جوانی به نام امیر با مراجعه به پلیس از ضربوشتم خود خبر داد و گفت: پسرخالهام به من زنگ زد که بازیهای جام جهانی است، بیا به خانه یکی از دوستان من برویم و بازی را تماشا کنیم؛ اما وقتی سر قرار با پسرخالهام رفتم، چند نفر آنجا منتظرم بودند و من را حسابی کتک زدند و از من خواستند از زندگی مهشید، دختری که با هم قرار ازدواج ...