«وَمَن یَرتَدِد مِنکُم عَن دِینِهِ فَیَمُت وَهُوَ کَافِرٌ فَاُولَئِکَ حَبِطَت أعمالُهُم فِی الدُّنیَا وَالآخِرَه وَ أُولَئِکَ أصحابُ النَّارِ هُم فِیها خَالِدُونَ» (بقره/آیه217)
ولی کسی که از آیینش برگردد و در حال کفر بمیرد تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، از بین می رود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.
توبه (که سابقه آن به میزان عمر بشر است و از ابتدای خلقت حضرت آدم(ع)، توبه وجود داشته و تا انسانی بر روی این کره خاکی وجود دارد، توبه هم وجود خواهد داشت) به عنوان یکی از مباحث مهم، اساسی و تأثیرگذار در علم عرفان و فقه شناخته می شود. در بحث های عرفانی، توبه یکی از ارکان محسوب شده به گونه ای که غفلت از آن، مساوی با کوچک شمردن آنها، فراموشی گناهان، دوری از مبداء آفرینش و تنزل مرتبه عرفانی است. خداوند حکیم برای نجات انسان از ورطه تباهی، «باب توبه و استغفار» را به روی بندگان خویش گشوده و آن ها را به پشیمانی و طلب بخشش دعوت می کند تا راه برای بازگشت این انسان فریب خورده باز باشد و با امیدواری به لطف و رحمت بیکران الهی، بار دیگر برای تعالی روح خویش تلاش کند. فرصت های زندگی بشری، لحظه ای و غیر قابل بازگشت است و هیچ بنده ای از آینده لحظه ای خود خبر ندارد. بزرگترین نفعی که انسان می تواند در ماه مبارک رمضان به دست بیاورد توبه و بازگشت به سوی پروردگار و محاسبه نفس است. درب توبه باز است و عطای الهی در دسترس و فضل و بزرگواری اش هر صبح و شام در برابر ماست؛ اما کجاست آن بازگشته و کجاست آن خواهان مغفرت الهی؟ «بگو ای بندگان من که بر خودتان با گناهان اسراف روا داشته اید، از رحمت پروردگار ناامید نشوید خداوند همه گناهان را می بخشد، اوست آمرزنده مهربان»(1)
رمضان فرصتی است که دیگر تکرار نمی شود، چنین فرصتی پیش نمی آید مگر اندک، آیا هست تلاشگری که از آن استفاده برد؟
ارکان و شرایط توبه
پیامبر اسلام(ص) می فرماید:«توبه کننده باید اثر توبه را آشکار کند که در غیر این صورت، تائب نخواهد بود. این آثار عبارتند از:1- راضی ساختن کسانی که با آنها در حال نزاع و درگیری باشد؛ 2- اعاده نمازهای فوت شده؛ 3- تواضع بین مردم؛ 4- دوری از شهوات؛ 5- روزه گرفتن.
به نظر می رسد موارد ذکر شده در این حدیث شریف، مصادیق اصلاح عمل و عمل صالح باشد که بارها در آیات قرآن کریم از شرایط پذیرش توبه و صحت آن شمرده شده است. همچنین امام علی (ع) می فرماید:«توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی و ندامت قلبی، استغفار با زبان، عمل صالح بعد از توبه، تصمیم بر اینکه بازگشت به گناه نداشته باشد.»
جایگاه توبه، در حقوق جزای اسلامی
توبه از ابتکارات اسلام است که در حقوق های جزایی سایر ادیان و ملل، دیده نمی شود. کسی که جرمی را مرتکب شده و مجرم نامیده می شود، بر اساس بعضی مصالح اجتماعی-فردی-خانوادگی، نوع جرم، سیاست جزایی کشور و بعد از توبه و ندامت حقیقی مجرم، دستور تخفیف در جزای مجرم داده می شود. اساساً، هدف اصلی از مجازات ها، رسیدن به ندامت و پشیمانی مجرم، خودداری وی از انجام مجدد همان جرم و سایر جرایم است که در پس آن، امنیت اجتماعی، فردی و خانوادگی می آید. در بعضی جرایم، به دستور شارع مقدس، تخفیفاتی را بر اساس توبه می توان اعمال کرد تا به همان هدف نهایی مجازات رسید و این، یکی از امتیازات بارز و منحصر به فرد حقوق جزای اسلامی است.
بعضی جرایم و گناهان، به صورت عملی است و فعل و کاری در خارج تحقق پیدا می کند مانند سرقت، شرب مسکر، زنا و... و گاهی گفتاری است مانند «ارتداد». در موارد جرایم عملی، قانون و فرمول ثابتی را نمی توان ارائه کرد که بر اساس آن بتوان موارد رفع حد شرعی از مجرم را از سایر موارد تمییز داد و صرفاً در جرایم عملی باید به کتاب و سنت رجوع کرد (مطلبی را که می توان بیان کرد، این است که در صورت آشکار نشدن گناه مجرم و توبه کردن وی، نیازی به آشکار و بیان کردن آن جرم برای اجرای حد نمی باشد. در هر صورت، توبه موجب سقوط عذاب اخروی است (حال، ممکن است، حد شرعی، ساقط بشود یا نشود). همچنین توبه قبل از قیام بینه در بعضی موارد موجب اسقاط نمی شود و در نهایت آنکه در موارد عدم اسقاط حد بعد از اثبات جرم و گناه نزد قاضی، تنها فایده توبه، امکان درخواست قاضی از ولی امر برای عفو مجرم است. البته اگر مجازات، الهی باشد، توبه موجب رفع جزای الهی می شود اما در حق الناس، توبه باعث رفع حق مردم و حق الناس نمی شود و صرفاً عذاب اخروی و دنیوی برداشته می شود.) اما در جرایم گفتاری، در صورتی که جنبه حق الناس در آن جرم باشد (مانند فحاشی و ناسزا) اجرا و عدم اجرای حد، در اختیار صاحب حق است اما در مواردی که صرفاً جنبه حق اللهی در آن وجود دارد (مانند ارتداد)، اقوال در پذیرش و عدم پذیرش توبه مختلف است.
ارتداد
«ارتداد»، مصدر باب افتعال از ماده (ردد) مشتق شده و به معنای بازگشت و رجوع به چیزی است؛ چنان که راغب اصفهانی در «المفردات فی غریب القرآن» می نویسد:« ارتداد و رِدّه، به معنی رجوع و بازگشت به راهی است که شخص آن را پیموده است، با این فرق که ارتداد در مورد مطلق بازگشتن به کار برده می شود، در حالی که رِدّه تنها بر بازگشت از دین اسلام اطلاق می شود.» فقها نیز در تعریف ارتداد، با اندک اختلاف در تعبیر، بر این معنی اتفاق دارند که ارتداد خروج از اسلام و داخل شدن در کفر است. توبه در اینگونه موارد، عبارت از اسلام آوردن و بیان شهادتین است.
اقسام مرتد
مرتد فطری: وی کسی است که پدر یا مادرش (یا هر دو) به هنگام انعقاد نطفه اش مسلمان بوده اند و او پس از رسیدن به بلوغ و اظهار اسلام، از آن خارج شود.
مرتد ملی: او کسی است که پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه وی کافر باشند. سپس، بعد از بلوغ اظهار کفر نماید. پس کافر اصلی شود و پس از آن اسلام بیاورد. سپس، به کفر برگردد؛ مانند: نصرانی اصلی که مسلمان شود و پس از آن به نصرانیش (مثلاً)برگردد.
شرایط ارتداد
فقها برای تحقق ارتداد، شرایطی ذکر کرده اند که عبارت اند از: 1- عقل؛ 2- بلوغ؛ 3- اختیار و آزادی.
اگر کسی سلامت عقلی نداشته باشد و اظهار کفر کند، مرتد محسوب نمی شود. هم چنین است اگر کسی به مرحله بلوغ و تکلیف نرسیده باشد، چرا که از صغیر (غیر بالغ) و مجنون رفع تکلیف شده است و نیز اگر کسی را با تهدید، تطمیع، شکنجه و یا زندان انداختن به اظهار کفر وادار نماید، چنین کسی محکوم به ارتداد نمی شود، چرا که از نظر اسلام این گونه اقرار کردن اعتبار ندارد، قرآن کریم در این زمینه می فرماید:«مَن کَفَرَ بِاللهِ مِن بَعدِ إِیمانِهِ إِلاَّ مَن أُکرِهَ وَ قَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالایمانِ»؛(2) کسی که پس از ایمان به خدا، کفر بورزد، نه آن که او را به زور وادار کنند تا اظهار کفر کند و حال آن که قلبش مطمئن به ایمان باشد، بدون شک به کفر و ارتداد کشیده نمی شود.
مصداق روشن این آیه، عمار یاسر است با پدر و مادرش در چنگال مشرکان گرفتار شدند. یاسر و سمیه مقاومت کردند و به شهادت رسیدند، ولی عمار برای حفظ جان خویش، خدا و رسولش را انکار کرد و حال این که قلبش آکنده از ایمان بود؛ این گونه افراد مورد عفو قرار می گیرند.
حکم فقهی:
در قرآن، سخن از مجازات مرتدان به میان نیامده و اصولاً در قرآن حکم مرتد اعلام نشده است؛ آن چه بیان شده، نابودی اعمال آنان و یا جای گزینی مؤمنان بهتر و برتر است. «وَمَن یَرتَدِد مِنکُم عَن دِینِهِ فَیَمُت وَهُوَ کَافرٌ فَأولئِکَ حَبِطَت أَعمَالُهُم فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ»(3)؛ از میان شما آنان که از دینشان برگردند و کافر بمیرند، اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده و جاودانه در جهنم باشند.
برای شناخت حکم فقهی موارد عفو مجازات اسلامی، باید به روایات و کتب فقهی مراجعه کرد و این مقاله وسعت پرداختن به آن را ندارد.
اقوال
نظریه اول: برخی از فقهای عامه معتقدند که کیفر ارتداد در هر صورت، قتل است؛ خواه مرتد توبه نماید و یا بر باطل خویش اصرار ورزد.
نظریه دوم: اکثر فقهای اهل سنت معتقدند که هر مرتدی، اعم از زن، مرد، فطری و ملی، توبه اش پذیرفته است؛ بنابراین، قبل از مجازات، باید توبه داده شود و در صورت عدم توبه، کیفر قتل درباره اش اجرا می شود.
نظریه سوم: اکثر فقهای امامیه، بین مرتد فطری و ملی تفاوت قائل شده و گفته اند: اگر مرتد ملی است، باید توبه داده شود و اسلام بر او عرضه گردد و در صورت عدم پذیرش، کشته می شود. اگر مرتد فطری مرد باشد، چه توبه کند و یا از آن سر باز زند، کشته می شود؛ بنابراین، درخواست توبه از او معنی نخواهد داشت. شایان ذکر است که صاحب جواهر رحمه الله، بعد از نقل این نظریه، مدعی شده است که این نظریه، مخالفی نداشته، بلکه مورد اجماع فقهاست.
پی نوشت ها :
1) زمر، آیه 53.
2) نحل، آیه 106.
3) بقره، آیه 217.
منبع: ماهنامه راه قرآن، شماره35.