ماهان شبکه ایرانیان

برکت رحمت و لطف او

«. . . من چه گویم درباره کسی که عمرم، حیاتم و نفسم با اوست. من اگر خداشناس باشم یا پیغمبرشناس و یا امام شناس، همه این ها به برکت رحمت و لطف اوست. یعنی از وقتی که خداوند او را به ما عنایت کرد، همه چیز را مرحمت فرمود. . . »[۱]

برکت رحمت و لطف او

1- آیت اللَّه سید محمدحسین حسینی تهرانی

«. . . من چه گویم درباره کسی که عمرم، حیاتم و نفسم با اوست. من اگر خداشناس باشم یا پیغمبرشناس و یا امام شناس، همه این ها به برکت رحمت و لطف اوست. یعنی از وقتی که خداوند او را به ما عنایت کرد، همه چیز را مرحمت فرمود. . . »[1]

2- شهید آیت اللَّه مطهّری

«. . . حضرت استادنا الاکرم علّامه طباطبایی-/ روحی فداه-/ واقعاً یکی از خدمت گزاران بسیار بسیار بزرگ اسلام است. او به راستی مجسمه تقوا و معنویت است. در تهذیب نفس و تقوا، مقامات بسیار عالی طی کرده است. من سالیان دراز از فیض محضر پربرکت این مرد بزرگ بهره مند بوده ام و الان هم هستم. کتاب تفسیر المیزان ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است. من می توانم ادّعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است».

«. . . او بسیار بسیار مرد عظیم و جلیل القدری است. مردی که صد سال دیگر تازه باید بنشینند و افکار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. علّامه طباطبایی، چند تا نظریه در فلسفه دارند؛ نظریاتی در سطح جهانی که شاید پنجاه یا شصت سال دیگر ارزش این ها روشن بشود.

البته ایشان تنها در ایران شناخته شده نیستند، بلکه در دنیای اسلام شناخته هستند. نه تنها در دنیای اسلام، در دنیای غیر اسلام، در اروپا، در آمریکا هم مستشرقینی که با معارف اسلامی آشنا هستند، ایشان را به عنوان یک متفکر بزرگ می شناسند. . »[2]

3- آیت اللَّه حسن زاده آملی

«. . . ایشان از اولیاءاللَّه بودند. همواره در حضور، در مراقبت، در توجّه بود. چه بسا برایم پیش آمد که در محضر شریف ایشان، دیده ام به سیمای ایشان می افتاد، طلعت ایشان را، لقاء ایشان را، چهره ایشان را زیارت می کردم. حال ایشان را، فکر ایشان را مشاهده می کردم که ظاهر، عنوان باطن بود. از ظاهر احوالش احساس می کردم. . . آن جناب سوره والعصر قرآن، سوره متحرک بود. این حقایق در او نشسته بود و خود آن جناب هم به این سوره مبارکه قرآن، یعنی سوره والعصر، عنایت خاصّی داشت.

به تفسیر المیزان رجوع کنید؛ می بینید که حضرتش در ابتدای تفسیر این سوره، بیانی دارد که خداوند متعال جمیع معارف قرآنی و حقایق الهیه و انسانی را در این سوره کوچک بیان فرموده است. خلاصه ایشان سوره والعصر، حی متحرک در میان مردم بود». [3]

4- آیت اللَّه جوادی آملی

«. . . علّامه طباطبایی با بهره مندی از حکمت و خیر کثیر توانست به درجه عین الیقین نسبت به تفسیر وحی الهی نایل و از پشتوانه حق الیقین برخوردار شود. چنین انسانی قلمرو هستی اش وسیع است و در محدوده زمان و زمین و زبان منحصر نمی شود. روح او جاویدان و هرگز مرگ در حریمش راه ندارد. . . علامه طباطبایی با سیر در آیات انفسی توانست از ذات اقدس الهی مدد جوید و به مکتب آفاق نرفته، مسئله آموز صد مدرس آفاقی شود. با چنین سیری به جای این که قرآن را از بیرون بیابد با فیض الهی از درون خود، قرآنی شد. . »[4].

«. . . او عارف کامل بود که خدای متعال مهم ترین آرمان و آمال او بود.

همان که در دعای کمیل آمده: «یا غایة آمال العارفین». ایشان در ردیف همان عارفین بود و در زمره همان عرفا بود که از ثقلین یعنی قرآن و عترت، مایه ها گرفت و پایه هایی ساخت. بنابراین، عرفان صحیح را با استمداد از آیات و مخصوصاً روایات اهل بیت به خوبی عرضه می کرد و تشریح می کرد و به خوبی تدریس می کرد. . . »[5]

5- آیت اللَّه مصباح یزدی

«. . . علامه طباطبایی در زمره انسان هایی است که سال ها بلکه قرن ها باید بگذرد تا ابعاد وجودی اش به طور کامل شناخته شود و برکات بزرگی که در جامعه اسلامی از خود بر جای گذاشته مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد. . . علامه طباطبایی از کمالات معنوی عظیمی برخوردار بود و به درجات والایی از معرفت و عرفان رسیده بود که این توفیق ها را برای دیگران بیان نمی کرد و در کتمان آنها می کوشید. . . و به طور قطع می توان گفت که بسیاری از اسرار معنوی این بزرگ مرد، حتی برای خواص هم مکتوم است. . .»

«. . . از مرحوم شهید مطهری پرسیدند که: شما فوق العاده از علّامه طباطبایی تجلیل می کنید و تعبیر «روحی فداه» را در مورد ایشان دارید؛ این همه تجلیل به خاطر چیست؟ فرمود: «من فیلسوف و عارف بسیار دیده ام و احترام مخصوص من به ایشان، نه به خاطر این است که یک فیلسوف است، بلکه احترامم به این جهت است که او عاشق دل باخته اهل بیت علیهم السلام است. علّامه طباطبایی در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدّس حضرت معصومه افطار می کرد. ابتدا پیاده به حرم مطهر مشرّف می شد، ضریح مقدّس را می بوسید، سپس به خانه می رفت و غذا می خورد. این ویژگی اوست که مرا به شدّت شیفته ایشان نموده است»[6].

پی نوشت ها

[1]  کتاب« مهر تابان» تألیف آیت‏اللَّه تهرانى، صفحه 79 و 80.

[2]  حق و باطل، ص 86 و 89.

[3] هزار و یک نکته، صفحه 520، یادها و یادگارها صفحه 97.

[4] کتاب شمس الوحى تبریزى، تألیف آیت‏اللَّه جوادى آملى، چاپ قم، صفحه 71 و 95.

[5] ویژه‏نامه« جمهورى اسلامى»، مورخ 24/ 8/ 1374.

[6]  پیام انقلاب، شماره 123.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان