کمبود آب در ایران مسألهای جدی است. این مسأله را از روی نشانههای آن یعنی فرونشست زمین، مهاجرتهای گسترده و افزایش نزاعها بر سر آب در ایران میتوان فهمید اما هنوز هم به دنبال اکسیری هستیم که به یکباره تمام مشکلاتمان را حل کند. این روزها تب بحث بر سر دلایل بروز بحران آب در ایران بالا گرفته و در طول یک ماه، چندین نشست تخصصی در حوزه آب به میزبانی نهادهای مختلف برگزار میشود. شاهبیت تمام این کنفرانسها، نشستها و میزگردها نیز استفاده از تکنولوژی برای حل مسأله کمبود آب در ایران است؛ اما آیا بهراستی تکنولوژی وجود دارد که نیاز فزاینده امروز ایران را کنترل کرده و نسخه شفابخشی برای تمام مشکلات ما در حوزه آب باشد.
به گزارش به نقل از روزنامه صبح نو، برای دستیابی به پاسخ این پرسش با آقای کاوه مدنی، استاد امپریال کالج لندن به گفتوگو نشستهایم. به اعتقاد وی برای حل مسائل امروز ایران نخستین گام شناسایی ابعاد مشکل است. البته این استاد دانشگاه بر این باور است که چون ابعاد مشکلات را درست نمیشناسیم، اساساً هدفگذاری درستی نیز برای حل مسائل مرتبط با آن انجام نداده و در نهایت به بیراهه میرویم. مشروح این گفتوگو را میخوانید.
در ایران همواره بر استفاده از تکنولوژی برای حل مسأله کمبود آب تأکید میشود، آیا این نسخه شفابخش است؟
رفتار کشور ما برای حل مساله آب با استفاده از تکنولوژی را میتوان به مریضی تشبیه کرد که به دلیل پرخوری مبتلا به افزایش وزن است اما به جای حل مشکل اصلی و کمتر غذا خوردن، دنبال قرص یا راهکارهای غیر متعارف دیگر میرود. در بخش آب نیز به دلیل آنکه سیستم خود را درست نمیشناسیم، دنبال دارو برای آن هستیم. اگر درک درستی از شرایط داشتیم حتماً شیوه زندگی خود را تغییر میدادیم. در مسائل آب دائماً میگوییم زمان نداریم، باید این مشکل را حل کنیم و چون شاید از لحاظ دانش، کمی عقبتر از سایر کشورها هستیم به استفاده از تکنولوژی برای شیرینسازی آب دریا و سایر تکنولوژیها به عنوان راه حل مشکل نگاه میکنیم. بارورسازی ابرها برایمان جذاب است و همیشه دنبال معجزه هستیم. وقتی مستأصل و درمانده میشویم مثل یک بیماری که درمانده شده، دنبال معجزه هستیم. در چنین فضایی نگرشهای افراطی مختلفی هم شکل میگیرد. من این نگرش را که مهندسان دشمن هستند، غلط میدانم. مهندسان اگر نبودند خیلی از مسائل زندگی روزمره به شکل امروزی امکانپذیر نبود. استفاده از تلفن همراه و ارتباطات جمعی حاصل تلاش مهندسان است.
در واقع مهندسان، تکنولوژی، بودجه هریک اجزایی از نسخهای است که برای حل مشکل آب باید به کار گرفته شود؛ اما گاهی در ایران نبود هر یک از این اجزاء بهعنوان عامل عدم موفقیت مطرح میشود. مثلاً میگوییم چون کمبود بودجه داریم، در بخش آب دچار مشکل شدهایم؛ اما آیا اگر میلیاردها تومان بودجه به آب اختصاص یابد، میتوانیم راهحلهای پایدار برای این بخش ارائه دهیم یا مثلاً با میلیاردها تومان بودجه میتوان مشکل آلودگی تهران را حل کرد؟ ما در فهم ساختارها و درک مشکلات دچار مشکل هستیم. مکتب فکری ما عوض نشده و این مساله زمینهساز بسیاری از مشکلات ماست. اگر چند گروه تلگرامی درست کنیم و به سدسازان یا دولت انتقاد کنیم، تفکر غالب کشور عوض نمیشود. اگر با نزدیکان خود صحبت کنید، هنوز برای آنها آب شیرینکن جذابیت دارد. آنچه نزدیکان شما میگویند، واقعیت جامعه است.
اتفاقاتی که امروز در بخش آب کشور رخ داده، حاصل خرد جمعی است. واقعیت این است که این اتفاقات طی سالیان طولانی رخ داده و ما را به نقطه امروز رسانده است. ما با سادهسازی مساله آب همواره تلاش کردهایم مسائل مرتبط با آن را حل کنیم. همواره به مردم گفتهایم آیا میدانید که موتورسیکلت چند برابر ماشین آلایندگی دارد و برای هوای تهران بد است؟ اما هیچگاه فکر نکردهایم که یک موتورسیکلت سوار متعلق به قشر آسیبپذیر است که بهخاطر بیپولی سوار این وسیله شده است. از آنجا که ذهن انسان نمیتواند پیچیدگی را درک کند، مسائل را ساده کرده و بعد بر اساس همین سادهسازیها، برنامهریزی میکند اما وقتی برنامههایش با شکست مواجه میشود، از این شکستها متعجب میشود. سدهای متعددی که در ایران ساخته شده بهخاطر شهوت مهندسان در سدسازی نبوده است بلکه اگر این سدها نبودند توسعه کشاورزی هم نداشتیم. گاهی یک نماینده میخواسته رأی بگیرد و سد ساخته شده و گاهی یک نفر میخواسته به مردمش خدمت کند و نتیجه آن احداث سد شده است. این خرد جمعی است که سد ساخته است. برای حل مشکل آب باید مکتب فکری ما تغییر کند.
برای اصلاح اشتباهات حاصل از این خرد جمعی، آیا کار خاصی انجام دادهایم؟
من فکر نمیکنم که تلاش خاصی برای ریشهیابی مشکلات کرده باشیم. زیرا ذهن پیچیدگی را نمیتواند هضم کند. مسأله آب در کشور بسیار پیچیده است. آب را نمیتوان از اقتصاد، علوم اجتماعی، توسعه، مسکن و غیره جدا کرد چون از تمام اینها تأثیر میگیرد. از آنجا که ما نمیتوانیم پیچیدگیها را حل کنیم، به دنبال مقصر میگردیم و به یکباره تمام مشکلات آب کشور را به گردن سدهای کشور میاندازیم؛ اما واقعاً این گزاره چقدر میتواند درست باشد؟ حتی برای این مساله فیلم هم ساختهایم. ما نمیخواهیم پیچیدگیهای آب را درک کنیم به همین دلیل دنبال مقصر خارجی میگردیم. از سوی دیگر هم مدام تکرار میکنیم که وقت نیست و باید این مشکل به سرعت حل شود. بنابراین دنبال راه حلهای فضایی و دمدستی میرویم. هرچه گزارههای مطرح شده از سوی کارشناسان عجیبتر باشد، بیشتر آنها را دوست داریم. حل مشکل آلودگی هوا با استفاده از اشعه برای ما بسیار جذاب است اما اگر بگوییم که باید ترکیب بنزین و طرح ترافیک برای حل مشکل آلودگی اصلاح شود، از آنجا که راهکارها را میفهمیم به آن دل نمیبندیم. برای حل یک مناقشه نیازمند فهم مشترک از مسائل طرفین این مناقشه هستیم، اما ما ریشه مشکلات بخش آب را نمیدانیم. به همین خاطر تمام حرفهای ما همان بحثهایی است که حتی قبل از انقلاب هم مطرح میشده است. فقط تعداد افرادی که این بحثها را مطرح میکردند، در دورههای مختلف تغییر کرده است. الان فقط یادگرفتهایم چند تا کلمه بنویسیم. دیپلماسی آب، جنگ آب، مدیریت یکپارچه و غیره، مفاهیمیاند که به کرات در ایران تکرار میشوند اما اگر بپرسید دقیقاً منظور شما از این کلمات چیست، پاسخی دریافت نمیکنید زیرا ما در مقام تئوری و حرفهای پیچیده زدن در ایران استادیم.
