خواندنی ها برچسب :

جزیره-مجنون

این‌جریان، شروع به تبلیغات منفی و شایعه‌پراکنی علیه همت کرده و به او برچسب چریک فدایی زدند. همچنین با همین‌مضمون، به‌طور مخفیانه نامه‌هایی را به سپاه مرکز استان اصفهان ارسال کردند.
ما رمان و داستان درباره یکی دو سال آخر جنگ کمتر داریم و یکی از خوبی‌های این داستان همین است که این مقطع را برای ما ترسیم می‌کند.
ما رمان و داستان درباره یکی دو سال آخر جنگ کمتر داریم و یکی از خوبی‌های این داستان همین است که این مقطع را برای ما ترسیم می‌کند.
ما رمان و داستان درباره یکی دو سال آخر جنگ کمتر داریم و یکی از خوبی‌های این داستان همین است که این مقطع را برای ما ترسیم می‌کند.
ما رمان و داستان درباره یکی دو سال آخر جنگ کمتر داریم و یکی از خوبی‌های این داستان همین است که این مقطع را برای ما ترسیم می‌کند.
ما رمان و داستان درباره یکی دو سال آخر جنگ کمتر داریم و یکی از خوبی‌های این داستان همین است که این مقطع را برای ما ترسیم می‌کند.
ما رمان و داستان درباره یکی دو سال آخر جنگ کمتر داریم و یکی از خوبی‌های این داستان همین است که این مقطع را برای ما ترسیم می‌کند.
در یکی از خطوط مقدم در جزیره مجنون تنها شصت نفر از نیروهای ایرانی حضور داشتند، شرایط هر لحظه سخت‌تر می‌شد و هر آن امکان داشت که رزمندگان اسلام به اسارت دشمن در بیایند، اما یک اتفاق، صحنه جنگ را عوض کرد.
یکبار خانه‌شان بودم که از محل خدمت زنگ زد. خواهرش مجبورم کرد باهاش صحبت کنم. از خجالت دلم می‌خواست زمین دهان باز کند بروم تویش. نامزدی‌مان پنج سال طول کشیده بود...
یکبار خانه‌شان بودم که از محل خدمت زنگ زد. خواهرش مجبورم کرد باهاش صحبت کنم. از خجالت دلم می‌خواست زمین دهان باز کند بروم تویش. نامزدی‌مان پنج سال طول کشیده بود...
پیشخوان