ماهان شبکه ایرانیان

اینجا خانه سیاه فروشندگان ناموس و سوداگران انسان است!

این گزارش، با زبانی تلخ و صریح، به واقعیت‌های پنهان در پس دیوارهای شهرنو اشاره دارد و زندگی سخت و پردرد زنان ساکن آن را روایت می‌کند.

اینجا خانه سیاه فروشندگان ناموس و سوداگران انسان است!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در میانه دهه 40 خورشیدی، تهران با چهره‌ای در حال تغییر، درگیر مشکلات اجتماعی بزرگی بود که یکی از مهم‌ترین آن‌ها «شهرنو» بود.  «شهرنو» نه‌تنها فضایی برای تجارت انسان و خودفروشی بود، بلکه بازتابی از مشکلات عمیق اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه نیز محسوب می‌شد. وجود این منطقه و شرایط حاکم بر آن، همواره موضوع بحث‌های اجتماعی و اعتراضات مردمی بود و مقامات شهری را بر آن داشت تا برای سرنوشت آن تصمیم‌گیری کنند.

روزنامه «اطلاعات» در شماره 28 خرداد 1343، گزارشی به قلم فردوس قربانی منتشر کرد که به وضعیت شهرنو پرداخته و تصویری از شرایط زندگی در این منطقه ارائه داده است. این گزارش، با زبانی تلخ و صریح، به واقعیت‌های پنهان در پس دیوارهای شهرنو اشاره دارد و زندگی سخت و پردرد زنان ساکن آن را روایت می‌کند. بخش‌هایی  از این گزارش را در ادامه می‌خوانیم:

عبور از دروازه شهر نامشروع؛ این‌جا خانه سیاه فروشندگان ناموس و سوداگران انسان است!

درهایی کوچک و بزرگ و باز و بسته، درخت‌هایی کج و معوج، دکان‌هایی گرد و غبارآلود، زن‌هایی که سرگذشت‌های عجیب و غم‌انگیز و خاطره‌های وحشتناک و دردبار دارند با صورت‌هایی که در سطح‌شان رنگ‌های روشن و تیره، زیبا یا زننده و در عمق‌شان رنج و بدبختی موج می‌زند، با چادر یا بدون چادر و مردهایی که بی‌اعتنا می‌گذرند.

این دروازه سیاهی است که قلعه شهرنو را از تهران جدا می‌کند و بر اسرار هولناک و رقت انگیز قلعه، بر سرگذشت زن‌هایی که خود را می‌فروشند و مردهایی که تجارت انسان می‌کنند سایه می‌افکند. اما به طوری که می‌بینید، تهران حتی با این دیواری که به دور قلعه شهرنو کشیده نیز نتوانسته است چهره فرزند نامشروع خود را پنهان کند و شهر نو، هنوز هم از همین راه باریک با پایتخت مربوط است.

این‌جا «شهرنو» سی سال پیش تهران است که در بیرون دروازه گمرک بنا کرده بودند و امروز کهنه و فرسوده در مرکز تهران، در هوای خفقان‌گرفته خود نفس می‌کشد و روزگار می‌گذراند...

  شهری که ساکنانش خودفروشی می‌کنند تا با سیلی گونه‌ها قرمز دارند!

شهری که ساکنانش، خود می‌فروشند تا با سیلی گونه‌ها قرمز دارند و زندگانی کنند سی و چهار ساله است.

«شهرنو» بدون در و دروازه، بی‌بندوبار و آزاد، تا سال 1332 به زندگانی دردناک و پرهیاهوی خود ادامه می‌داد تا این‌که در این سال بر اثر شکایات مردم محلات غربی تهران شهرنو با چند دیوار در انتهای خیابان‌های محدود آن، به صورت قلعه از سایر محلات اطراف آن جدا شد. شهرنو اینک در دو خیابان «قوام‌دفتر» و «حاج عبدالمحمود» و چند کوچه منشعب از این خیابان‌ها مستقر است.

اینجا خانه سیاه فروشندگان ناموس و سوداگران انسان است!

سه‌هزار زن بدکاره در «شهر نو» زندگی می‌کنند!

سه‌هزار زن بدکاره، از بیست تا شصت ساله در شهرنو زندگانی می‌کنند. این‌ها در قرن فضا، در قرن نمود ارزش‌های بزرگ انسانی، بردگانی هستند که صدها و هزاران مالک و ارباب دارند و همه آدمی را به اربابی و صاحبی می‌پذیرند، پیر، جوان، مریض و سالم برای‌شان تفاوتی ندارد، یک اسکناس صد ریالی، پنجاه ریالی و گاهی حتی بیست ریالی و ده ریالی قباله خرید آن‌هاست که بایستی با آن، کرایه خانه بدهند، حق کسب و کار! بدهند و شکم خود را سیر کنند و قروضی که دست و پای‌شان را همیشه بسته است بپردازند. به این ترتیب همه‌جور آدمی در «شهرنو» راه دارد.

مردم و اهالی محلات غرب تهران و جنوب و خیابان سی‌متری مکرر تقاضای انتقال محل قلعه را به خارج شهر نموده‌اند و فعلا هم کمیسیونی در وزارت کشور و شهرداری مشغول بررسی انتقال قلعه به خارج شهر است و جا دارد اینک که شهرنو در داخل تهران قرار گرفته و این امر باعث دردسر و ناراحتی مردم محلات اطراف آن است دراین‌باره تصمیم قاطعی اتخاذ شود.

259

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان