیران یکسوی میدان ایستادهاند و هنرمندان را دشمنان خود در سوی دیگر میدان دیدند، تلاش کردند تا نهادهای صنفی آنان (خانه سینما) را ببندند و یا تعارض آشکار داشتند که چرا محمدرضا شجریان (که نام او هم به هیچ پیشوند و پسوندی محتاج نیست) رئیس شورایعالی خانه موسیقی است. خیلی دور نیست، دیدیم تقابل مدیران فرهنگی دولت قبل با هنرمندان را با آن که اسم هنرمندان دور از وطن و درگذشته و فقید را به زبان میآوردند؛ اما از هیچ دیوارکشی بین خود و هنرمندان اصیل اغماض نکرده و با قدرت جلوی کارها را گرفتند و در وقت تنگنا سراغ کسانی رفتند و مجوز به کنسرتها و کمدیهایی دادند که هیچ نداشت. اینکه مردم به سرگرمی نیاز دارند و آن هم بازاری دارد شکی نیست و کسی معترض آنان نیست، اما در همه دنیا حمایت از هنر اصیل و ملی را که هویت یک ملت در آن جمع است، قلعوقمع نمیکنند و آنان را محتاج دالانهای تو در توی سانسور و مجوزهای عجیبوغریب نکردهاند.
امیدواریم باتوجهبه رفتار این دوره وزارت فرهنگ و ارشاد که در سه جشنواره تئاتر و فیلم و موسیقی متجلی شد، که مدیران از وزیر تا صاحبان مناصب پایینتر، تریبونها را به دست نمیگیرند تا سخنرانی کنند و وقت خود را صرف دلجویی و بازگشت هنرمندان کردهاند، پایدار و باقی بماند. همچنین امید داریم که معاونت هنری بر این سبیل باقی بماند و به غیر دلجویی اقدامات عملی برای بازگشت هنرمندان سرزمین به عرصه را فراهم کند.
5757