نقطه ضعف عمده ما در اجرای برنامههای تدوین شده برای بخش آب است؟
اصلاً نمیدانیم که وضعیت چگونه است. اگر از مفاهیم توسعه پایدار، دیپلماسی آب، حکمرانی آب و غیره برای حل مساله آب و برنامهریزی آن استفاده میکنیم، تعریف درستی از این مفاهیم در ذهن نداریم. مدیریت منابع آب یعنی چه و مافیای آب از کجا منشأ گرفته است؟ اینها کلماتی هستند که ذهن ما نمیتواند آن را توضیح دهد به همین خاطر مسائل ماوراء درک خود را انتخاب و همه چیز را به آن منصوب میکنیم. زیرا با جمله «مدیریت منابع آب غلط است» همهچیز توجیه میشود. ما در ایران نیاز به مطالعات پایه داریم. در کشوری که نمیدانیم بیلان آب چقدر است، وضعیت آب قابل تخصیص و منابع و مصارف چگونه است، نمیتوانیم برنامهریزی کنیم.
معقتدید با کمبود اطلاعات پایه در بخش آب مواجه ایم؟
یکسری از اطلاعات پایه ما کم است، با این وجود نسبت به خیلی از کشورها اطلاعات زیادی داریم اما حوصله گردآوری و جمعآوری اطلاعات در کنار هم را نداریم. ضمن آنکه در ایران آنالیزور کلان نداریم که بفهمد آب فقط آب نیست. نبود این کلاننگری در همه بخشها هم احساس میشود. خیلی از سمنهای محیط زیستی ما نمیدانند چه میخواهند و فقط فریاد میزنند و اعتراض میکنند. مطبوعات نقایص خود را دارند و امثال من استاد دانشگاه هم بلد نیستیم واقعیتها را به زبان ساده بیان کنیم اما همه در نکوهش و نقد استادیم. وقتی برای حل مساله آب از ادغام بخش آب وزارت نیرو با محیط زیست یا کشاورزی سخن میگوییم، نشان میدهد که تفکر ما همچنان مشکل دارد که با اصلاح ساختارهای اداری به دنبال حل مساله آب هستیم.
آیا در ایران هدفگذاریها در بخش آب نادرست بوده که منجر به اجرای غلط برنامهها و وضعیت کنونی شده است؟
ما در صحبت کردن و هدفگذاری عالی هستیم؛ اما واقعبین نیستیم. اسناد بالادستی ما را اگر نگاه کنید، فکر میکنید در سوئیس زندگی میکنید. منشور شهروندی، قانون اساسی و غیره خوب نوشته شده اما هدفگذاریهای ما واقعی نیست. وقتی ادعا میکنیم 10 ساله دریاچه ارومیه را احیا میکنیم آن هم اکوسیستمی که سالها طول کشیده که به شرایط امروز دچار شود، یعنی واقعبینانه صحبت نمیکنیم. ما بدون آنکه نقاط ضعفمان را بدانیم به دنبال اصلاح هستیم. از آنجا که با دنیا تعامل گستردهای نداریم، در یک سیستم بسته فقط همدیگر را تأیید میکنیم. هر سیستمی نیازمند تزریق تفکرات جدید است. با این وجود در ایران میبینیم که بسیاری از مدیران سالیان سال است که تغییر نکردهاند و این یعنی هیچ تفکر جدیدی به این مجموعه تزریق نشده است. افراد در ایران به راحتی اظهار نظر غیر تخصصی کرده و بازخواست نمیشوند. از کلمات جذاب بر اساس تفسیر ذهنی خود چارچوبهایی میسازیم که با واقعیت فاصله دارد.
نبود درک صحیح از مسائل و نگاه سطحی خاص ایران است یا بقیه کشورهای جهان هم دچار این مشکل هستند؟
من در همه کشورهای دیگر زندگی نکردهام و از وضعیت همه کشورهای در حال توسعه نیز اطلاع ندارم اما در کشورهایی که من بودهام اگر اظهار نظر غیر کارشناسی کنید، مسلماً بازخواست میشوید و باید پاسخگو باشید. اینگونه نیست که به هر نحوی که دلت میخواهد و بدون مرجع صحبت کنی و کسی به کار شما کاری نداشته باشد.