ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

حسینیه

در اردوگاه‌های موصل و تکریت مسئول فرهنگی اردوگاه بودم. به وضوح می‌دیدم که آغاز محرم ما را نجات می‌داد. ناگهان شور و نشاط مذهبی در اردوگاه حاکم می‌شد. در جبهه‌ها هم همینطور بود. در عملیات‌ها روحیه شهاد
همسر شهید ترک: جایی که همسرم هدف و ارزش رفتن به سوریه و دفاع از حرمین را در کنار تعلق و علایقشان به دخترشان گذاشتند برای من خیلی دوست‌داشتنی است وقتی که می‌گویند فاطمه من شما را خیلی دوست دارم ولی...
زانوهای خشکم را باید توی چمدانم بگذارم کنارِ #کتاب_آه. دعوتم کرده‌اند مشهد. ساعت 5 عصرِ فردا (دوشنبه) جایی در بلوار فکوری، بوستان لاله، فرهنگسرای رسانه باید دربارهٔ #کتاب_آه حرف بزنم.
بچه‌های اطلاعات-عملیات وتخریب درمنطقه زیر «بمو» مستقر بودند و برای مأموریت‌های گشتی شناسایی اعزام می‌شدند و شهید حاج کاظم رستگار برای نظارت برانجام کارها در منطقه حضور پیدا می‌کرد.
رویکردهای مذهبی آن‌قدر در قالب هیئت‌ها به شکوفایی رسیده‌اند که در پرورش این رویش‌ها و مدافعان حرم نقش پیش‌رونده دارند. اما در عین حال بایستی بیش از دیروز مراقب فضای هیئت‌ها باشیم.
کتاب فضایی سورئال دارد و نویسنده خود را دربند زمان نکرده است. دیروز و امروز و فردا را به هم می‌دوزد تا نشان دهد چگونه نامسلمانی مسلمانان ظاهرنمای ظاهرپرست ظاهرگرا، باطن اسلام را وارونه می‌کند.
حسین سازور، مداح بسیجی گفت: آقای سازور غلط می‌کند فقط مداحی کند؛ باید پرچم امام حسین را علم کند و کار سازندگی انجام دهد تا مردم بدانند هیأتی‌ها از این کارها هم می‌کنند.
«موکب آمستردام»، خرده‌روایت‌هایی است از زائران دوردست سیدالشهدا؛ زائرانی که از اروپا به مقصد زیارت پیاده‌ی امام حسین رهسپار شده‌اند. زهرا پرستار ترک در یکی از روایت‌ها از معامله‌ای با خدا، می‌گوید.
مگر می‌شود هیئت نرفت. اتفاقا واجب است در این روزها کمی گرفتاری‌هایمان را کنار بگذاریم و شرکت کنیم. به همین دلیل تاکید کردم که اجباری شیرین است.
دو روز است گریمور می‌آید پیشانی‌م را پودر می‌زند و نرمه‌ابری را آرام زیر گلوم می‌کشد که قطرات ریز عرقم را بگیرد تا من وصفِ قلوه‌سنگ‌هایی را بخوانم که بر پیشانی‌هایی خورد و...
پیشخوان