حجتالاسلام سیدرضا مودب، عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، گفت: به نظر من تفسیر موضوعی، در کنار تفسیر ترتیبی نوعی سبک تفسیری است. این سبک کم و بیش مورد توجه مفسران قرار گرفته است و ارتباطی با تفاسیر روایی، قرآن به قرآن، عقلی و علمی ندارد؛ چون اینها روشهای تفسیری هستند. (روشهای تفسیری یعنی روشی که مفسر با استمداد از آنها آیات را فهم میکند) مفسر گاهی از آیات، روایات وعقل برای این هدف کمک میگیرد.
نویسنده کتاب «مبانی تفسیر» گفت: گاهی مفسرسبک تفسیر ترتیبی را انتخاب میکند و از ابتدا تا انتها قرآن را تفسیر میکند و گاهی سبک موضوعی را برمیگزیند و تنها یک موضوع از موضوعات قرآن را بررسی میکند؛ در این دو نوع سبک تفسیری، مفسر میتواند بر اساس روشهای قرآن به قرآن یا قرآن به روایات بهره بگیرد.
وی در ادامه گفت: تفسیر موضوعی از جمله سبکهای تفسیری است که توجه محققان در این روزگار را جلب کرده است. «علامه طباطبایی» با اینکه در «تفسیر المیزان» یک تفسیر ترتیبی نوشتند ولی در دهها جا بحث موضوعی را مطرح میکنند و نشان میدهند که موضوع هم مهم است. به گونه ای که زمانی که ایشان وارد بحث حجاب، جایگاه زن یا حکومت میشدند دهها آیه از قرآن را میآورند.
مودب با اشاره به پایگاه تفسیر موضوعی در سخن معصومین گفت: معصومین تلاش میکردند موضوعی را در قرآن معنا کنند و به جای اینکه سورهای را از ابتدا تا انتها تفسیر کنند موضوعی را به قرآن استناد بدهند. ایشان همچنین افزودند که اولین تفسیر موضوعی را مرحوم «علامه مجلسی» تالیف کردند. علامه در کتاب «بحارالانوار» از ابتدا دهها آیه را بیان میکرد سپس وارد روایات میشد.
مودب در ادامه اظهار داشت: به نظر من تفسیر موضوعی، هیچ ارتباطی با «ضربالقرآن» ندارد. ضرب در واقع به معنی نسبت دادن آیهای به آیه دیگر است. ضربالقرآن، در جایی استفاده میشود که آیه بیارتباطی را در کنار آیه دیگر قرار دهند. ضرب، در روایات نهی شده است. مفسر در تفسیر موضوعی به دنبال ضرب نمیرود. او یک موضوع را در قرآن جستجو میکند سپس به آیات روی می آورد و با نعمق در روایات نتیجه را به دست میآورد.
مودب افزود: به عنوان مثال زمانی که مفسر تفسیر موضوعی بخواهد موضوع انتخابات و جایگاه رای مردم در حکومت را بررسی کند؛ ابتدا سراغ آیات میرود و اهمیت آرا مردمی را در تنظیم و شکلگیری حکومت استخراج می کند. همانطور که امام خمینی(ره) فرمودند «میزان، رای ملت است» این یک موضوع است که برای پاسخ به آن میتوانیم از قرآن کمک بگیریم و هیچ ارتباطی به ضرب قرآن ندارد.
نویسنده کتاب«علم الحدیث» گفت: آسیبهای مانند تفسیر به رای، اختصاص به تفسیر موضوعی ندارد. این آسیبها متوجه تفسیر ترتیبی هم میشود. برای از بین رفتن این آسیبها مفسر باید روش درستی انتخاب کند. تفسیر موضوعی یک روش نیست یک سبک است. مفسراگر از سبک تفسیر موضوعی استفاده میکند باید روشمند بهره بگیرد، یعنی لغات، آیات، عقل و روایاتی که به کار می گیرد باید دقیق و روشمند باشد. پس به نظر من آسیب در هر دو نوع تفسیر وجود دارد.
وی در ادامه گفت: تجربه¬ی تالیف تفسیر موضوعی، چندان طولانی نیست به همین دلیل ممکن است آسیبهای تفسیر در این سبک بیشترنمود پیدا کند. از جایی که مفسرینی مانند علامه طباطبایی، آیتالله مکارمشیرازی، آیتالله سبحانی و آیتالله جوادی آملی با روشهای درست تفسیر آشنا هستند در تفاسیر آنها آسیب کمتری راه پیدا کرده است.
اهمیت تکنگاریها در تفاسیر موضوعینویسنده کتاب «روشهای تفسیر قرآن» در خصوص اهمیت تکنگاریها در تفاسیر موضوعی گفت: یکی از امتیازهای تفسیر موضوعی این است که مفسران میتوانند در موضوعی خاص و جداگانه به قرآن مراجعه کنند و رای و مراد قرآن را به دست بیاورند؛ مثلاً کتاب«انسان در قرآن» شهید مطهری یک اثر ارزشمند و مهم است.
وی در ادامه گفت: در واقع در تفسیر موضوعی نیاز نیست کلمه تفسیر آورده شود؛ مهم روش کار است. در سالهای اخیر بین مفسرین عرب آثار متعددی با رویکرد موضوعی نگاشته شده است در این آثار مفسرین سعی میکنند نظر و رای قرآن را در موضوعی خاص به دست بیاورند. علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان، یک راهنمای موضوعی تنظیم کردند. به نظر من تک نگاریها درتفاسیر موضوعی هم میتوانند ارزشمند باشند.
مودب در خصوص ویژگیهای مفسر قرآن گفت: کسی که تفسیر میکند باید شرایط یک مفسر را داشته باشد این شرایط عبارت است از: ازآشنایی با لغت قرآن، احاطه بر روایات، آشنایی با شأن نزولها و روش تفسیری چون روش قرآن به قرآن، روش روایی و روش عقلی... البته باید با روش اجتهادی و تحلیلی که در حوزهها و دانشگاهها کاربرد دارد( یا همان روش استنباط) نیز آشنا باشد.
این پژوهشگرعلوم قرآنی گفت: سابقه تفسیر موضوعی به زمان رسالت باز میگردد. در گذشته حتی یک مجموعه مدون و ماندگار به سبک تفسیر موضوعی نگاشته نشد. «بحار الانوار» یک کتاب روایی است هرچند به نظر من «مرحوم مجلسی» در 110 جلد کتاب بحار، مبنا و مقصدش موضوع بوده است. وی ابتدا در 25 موضوع، روایات را دستهبندی کردند و قبل از ورود به روایات نخست آیات را میآوردند. ممکن بود ایشان در یک موضوع صد آیه را ذکر کنند و نظرشان را مبتنی بر آیات بیاورند، ولی باز نمیتوانیم بحار را یک تفسیر موضوعی بشناسیم. بنابراین سابقه تفسیر موضوعی از زمان پیامبر(ص) آغاز میشود، اما شکلگیری و توسعهاش به زمان معاصر باز میگردد.
مودب در جمعبندی بحث خود گفت: بدون تردید جامعه ما به تفسیر موضوعی، بیشتر از تفسیر ترتیبی نیاز دارد. من سبک تفسیر موضوعی را برای جامعه امروزی نیازی ضروری میدانم و معتقد هستم در آینده تفاسیر موضوعی بیشتری نوشته میشوند؛ چرا که نباید فراموش کنیم که تفسیر، اساساً تفسیر به منظورپاسخگویی به سوالات قرآنی نوشته میشود و پاسخ به این پرسشها در تفاسیر موضوعی قابل دسترستر هستند.