ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

اسارت

زینب علیها السلام دختر علی و زهرا علیهما السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید
بانوانی که در واقعة کربلا به اسارت برده شدند، زنان پاکدامنی بودند و هرگز به نامحرمان و نااهلان اجازه نمی‌دادند زینت‌های‌شان را ببینند. این بانوان می‌توانند الگوی خوبی برای امروز جامعه ما باشند.
آزاده دوران دفاع مقدس گفته است: نمایندگان صلیب‌سرخ که برای اولین‌بار برای بازدیدمان آمده بودند، اسامی را برای اولین‌بار ثبت کردند. در حین این کار، یکی دو سؤال اساسی را مثل طوطی برای هم تکرار می کردند.
روزهای اول مرداد، از طریق رسانه‌ها شنیدیم توافقاتی بین مسئولان خودمان و عراق درباره اجرای بندهای قطعنامه 598 شورای امنیت به‌خصوص بند مربوط به آزادی اسرا صورت گرفته و تصمیم بر این شده که...
برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم، اسارت سربازان ارتش روسیه در داخل خاک روسیه فیلمبرداری شد. این ویدئو دستگیری حداقل 50 سرباز را به طور همزمان مستند می کند. اوکراین به پیشروی خود در منطقه کورسک ادامه می دهد و در عین حال به تلاش برای دفع حمله روسیه ادامه می دهد./منبع: ایسنا
زینب علیها السلام دختر علی و زهرا علیهما السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید
بانوانی که در واقعة کربلا به اسارت برده شدند، زنان پاکدامنی بودند و هرگز به نامحرمان و نااهلان اجازه نمی‌دادند زینت‌های‌شان را ببینند. این بانوان می‌توانند الگوی خوبی برای امروز جامعه ما باشند.
یک آزاده دوران دفاع مقدس گفت: ماه رحمت و برکت در آن فضای سخت، خودنمایی می‌کرد، مخصوصا در سال‌هایی که سید آزادگان حاج آقا ابوترابی رضوان‌الله تعالی علیه در جمع ما بود.
یکی از جانبازان دوران هشت سال دفاع مقدس گفت: دکتر بیگدلی یک پزشک حاذق و متعهدی بود که توانست در مدت چند ماه با ماساژ مداوم دست معلول و از کار افتاده من را زنده کند و سلامت آن را به به من بازگرداند.
من عرق کردم، انگار دوباره اسیر شده بودم! پیش خودم می‌گفتم: مادر این چه نذری بود کردی؟! خب گوسفندی، مرغی، چیز دیگری نذر می‌کردی که در همین احوال، یک لحظه، این بنده خدا گفت: اگر نذر هم نمی‌کردی من این‌کار را نمی‌کردم! من یک کم نفس آمد توی دلم. چای خوردیم و خارج شدیم.
پیشخوان